به گزارش
بلاغ، منصفانه اگر بر کارنامه دو دوره دولت آقای روحانی نگریسته شود، باید پذیرفت که علیرغم شرائط سخت و دشوار و تلاشهای این دولت، خروجی نتائج دو دولت آقای روحانی نتوانست شرائط زندگی مردم را بهتر از گذشته کند و شعارهای دو دوره انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی را محقق سازد؛ ضمن آنکه اغلب مردم معتقدند با لحاظ جمیع شرائط، عملکرد دولتهای آقای روحانی غیر انقلابی و چالش زا بوده است.
صرفنظر از تحلیل چرایی و علل بروز وضعیت کنونی، که نتیجه آن نارضایی مردم از دولت آقای روحانی شد، چیزی که برای آحاد جامعه مبنای قضاوت قرار میگیرد، واقعیتهای زندگی مردم و مشکلات و معضلاتی است که بویژه در عرصه اقتصادی با آن روزانه دست و پنجه نرم میکنند و ادامه سیاستهای غیرانقلابی دولت را موجب تداوم و حتی تشدید معضلات خود میپندارند.
خدمت شبانهروزی و بیمنت به مردم، جواب اعتماد آنان است
آقای رئیس جمهور! مردم فارغ از واقعیتهای پشت صحنه رقابتهای جناحی و سیاسی و اردوکشیهای مربوط به آن و نامگذاریهای مصطلح اصلاح طلب و اصولگرا، که واقعاً تمایلی به ورود در این عرصه را ندارند و از همه دلسوزان و مسئولان کشور در همه ارکان و قوا انتظار اتحاد بر محور ولایت و خدمت صادقانه و خالصانه به انقلاب و کشور را دارند، به دولتهای برآمده از انتخاب شما اعتماد کردند و دو دوره هم به شما و سیاستهایتان فرصت دادند تا خروجی آن در زندگی و مناسبات اجتماعی را ببینند و آنچه که برای مردم مبنای قضاوت قرار گرفت و خواهد گرفت، مشیء زندگی رئیس جمهور، وزراء، کارگزارانتان و نوع برخورد اطرافیانتان با جایگاه شما و برخورد عملی، نه شعاری و کلامی آقای رئیس جمهور با فرصت طلبیها، سوءاستفادهها و غارت بیت المال از ناحیه به خصوص منتسبان، هم حزبیها و... شما است.
شاید و قطعاً شما حرفها و توضیحات و توجیهاتی برای تمام مسائل داشته باشید که تاکنون از تریبونهای مختلف و در مناسبتهای روزانه آنها را بیان کرده و خواهید کرد، که مردم نیز از طریق رسانه ملی و رسانههای در اختیار دولت و یا همسوی با دولت در فضاهای حقیقی یا مجازی توضیحات شما را شنیده و دریافت کردهاند، اما صادقانه بگوئیم که برای مردم توضیحات شما در حد توجیهات باقی ماند و در باور آنها ننشست و شما و دولت حضرتعالی را از جنس خودشان و انقلابی نیافتند و همچنان معتقدند که آقای رئیس جمهور و وزراء و کارگزارانی که در خانههای لاکچری بالاشهری زندگی میکنند و با حقوقهای کلان بجای آنکه به تولید داخلی در عمل کمک کنند، مافیای واردات و دلالی را میدان میدهند و در متن مشکلات ناشی از نداری، بیکاری خود و فرزندانشان، رهاشدگی کشور در عرصه اقتصاد و قیمتها و...، با مردم نیستید، حتی اگر در همه صحبتهای خود با مردم همدردی کنید، دردی از مردم و کشور دوا نمیشود و باید همچنان نکبت معضلات حل شدنی را تحمل کنند.
فلسفه حکومت اسلامی، بهشتی کردن انسانهاست
مردم شناختشان از انگیزه شکلگیری حکومت اسلامی، اینگونه است که در پرتو حاکمیت اسلام، بستر عبودیت و اطاعت خداوند ازطریق مبارزه با هرآنچه که "سد عن سبیل الله" و مانع تحقق آن هدف بزرگ است، فراهم میشود. طبیعی است آنچنانکه در قانون اساسی ما آمده، رفع دغدغههای مادی از جمله: مسکن، آموزش، اشتغال، ازدواج و...، ابتداییترین کارکرد حکومت اسلامی است تا آن حکومت بتواند به مهمترین وظیفه خود که الهی سازی انسانهاست، بپردازد.
اما حضرتعالی قائل بودید و بیان نیز نمودید که حکومت کاری به بهشت و جهنم آدمها ندارد و نباید سعی کند تا انسانها را به بهشت ببرد. حاصل جمع جبری نگاه حضرتعالی، که با دیدگاه درست مردم مغایرت جدی داشت، این شد که مردم کشور ما در زمان حاکمیت تفکر شما ضمن آنکه احساس کردند در حال از دست دادن بهشت هستند، جهنم نیز در کمینشان نشسته و چیزی نمانده تا جهنمی شوند.
انتظار قانون اساسی و همه نخبگان و قاطبه ملت از رئیس جمهور این است که او مجری قوانین، مدافع فداکار و ایثارگر منافع مردم و مطیع اوامر ولی امر مسلمین، که پژواک مطالبات اصیل ملت است، باشد. هیچ از رئیس جمهور انتظار اجتهاد در مقابل نصوص روشن و آشکار این انقلاب را ندارند، که اگر به سراغ این موارد رود، در واقع از پذیرش مسئولیت اصلی شانه خالی کرده و به سراغ حاشیه سازیها خواهد رفت، آنچنانکه حضرتعالی مکرر به این وادی ممنوعه وارد شده و خسارات زیادی به مصالح عالیه این کشور وارد شد و بسیاری از فرصتها تبدیل به تهدید و چالش گشت، که در جای خود قابل بیان و تحلیل خواهد بود.
مردم ایران، مردمی متمدن و باهوشاند
آقای روحانی! همانگونه که بارها اعتراف داشتید و امید میرفت این اعتراف در عمل نیز خود را در اعمال و رفتارتان نشان دهد، هوشیاری و ضریب هوشی بالای مردم ایران است. مردمی که در اوج ناباوری جهانیان، انقلابی را به ثمر رساندند که در مخیله سلطهگران بر این کشور هم نمیگنجید. مردمی باهوش و قدرشناس و مسئولیتپذیر. به اظهارات چند نفر از میان این مردم عنایت فرمائید.
آقای جوانی معتقد است: « ما مردم در شرایط گوناگونی و سختترین شرائط در کنار دولت بودهایم اما ما هم انتظار داریم که دولت هم با انجام تکالیف خود در کنار مردم باشد و به وضعیت معیشت و اقتصاد مردم رسیدگی کند. به نظرم برخی مشکلات موجود اصلاً ربطی به تحریم ندارد و با همت و دلسوزی دولت قابل حل بود و هست.
جوان دیگری که خود را فعال فرهنگی معرفی کرد، اظهار میدارد: "فاصلهای که میان بخش مهمی از مسئولان ما با مردم به وجود آمده، مهمترین عاملی است که بر تردیدافکنی در دل بخشی از مردم اثر گذاشته است. وقتی برخی مسئولان رده بالای دولتی در این شرایط سخت معیشتی که بخش مهمی از آن ناشی از بیتدبیری و بیعرضگی همان مسئولان است بدون توجه به زندگی مردم در خانههای لوکس و با امکانات لاکچری زندگی میکنند، نمیتوان از آنها انتظار داشت که فهم و درک درستی از مشکلات مردم داشته باشند."
او میافزاید: "در چنین شرایطی که مطالبات مردم به خوبی دریافت و فهم نمیشود، طبیعتاً بخش مهمی از تودههای مختلف مردم نسبت به مسئولان گلهمند شده و به نوعی واکنش نشان میدهند."
تحریم، دورهای محور امیدبخشی دولت و دورهای دیگر، حربهای برای ترساندن ملت
با اصرار و تکرار مکرر اینکه تحریمها عامل ناکارآمدی دولت شما در تامین خواستههای حداقلی مردم و عدم وفای بعهدتان در قولهای انتخاباتیتان بوده، در بخشی از افکارعمومی، اینگونه جا افتاده است که عامل اصلی ایجاد وضع موجود اقتصادی، «تحریم خارجی» است. چرا باید بخش قابل اعتنائی از مردم تصور میکردند که عامل اصلی مشکلات اقتصادی در کشور، ناشی از تحریم است؟! و حال آنکه به اذعان اندیشمندان و صاحبنظران کشورمان و اندیشکدهها و تحلیلگران غربی، تحریمهای آمریکا علیه ایران حداکثر 20 الی 30 درصد در ایجاد وضع موجود اقتصادی در کشور تأثیرگذار است. این در حالی است که 70 الی 80 درصد مشکلات اقتصادی در کشورمان، ناشی از «تحریم داخلی» (سوءمدیریت) است.
"ریچارد نفیو"، که وی را معمار تحریمهای ایران لقب دادهاند، سال گذشته در کتاب خود با عنوان «هنر تحریم ها» نوشت:"تحریم بهعنوان ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، نه امری صرفاً فنی، بلکه بیشتر هنر تصمیمگیری و به کار گرفتن خلاقانه ابزارهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است".
در حقیقت، این بار روانی تحریم است که ضربه اساسی را میزند؛ چرا که بعد اجرایی و فنی تحریم در میدان توان چنین تاثیرگذاری را ندارد. نفیو در این کتاب اذعان میکند که آمریکا همزمان با تحریم اقلام مختلف، واردات کالاهای لوکس به ایران را از تحریم مستثنی کرد تا به «احساس اجتماعی تحریمشدگی» بیشتر دامن بزند. در بخش دیگری از این کتاب تصریح شده است که در سالهای گذشته افزایش قیمت مرغ در ایران- که هدف تحریمها نبوده است- به افزایش فشار تحریمها کمک کرد.
ریچارد نفیو که از فرماندهان و طراحان عملیات در جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران است در بخش دیگری از کتاب هنر تحریمها، صراحتا اذعان کرد که آمریکا در سالهای گذشته، "واردات برخی اقلام به ایران را منع نکرد تا ذخیره ارزی کشورمان با سرعت بیشتر و زودتر تحلیل برود".
همانطور که نفیو نیز صراحتا اذعان کرده است، آنچه که تاثیر 20 الی 30 درصدی «تحریم خارجی» را در افکارعمومی، عامل 100 درصدی جا میاندازد، «تحریم داخلی» و به عبارتی، سوءمدیریت است. اما متاسفانه دولتمردان، بارها و بارها این مسئله بدیهی را انکار کردهاند.
دمندگان بر تنور ترس توهمی از ببر کاغذی آمریکا و تحریمها
آقای رئیس جمهور! حال کمی تأمل کنید و ببینید چه کسانی تحریمها را عامل اصلی همه مشکلات و بزرگتر از آنچه که هست، همانطور که ریچارد نفیو گفته، نزد مردم جلوه دادند و شاید دیگاه حضرتعالی در این زمینه نیز متاثر از همین بزرگنمایی و آگراندیسمان منفی باشد که موجب خودتحریمی و خود کوچکبینی شده است. با هم اظهارات دو تن از نزدیکان فکری و حقوقیتان را مرور میکنیم:
"محمود واعظی"، رئیسدفترتان - 30 فروردین- در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: "تحلیل برخی مشکلات اقتصادی کشور، بدون در نظر گرفتن تحریمهای دو سال اخیر کتمان واقعیتهای آشکار و از آن بدتر مغالطه نشاندن معلول به جای علت است...تبرئه کامل تحریمها و تحریمگران در مشکلات فعلی اقتصادی کشور و نسبت دادن همه مشکلات به دولت، کاری است که حتی دشمنان هم نمیکنند".
"اسحاق جهانگیری"، معاون اول رئیسجمهور نیز- آذر 98- گفت:"هر روز فشار آمریکاییها بر جمهوری اسلامی ایران و فعالان اقتصادی اضافه شده است...آمریکاییها مرتب فشار وارد کردهاند و حتی کشورهای دوست ما هم جرات خرید نفت از ما را ندارند...آمریکاییها مهمترین محصولات صادراتی مثل پتروشیمی را شناسایی کردهاند و آنها را در لیست تحریم قرار دادهاند... همچنین کل شرکتهای حملونقل دریایی در ارتباط با ایران و همچنین بیمهها که کشتیها را بیمه میکنند، تحریم کردهاند و کل نظام بانکی کشور را تحریم کردهاند و بهمعنای واقعی تمام گلوگاههای فعالیت اقتصادی کشور را در طول یکی، دو سال گذشته بستهاند".
آقای روحانی! در اظهارنظر اخیر خود تاکید کردهاید که: "اگر کسی خودش را در برابر ابرقدرتها ببازد؛ آنها پررو میشوند". چه خوب اما بسیار دیر به این واقعیت ÷ی بردید، ولی با کمال تأسف باید گفت که اظهارات آقایان واعظی و جهانگیری و اظهارات متعدد دولتمردان و از آن مهمتر، ریل گذاری دولتتان در سیاست خارجی در 7 سال اخیر، مصداق بارز «خودکوچک بینی در مقابل ابرقدرتها» است.
انقلابی بودن، حلال اصلی مشکلات
آقای رئیسجمهور! وقتی ملتی، انقلابی به بزرگی انقلاب اسلامی را به ثمر رساند و دارای رهبری انقلابی است، حتماً با رئیس جمهوری انقلابی میتواند به اهدافش نزدیک شود. طبیعی است که دور شدن از اهداف، بمعنی وجود لنگش در مهمترین رکن اجرایی و در رأس آن یعنی رئیسجمهور است که باید انقلابی باشد ولی سبک زندگی، مدیریت، دوستان و همکارانی که برمیگزینید، نشان میدهد شما انقلابی نیستید و حتی در نشریه تخصصی "راهبرد" مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، صریح و شفاف دیدگاه خود را نسبت به انقلاب بیان کردید و گفته بودید: "در واقع ما انقلاب کردیم که به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر بنا نیست که به گذشته رجعت کنیم".
این دیدگاه را در سال 95 در یک اجلاس رسمی نیز واضحتر از قبل مورد تاکید قرار داده و اظهار داشتید: " ما سال 57 انقلاب کردیم و سالها از آن دوران احساسی میگذرد، یک سال، دو سال، پنج سال، 10 سال... 37 سال از دوران حرکتهای انقلابی و احساسی گذشته است. بس است دیگر...".
و این در شرائطی است که رهبر این انقلاب میفرمایند که "من یک انقلابیم نه یک دیپلمات". این بدین معنی است که با روحیه انقلابی و جهادی میتوان شرائط زمانه را مدیریت کرد و منافع مردم ایران را در میان انواع توطئههای دشمنان اسلام و ایران حفظ و تضمین کرد نه با روشهایی که حضرتعالی در قالب دیپلماسی خنده و نزدیک شدن به دشمن برگزیدید و نتیجه آن را هم دیدید و الآن زمان بازگشت به دوران انقلابیگری بمانند رهبر معظم انقلاب است.
انقلابی شهامت اعتراف به اشتباه خود را دارد
دراقتصاد قبول فرمائید که فوقالعاده اشتباه کردید و این اشتباهات هیچ ربطی به تحریمها نداشت. به عنوان مثال از ارز و سکه بگوئیم. پس از تصمیم دولت شما در زمینه تثبیت نرخ ارز با قیمت 4200تومان در فروردین 97 موج قابل توجهی برای دریافت ارز دولتی شکل گرفت؛ چراکه قیمت در بازار آزاد حدود پنج تا شش هزار تومان بود و با اتخاذ این سیاست، نرخ ارز تا 18 هزار تومان هم افزایش یافت؛ پس طبیعی بود که عده زیادی وسوسه شوند تا به هر بهانهای، اقدام به واردات کالا و فروش آن به قیمت ارز آزاد کنند.
در حقیقت، منابع هدر رفت به این معنا که رقم قابل توجهی برای سودجویی برخی افراد، صرف واردات شد. بر همین اساس، حدود 10 ماه بعد از تصمیم دولت، مرکز پژوهشهای مجلس با تأکید بر اینکه سیاست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به کالاهای اساسی منجر به ثبات قیمت آنها در بازار نشده، خواستار حذف ارزترجیحی شد.
ضمن اینکه از یاد نبریم طبق گفته دولتمردانی از کابینه حضرتعالی نیز این سیاست موفق نبود، چنانچه همتی، رئیس کل بانک مرکزی چندی قبل صراحتاً گفت: «من موافق دلار 4200 تومانی نیستم!» و حتی نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه در فروردین ماه گفت: "باید قبول کنیم که شیوه کنونی پرداخت ارز 4200 تومانی به کالاهای اساسی درست نیست و این منافع به دست مردم نمیرسد."
مسئولان بخش خصوصی نیز بارها نسبت به شکست این سیاست واکنش نشان دادند و در آخرین نمونه آن، مسعود خوانساری، رئیساتاق بازرگانی تهران درخصوص نامناسب بودن سیاست ارز 4200 تومانی اعلام کرد: "کالاهایی که با ارز دولتی وارد میشود، با قیمت ارز ۴۲۰۰ تومانی به دست مصرفکننده نمیرسد."
غصه پرقصه سکه و حراج 60 تن طلا؛ روی دیگر برباد دادن سرمایه کشور بود. پس از شروع بحبوحه ارزی در سال 96 و پس از آن در سال 97، اقدام جدید و البته عجیبی از سوی دولت انجام شد و آن پیش فروش سکه با نرخهایی در حدود یک میلیون و 300 هزار تومان بود.
این در حالی است که قیمت سکه در بازار حدود یک میلیون و 900 هزار تومان بود و باز هم ارزان بودن منابع موجب افزایش شدید تقاضا شد تا جایی که دولت در پیش فروش سکه، هفت میلیون قطعه سکه را به فروش رساند تا 60 تن شمش طلا از ذخایر کشور کاسته شود!
به عبارت دیگر، در شرایطی که کشورهای آیندهبین در حال افزایش ذخایر طلای خود هستند و سعی میکنند پول با پشتوانهای داشته باشند، دولت ایران در یک حرکت عجیب کاری میکند که 60 تن شمش طلا را از دست بدهد؛ ضمن اینکه قیمت سکه نیز کاهش نیافت و در ادامه سال حتی از چهار میلیون تومان هم گذشت، تا ثابت شود سیاست دولت، نه تنها منابع طلای کشور را کاهش داد، بلکه در کنترل قیمت سکه هم موثر نبود.
نتیجه اندیشههای غیرانقلابی، چیزی جز خسارت و حقارت نیست
از نتائج اشتباهات اقتصادی، که خوشبینانه آنها را اشتباه فرض کنیم، کاهش شدید ارزش پول ملی کشور بود.
ارزش پول ملی کشور از سال 96 که قیمت دلار 3800 تومان بود تاکنون، تقریبا یک چهارم شده است، البته سال گذشته قیمت دلار تا 18 هزار تومان هم بالا رفت تا شاهد سقوط ارزش ریال تا یک حدود یک هفتم باشیم اما با جبران شدن مقداری از این کاهش ارزش پول از پاییز سال گذشته تا پاییز امسال، شرایط از وضع بحرانی سال قبل خارج شده است. در واقع، بیارزش شدن پول ملی در همین یک ونیم سال گذشته موجب کاهش قدرت خرید مردم شد، موضوعی که معمولاً به تحریمهای آمریکا ربط داده میشود اما در حقیقت سیاستهای پولی دولت در پنج سال نخست تصدیگریاش کار را به اینجا رساند. در واقع، آنچه ارزش پول ملی را کاهش داد افزایش دو ونیم برابری نقدینگی در چهار سال نخست دولت روحانی بود که به شکل تورم ظاهر شد، موضوعی که تحریمهای آمریکا صرفاً سرپوش را از روی آن برداشت.
ریشه افزایش نقدینگی نیز، اضافه برداشتهای بانکها از بانک مرکزی و افزایش بدهی بانکها و دولت به بانک مرکزی بود. در حقیقت بیانضباطیهای پولی دولت شما کار را به جایی رساند که نرخ ارز آماده جهش شود و ارزش پول ملی کاهش یابد؛ در حقیقت میتوان گفت دولت با این سیاستها ارزش پول ملی را هم بر باد داد.
و اما چاره کار
چاره کار، نشان دادن عزم جدی دولت برای حل مشکلات با استفاده از ظرفیتهای کشور بویژه از نخبگان و کارشناسان دلسوز، پاکدست، جهادی با اتکاء به توان داخلی است. برای جلب اعتماد عمومی و همراه کردن ظرفیت جریانهای ارزشی و انقلابی کشور با دولت، اعتراف به اشتباه، آنچنان که آقای رئیس جمهور در مورد مسکن از کاهلی دولت گفت و اذعان کرد که کاری برای مسکن در پنجسال اول دولت او انجام نشد و مشکلات کنونی ناشی از آن عدم اقدام دولت است، در بخشهای دیگر نیز آقای روحانی با اعلام ناکامی دولت خود و عذرخواهی از مردم، آستین همت را برای خدمت بالا بزند و آمادگی دولت خود برای تعامل با مردم و ارکان نظام را در مرحل عمل اعلام کند و یقین داشته باشد که مردم انقلابی ونیروهای وفادار به انقلاب و کشور با درک متقابل، درخواست دولت را برای حل مشکلات و سربلندی ایران عزیز اجابت خواهند کرد و در ذیل ابن همدلی و همگامی، فضای دلپذیر کار و کسب رونق میگیرد و فراتر از اقتصاد، وحدت و انسجام ملی بر محور ولایت تقویت و تحکیم مییابد که بزرگترین عامل موفقیت و سرافرازی امت اسلامی در سراسر جهان خواهد بود.
انتهای پیام/