به گزارش بلاغ، روزنامه اعتماد روز پنجشنبه در یادداشتی نوشت: «باید توجه داشت که صرفنظر از دستاوردهای اقتصادی، مهمترین دستاورد برجام شکستن اجماع سیاسی– امنیتی علیه ایران و تلاش آمریکا برای انزوای ایران در دوره قبل از اجرایی شدن برجام بود. اساساً برجام قبل از اینکه یک توافق اقتصادی باشد، یک توافق سیاسی– امنیتی است و تمرکز آن بر توقف سیاست امنیتیسازی ایران قرار داشته است. با خروج آمریکا از برجام اگرچه به منافع اقتصادی ایران و روند عادی شدن روابط اقتصادی ایران با دنیای خارج لطمه سختی وارد شد، اما همچنان سیاست آمریکا مبنی بر امنیتیسازی مجدد ایران در محاق باقیمانده و تلاشهای دولت ترامپ برای منزوی کردن ایران با مخالفت جامعه بینالمللی مواجه شده است. اکنون آمریکای ترامپ امیدوار است که با نهاییشدن سازوکار حل اختلاف برجام هم تحریمهای قبلی اروپا و هم تحریمهای سازمان ملل مجدداً برقرار شوند و از این رهگذر نهتنها دورنمای لغو کامل تحریم تسلیحاتی ایران در اکتبر امسال و تحریمهای موشکی ایران سه سال بعد منتفی شود، بلکه یک مبنای مشروعیتساز بهلحاظ حقوقی برای تحریمهای غیرقانونی آمریکا نیز فراهم آید.»
گفتنی است شاید کمتر کسی از یاد برده باشد که دولت آقای روحانی از زمان روی کار آمدن حل همه مشکلات را به مذاکرات گره زده بود. همین موضوع باعث شده بود تا دولت عملاً اقدام مهمی در راستای رفع مشکلات کشور انجام ندهد. دولت با استفاده از رسانههای همسو با بزرگنمایی اثر برجام سعی داشت تا بیعملی خود در رسیدگی به معیشت مردم را توجیه کند. رسانههای همسو با دولت نیز دقیقاً همین کار ویژه را در دستور کار خود قرار داده بودند. تا جایی که مدیرمسئول روزنامه شرق اعتراف کرد که در اثرگذاری برجام مبالغه انجام داده است. رئیسجمهور نیز با اغراق از سراریز شدن سرمایههای خارجی، حل شدن مشکل بانکها و حتی آب خوردن مردم پس از برجام میگفت.
اتفاقی که هیچگاه عملی نشد و در اوج دوران برجام سرمایهگذاری خارجی هیچگاه بیش از 3 میلیارد دلار در سال نشد. ارتباطات بانکی هیچ وقت به حالت عادی برنگشت و رئیسکل وقت بانک مرکزی همیشه از این موضوع گله میکرد. اما دولت از خواب غفلت هم بیدار نشد و حتی خود را هم فریب داده بود و تا آخرین لحظه به جای فکر برای معیشت مردم، منتظر ثمر دادن درخت برجام و گلابیهای آن بودند. حالا که تشت رسوایی برجام اروپایی هم از بام افتاده، مدعیان اصلاحات بهجای عذرخواهی با توهین به شعور مردم مدعی میشوند که هدف از برجام اقتصادی نبوده!
شورای نگهبان قاضی نیست اما مدعیان اصلاحات «عالم به غیب»
و «وکیل و وصی» نمایندگان ردصلاحیت شده!
مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی با عنوان «شورای نگهبان قاضی نیست» در روزنامه سازندگی نوشت: «یکی از مشکلات هر دوره انتخابات این است که اگرچه شورای نگهبان باید به طور کتبی مواردی را که باعث عدم صلاحیت افراد شده دستکم به کسانی که درخواست میکنند اعلام کند اما این کار صورت نمیگیرد.»
نکته اول آنکه مدعیان اصلاحطلب از کجا میدانند که شورای نگهبان کتباً مواردی را که باعث عدم صلاحیت فردی شده را به درخواستکننده اعلام نمیکند؟
وی بیآنکه به این نکته اشاره کند، نوشته است: «اخیراً گفتهاند عده زیادی از نمایندگان مجلس به دلیل سوءاستفاده مالی رد صلاحیت شدهاند. خب اگر فردی سوءاستفاده مالی کرده باشد باید به دادگاه برود و دادگاه درباره او حکم بدهد. صرف اینکه اطلاعاتی به آدم برسد کفایت نمیکند. در حقیقت اگر کسی سوءاستفاده مالی کرده و از امکانات بیتالمال استفاده کرده و مسائل مالی دارد باید به دست عدالت و دستگاه قضا سپرده شود... به اعتقاد من شورای نگهبان به هیچ وجه نباید در مقام قضاوت بنشیند و به بهانه بررسی صلاحیت کاندیداها در مورد آنها حکم صادر کند.»
نکته دوم آنکه مگر شورای نگهبان حکم قضایی داده و کسی را مجازات کرده است؟ مگر شورای نگهبان مرجع تشخیص صلاحیتها نیست؟ مدعیان اصلاحات از کجا میدانند که شورای نگهبان دست به محاکمه و مجازات زده و یا از کجا میدانند که بر اساس پرونده سابق قضایی داوطلب، صلاحیتها را بررسی نکرده است؟
در ادامه این مطلب آمده است: «بهعلاوه بسیاری از چهرهها از جمله افرادی مانند علی مطهری به دلایل غیر اقتصادی و در واقع سیاسی رد شدهاند. خوب اگر قرار باشد در مجلس هیچکس حرفی نزند که دیگر چرا مجلس تشکیل میدهیم. شورای نگهبان اعلام کند چرا آقای مطهری و نمایندگانی مانند او رد صلاحیت شدهاند؟ اگر کسی منحرف و یا مرتد است، این را اعلام کنند و مستندات آن را هم دستکم به خود فرد ارائه دهند. این رد صلاحیتهای سربسته و بدون دلیل و مدرک روشن شائبه مهندسی انتخابات را پررنگ میکند.»
و نکته آخر؛ اینکه آقای مطهری چرا رد صلاحیت شده است را نمیدانیم ولی خوب میدانیم کسی که در پاسخ به انتقاد دانشجو به او «قرص ضد بارداری» تعارف کرده و در برابر منتقدان کلماتی چون «بیشعور»، «خفه شو»، «نادان»، «بتمرگ» و «پفیوز» از دهانش خارج شده و گفته است: «گاهی کف گرگی هم برای کسانی که جلوی آزادی بیان را میگیرند لازم است» برای نه فقط مجلس شورای اسلامی بلکه برای نمایندگی در شورای یک روستای 10 نفره هم صالح نیست.
به قول خود نویسنده یادداشت سازندگی «مجلس جای شعار دادن و پوسترزدن و فحش دادن نیست»!
روایت روزنامه حامی دولت ازاشتیاق دولت در حفظ توافق ارزشمندِ برجام!
روزنامه آرمان در مطلبی به قلم دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نوشت: «اگر بخواهیم از منظر ایران به ماجرا نگاه کنیم، از این رو که طرف اروپایی در برنامه جامع اقدام مشترک بنیادیترین تعهدات خود را انجام نداده و از زیر بار آن شانه خالی کرده است، باید انتظار داشته باشیم که طرف ایرانی نیز همان بنیادیترین تعهدات خود را انجام ندهد.
ضمن آنکه باید در نظر داشت اگر جمهوری اسلامی واقعاً تصمیم داشت یک توازن دقیق و منطقی را در برابر بیتعهدی کشورهای اروپایی ایجاد کند، میبایست حتی نظارتهای برجامی آژانس را نیز قطع میکرد. با این وجود علاقه و اشتیاق ایران به حفظ این توافق چندجانبه و ارزشمند برای جهان منجر شدهاست که تا امروز تعهدات نظارتی ایران در توافق هستهای پا برجا باشد».
نویسنده یادداشت مذکور، برجام را توافقی ارزشمند برای جهان توصیف کرده و تاکید کرده که دولت روحانی مشتاقانه در پی حفظ آن است. این در حالی است که نویسنده همزمان به نامتوازن بودن توافق و بیعملی اروپا نیز اذعان کرده است.
از ابتدای امضای برجام تاکنون، خسارتها و محدودیتهای آن برای ایران و امتیازات آن برای آمریکا و اروپا بوده است. رویکرد خسارتبار امضای توافق به هر قیمت توسط دولت روحانی و در ادامه رویکرد غلط حفظ برجام به هر قیمت موجب شد تا اروپا و آمریکا به ایران به چشم فروشنده مشتاقی نگاه کنند که به هر قیمتی در پی کوتاه آمدن از منافع ملی است.
تلاش برای دو قطبیسازی به بهانه اظهارات 2 کارشناس در تلویزیون!
روزنامه ابتکار در یادداشتی با عنوان «وای از آن روز که از پرده برون افتد راز» به موضوع اظهارنظر اخیر دو کارشناس در تلویزیون پرداخت و به بهانه آن نوشت: «یکی از پیامدهای ناگوار اظهارنظر آنها را میتوان در فاصله گرفتن بخشی از جامعه با آرمانها و باورهای این قهرمانان ملی ترسیم کرد.
پس از آشکار شدن این تفاوتها، نوبت به گام بعدی شناخت «ماهیت» و «هویت» آنها میرسد. در این گام باید به «تقارنها» و «همصداییها» توجه داشت. چه کسانی از ایجاد «دوقطبی» در جامعه سود میبرند؟ چه اندیشهای علاقهمند به تقابل مردم با مردم است؟ چه جریانی در داخل یا خارج کشور از «وحدت»، «همدلی» و «همراهی» مردم در جریان بدرقه پیکر شهید قاسم سلیمانی عصبانی و خشمگین است؟ کدام اندیشه و تفکری روندهای تفرقهافکنانه را دنبال میکند؟ عصبیت افسارگسیخته در جامعه به سود چه کسانی است؟ و بیشمار پرسشهای دیگر که هر یک میتواند ماهیت و هویت طرح چنین مسائلی را آشکار کند.»
همچنین این روزنامه نوشت: «بدون تردید پروژه توهین و تخطئهبخش یا بخشهایی از جامعه ملتهب ایران که این روزها داغدار و غمگین و عصبانی است، نمیتواند از سر دلسوزی یا خیرخواهی صورت گرفته باشد.»
درخصوص موضوع مورد اشاره، مطمئناً اظهارنظر هیچ یک از دو کارشناس تأیید نمیشود چراکه در فضای رسانهای امروزه کشور، دقت در انتخاب ادبیات یک ضرورت مسلم و انکارناپذیر است. اما در مورد مطلب روزنامه ابتکار که سعی کرده است با سوءاستفاده از موضوع پیش آمده به نقد دوقطبیسازی برود بایستی اشاره کرد که اتفاقاً خود روزنامه ابتکار و مدعیان اصلاحات به دنبال دوقطبیسازی است چراکه اولاً) اظهارنظر یکی از کارشناسان خطاب به یک کارگردان بوده است! مگر آن کارگردان چه نسبتی با مردم دارد که دوقطبی ساخته شود؟ و ثانیاً) یکی دیگر از کارشناسان ضمن اینکه در ویدئویی از مخاطبان برنامه عذرخواهی کرده، تأکید کرده است که جملات او خطاب به برخی مسئولین بوده و منظور وی ملت و مردم ایران نبوده است. مدعیان اصلاحات باید به این سؤال خود پاسخ بدهند که چه جریانی از «وحدت»، «همدلی» و «همراهی» مردم در جریان بدرقه پیکر شهید قاسم سلیمانی عصبانی و خشمگین است؟ و اساساً کجا دوقطبی ساخته شده است؟ در اظهارات آن کارشناسان یا در تجمعات اعتراضی اخیر؟
دور تند همجه مدعیان اصلاحات علیه شورای نگهبان
روزنامه دولتی ایران در شماره روز پنجشنبه نوشت: «با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای کاندیداهای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، از سوی هیئت نظارت استانی، مشخص شد که طیف زیادی از اصلاحطلبان باز هم گرفتار نظارت استصوابی شدند... در اعلام نظر شورای نگهبان کمترین توجهی به مسئله حقالناس وجود ندارد. آنها با رد صلاحیت نیروهای توانمندی که خود را آماده نمایندگی ملت میکردند، حق بزرگی را از مردم سلب کردهاند. متأسفانه در حالی که نیاز به حفظ همبستگی اجتماعی بیش از پیش احساس میشود درک درستی از حقالناس در ماجرای تأیید صلاحیتها وجود نداشته و بخش مهمی از نیروها کنار زده شدند... حاصل تصمیمگیریهای این شورا، کاهش حضور نمایندگان واقعی ملت در پارلمان است.»
حق الناس، آراء مردم بود که مدعیان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 آن را پایمال کردند. جلوگیری از ورود افراد فاقد صلاحیت به عرصه انتخابات نیز امری لازم در راستای رعایت حقالناس است. گزارههای مخدوش فوق، در شرایطی مطرح شده که رد صلاحیتها از هر دو جناح سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا صورت گرفته و منحصر در یک جناح نیست. حمله هماهنگ مدعیان اصلاحطلبی علیه شورای نگهبان و نظارت استصوابی که از ماهها قبل آغاز شده بود، در روزهای اخیر همزمان با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای داوطلبان انتخابات مجلس روی دور تند رفته است. آنها درون اردوگاه خود نظارت استصوابی دارند. محسن میردامادی به ایران گفته بود: «من بعضی وقتها فکر میکنم ما در مجموعه اصلاحات، خودمان برای خودمان نظارت استصوابی درست کردهایم... باید در اصلاحات بهسمت تشکیل جبهه فراگیر حرکت کنیم که البته کار ساده و راحتی نیست و زحمت دارد. سازوکاری که برای اداره کشور برنامه داشته باشد، در گزینش نامزدها واقعاً کارآمدترین نامزدها را انتخاب کند نه اینکه «رابطه بازی» شود و هرکسی سعی کند نفرات و ارادتمندان خود را هل بدهد در لیست. با چنین سازوکاری میتوان از کسانی که وارد مجلس و شورا شدند، حسابکشی کرد تا مردم متوجه شوند چه اقداماتی کردهاند.»
افشاگری مهاجری از پخش سریال کیف انگلیسی!
روزنامه شرق در شماره پیشین خود به نشر گفتوگوی مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی پرداخته و از قول «مسیح مهاجری» آورده است: «هیچ وقت سابقه نداشت از تلویزیون فیلمهای پخش کنند و با نیش و کنایه علیه آقای هاشمی او را معرفی کنند ولی این کار را کردم و کیف انگلیسی را بازپخش کردند و خواستند بگویند هاشمی انگلیسی است.
در ادامه این متن ادعایی عجیب از سوی مهاجری مطرح شده است: «آقای هاشمی در سالهای آخر عمر خودشان هیچ نفوذی به عنوان لابی در شورای نگهبان نداشتند و حتی خیلی از افراد بهدلیل ارتباط با آقای هاشمی رد صلاحیت میشدند[!] شما فکر میکنید اگر آقای هاشمی بود نمیشد با لابی کردن در شورای نگهبان صلاحیت افراد تأیید شود؟ خیر برعکس بود ما این را در زمان آقای هاشمی دیدیم حتی بعد از آقای هاشمی نیز ارتباط با ایشان یکی از نکات منفی است که میتواند یک نفر را از صلاحیت بیندازد[!]»
ادعای نخست مسیح مهاجری که کیف انگلیسی را تلویزیون پخش کرده است تا بگویند مرحوم هاشمی انگلیسی است از آن ادعاهای بیسروته است که میتواند هر مخاطبی را به خنده بیندازد. با این روش تأویل و تفسیر مدیرمسئول جمهوری اسلامی در این موارد هم روشنگری کنند: هدف تلویزیون از بازپخش سریالهای مختارنامه، یوسف پیامبر، زیر تیغ و... چه بوده است؟!
ادعای دیگری که مهاجری مطرح کرده این است که شورای نگهبان افراد را تنها به خاطر اینکه با مرحوم هاشمی ارتباط داشتهاند ردصلاحیت کرده است! البته به سیاق رفتاری طیف موسوم به اصلاحطلب هیچ نمونهای عنوان نشده از افرادی که به این روش ادعا شده صلاحیتشان مورد تأیید قرار نگرفته است. موضوع دیگر این است که مسیح مهاجری از کجا این موضوع را میداند؟ احتمالها را بررسی کنیم:
الف. خود اعضای شورای نگهبان به او گفتهاند؟! که چنین چیزی هم بعید است و هم اینکه اگر رخ داده بود مهاجری اکنون میگفت که خود اعضا این را گفتهاند.
ب. شورای نگهبان به آن نامزدهای ردصلاحیت شده گفته و آنها به مهاجری گفتهاند؛ که حتی اگر این کار واقعاً صورت پذیرفته بود آیا اعضای شورای نگهبان به افراد میگفتند ما شما را به دلیل ارتباط داشتن با فلانی رد صلاحیت کردیم؟!
نکته آخر آنکه این موضوع که اگر آقای هاشمی زنده بودند هم نمیتوانستند با لابیکردن باعث تغییر نظر شورای نگهبان شوند از قضا مدح شورای نگهبان است که لابی افراد نمیتواند باعث تغییر نظر شورای نگهبان شود.
گفتنی است شاید کمتر کسی از یاد برده باشد که دولت آقای روحانی از زمان روی کار آمدن حل همه مشکلات را به مذاکرات گره زده بود. همین موضوع باعث شده بود تا دولت عملاً اقدام مهمی در راستای رفع مشکلات کشور انجام ندهد. دولت با استفاده از رسانههای همسو با بزرگنمایی اثر برجام سعی داشت تا بیعملی خود در رسیدگی به معیشت مردم را توجیه کند. رسانههای همسو با دولت نیز دقیقاً همین کار ویژه را در دستور کار خود قرار داده بودند. تا جایی که مدیرمسئول روزنامه شرق اعتراف کرد که در اثرگذاری برجام مبالغه انجام داده است. رئیسجمهور نیز با اغراق از سراریز شدن سرمایههای خارجی، حل شدن مشکل بانکها و حتی آب خوردن مردم پس از برجام میگفت.
اتفاقی که هیچگاه عملی نشد و در اوج دوران برجام سرمایهگذاری خارجی هیچگاه بیش از 3 میلیارد دلار در سال نشد. ارتباطات بانکی هیچ وقت به حالت عادی برنگشت و رئیسکل وقت بانک مرکزی همیشه از این موضوع گله میکرد. اما دولت از خواب غفلت هم بیدار نشد و حتی خود را هم فریب داده بود و تا آخرین لحظه به جای فکر برای معیشت مردم، منتظر ثمر دادن درخت برجام و گلابیهای آن بودند. حالا که تشت رسوایی برجام اروپایی هم از بام افتاده، مدعیان اصلاحات بهجای عذرخواهی با توهین به شعور مردم مدعی میشوند که هدف از برجام اقتصادی نبوده!
شورای نگهبان قاضی نیست اما مدعیان اصلاحات «عالم به غیب»
و «وکیل و وصی» نمایندگان ردصلاحیت شده!
مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی با عنوان «شورای نگهبان قاضی نیست» در روزنامه سازندگی نوشت: «یکی از مشکلات هر دوره انتخابات این است که اگرچه شورای نگهبان باید به طور کتبی مواردی را که باعث عدم صلاحیت افراد شده دستکم به کسانی که درخواست میکنند اعلام کند اما این کار صورت نمیگیرد.»
نکته اول آنکه مدعیان اصلاحطلب از کجا میدانند که شورای نگهبان کتباً مواردی را که باعث عدم صلاحیت فردی شده را به درخواستکننده اعلام نمیکند؟
وی بیآنکه به این نکته اشاره کند، نوشته است: «اخیراً گفتهاند عده زیادی از نمایندگان مجلس به دلیل سوءاستفاده مالی رد صلاحیت شدهاند. خب اگر فردی سوءاستفاده مالی کرده باشد باید به دادگاه برود و دادگاه درباره او حکم بدهد. صرف اینکه اطلاعاتی به آدم برسد کفایت نمیکند. در حقیقت اگر کسی سوءاستفاده مالی کرده و از امکانات بیتالمال استفاده کرده و مسائل مالی دارد باید به دست عدالت و دستگاه قضا سپرده شود... به اعتقاد من شورای نگهبان به هیچ وجه نباید در مقام قضاوت بنشیند و به بهانه بررسی صلاحیت کاندیداها در مورد آنها حکم صادر کند.»
نکته دوم آنکه مگر شورای نگهبان حکم قضایی داده و کسی را مجازات کرده است؟ مگر شورای نگهبان مرجع تشخیص صلاحیتها نیست؟ مدعیان اصلاحات از کجا میدانند که شورای نگهبان دست به محاکمه و مجازات زده و یا از کجا میدانند که بر اساس پرونده سابق قضایی داوطلب، صلاحیتها را بررسی نکرده است؟
در ادامه این مطلب آمده است: «بهعلاوه بسیاری از چهرهها از جمله افرادی مانند علی مطهری به دلایل غیر اقتصادی و در واقع سیاسی رد شدهاند. خوب اگر قرار باشد در مجلس هیچکس حرفی نزند که دیگر چرا مجلس تشکیل میدهیم. شورای نگهبان اعلام کند چرا آقای مطهری و نمایندگانی مانند او رد صلاحیت شدهاند؟ اگر کسی منحرف و یا مرتد است، این را اعلام کنند و مستندات آن را هم دستکم به خود فرد ارائه دهند. این رد صلاحیتهای سربسته و بدون دلیل و مدرک روشن شائبه مهندسی انتخابات را پررنگ میکند.»
و نکته آخر؛ اینکه آقای مطهری چرا رد صلاحیت شده است را نمیدانیم ولی خوب میدانیم کسی که در پاسخ به انتقاد دانشجو به او «قرص ضد بارداری» تعارف کرده و در برابر منتقدان کلماتی چون «بیشعور»، «خفه شو»، «نادان»، «بتمرگ» و «پفیوز» از دهانش خارج شده و گفته است: «گاهی کف گرگی هم برای کسانی که جلوی آزادی بیان را میگیرند لازم است» برای نه فقط مجلس شورای اسلامی بلکه برای نمایندگی در شورای یک روستای 10 نفره هم صالح نیست.
به قول خود نویسنده یادداشت سازندگی «مجلس جای شعار دادن و پوسترزدن و فحش دادن نیست»!
روایت روزنامه حامی دولت ازاشتیاق دولت در حفظ توافق ارزشمندِ برجام!
روزنامه آرمان در مطلبی به قلم دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نوشت: «اگر بخواهیم از منظر ایران به ماجرا نگاه کنیم، از این رو که طرف اروپایی در برنامه جامع اقدام مشترک بنیادیترین تعهدات خود را انجام نداده و از زیر بار آن شانه خالی کرده است، باید انتظار داشته باشیم که طرف ایرانی نیز همان بنیادیترین تعهدات خود را انجام ندهد.
ضمن آنکه باید در نظر داشت اگر جمهوری اسلامی واقعاً تصمیم داشت یک توازن دقیق و منطقی را در برابر بیتعهدی کشورهای اروپایی ایجاد کند، میبایست حتی نظارتهای برجامی آژانس را نیز قطع میکرد. با این وجود علاقه و اشتیاق ایران به حفظ این توافق چندجانبه و ارزشمند برای جهان منجر شدهاست که تا امروز تعهدات نظارتی ایران در توافق هستهای پا برجا باشد».
نویسنده یادداشت مذکور، برجام را توافقی ارزشمند برای جهان توصیف کرده و تاکید کرده که دولت روحانی مشتاقانه در پی حفظ آن است. این در حالی است که نویسنده همزمان به نامتوازن بودن توافق و بیعملی اروپا نیز اذعان کرده است.
از ابتدای امضای برجام تاکنون، خسارتها و محدودیتهای آن برای ایران و امتیازات آن برای آمریکا و اروپا بوده است. رویکرد خسارتبار امضای توافق به هر قیمت توسط دولت روحانی و در ادامه رویکرد غلط حفظ برجام به هر قیمت موجب شد تا اروپا و آمریکا به ایران به چشم فروشنده مشتاقی نگاه کنند که به هر قیمتی در پی کوتاه آمدن از منافع ملی است.
تلاش برای دو قطبیسازی به بهانه اظهارات 2 کارشناس در تلویزیون!
روزنامه ابتکار در یادداشتی با عنوان «وای از آن روز که از پرده برون افتد راز» به موضوع اظهارنظر اخیر دو کارشناس در تلویزیون پرداخت و به بهانه آن نوشت: «یکی از پیامدهای ناگوار اظهارنظر آنها را میتوان در فاصله گرفتن بخشی از جامعه با آرمانها و باورهای این قهرمانان ملی ترسیم کرد.
پس از آشکار شدن این تفاوتها، نوبت به گام بعدی شناخت «ماهیت» و «هویت» آنها میرسد. در این گام باید به «تقارنها» و «همصداییها» توجه داشت. چه کسانی از ایجاد «دوقطبی» در جامعه سود میبرند؟ چه اندیشهای علاقهمند به تقابل مردم با مردم است؟ چه جریانی در داخل یا خارج کشور از «وحدت»، «همدلی» و «همراهی» مردم در جریان بدرقه پیکر شهید قاسم سلیمانی عصبانی و خشمگین است؟ کدام اندیشه و تفکری روندهای تفرقهافکنانه را دنبال میکند؟ عصبیت افسارگسیخته در جامعه به سود چه کسانی است؟ و بیشمار پرسشهای دیگر که هر یک میتواند ماهیت و هویت طرح چنین مسائلی را آشکار کند.»
همچنین این روزنامه نوشت: «بدون تردید پروژه توهین و تخطئهبخش یا بخشهایی از جامعه ملتهب ایران که این روزها داغدار و غمگین و عصبانی است، نمیتواند از سر دلسوزی یا خیرخواهی صورت گرفته باشد.»
درخصوص موضوع مورد اشاره، مطمئناً اظهارنظر هیچ یک از دو کارشناس تأیید نمیشود چراکه در فضای رسانهای امروزه کشور، دقت در انتخاب ادبیات یک ضرورت مسلم و انکارناپذیر است. اما در مورد مطلب روزنامه ابتکار که سعی کرده است با سوءاستفاده از موضوع پیش آمده به نقد دوقطبیسازی برود بایستی اشاره کرد که اتفاقاً خود روزنامه ابتکار و مدعیان اصلاحات به دنبال دوقطبیسازی است چراکه اولاً) اظهارنظر یکی از کارشناسان خطاب به یک کارگردان بوده است! مگر آن کارگردان چه نسبتی با مردم دارد که دوقطبی ساخته شود؟ و ثانیاً) یکی دیگر از کارشناسان ضمن اینکه در ویدئویی از مخاطبان برنامه عذرخواهی کرده، تأکید کرده است که جملات او خطاب به برخی مسئولین بوده و منظور وی ملت و مردم ایران نبوده است. مدعیان اصلاحات باید به این سؤال خود پاسخ بدهند که چه جریانی از «وحدت»، «همدلی» و «همراهی» مردم در جریان بدرقه پیکر شهید قاسم سلیمانی عصبانی و خشمگین است؟ و اساساً کجا دوقطبی ساخته شده است؟ در اظهارات آن کارشناسان یا در تجمعات اعتراضی اخیر؟
دور تند همجه مدعیان اصلاحات علیه شورای نگهبان
روزنامه دولتی ایران در شماره روز پنجشنبه نوشت: «با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای کاندیداهای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، از سوی هیئت نظارت استانی، مشخص شد که طیف زیادی از اصلاحطلبان باز هم گرفتار نظارت استصوابی شدند... در اعلام نظر شورای نگهبان کمترین توجهی به مسئله حقالناس وجود ندارد. آنها با رد صلاحیت نیروهای توانمندی که خود را آماده نمایندگی ملت میکردند، حق بزرگی را از مردم سلب کردهاند. متأسفانه در حالی که نیاز به حفظ همبستگی اجتماعی بیش از پیش احساس میشود درک درستی از حقالناس در ماجرای تأیید صلاحیتها وجود نداشته و بخش مهمی از نیروها کنار زده شدند... حاصل تصمیمگیریهای این شورا، کاهش حضور نمایندگان واقعی ملت در پارلمان است.»
حق الناس، آراء مردم بود که مدعیان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 آن را پایمال کردند. جلوگیری از ورود افراد فاقد صلاحیت به عرصه انتخابات نیز امری لازم در راستای رعایت حقالناس است. گزارههای مخدوش فوق، در شرایطی مطرح شده که رد صلاحیتها از هر دو جناح سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا صورت گرفته و منحصر در یک جناح نیست. حمله هماهنگ مدعیان اصلاحطلبی علیه شورای نگهبان و نظارت استصوابی که از ماهها قبل آغاز شده بود، در روزهای اخیر همزمان با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای داوطلبان انتخابات مجلس روی دور تند رفته است. آنها درون اردوگاه خود نظارت استصوابی دارند. محسن میردامادی به ایران گفته بود: «من بعضی وقتها فکر میکنم ما در مجموعه اصلاحات، خودمان برای خودمان نظارت استصوابی درست کردهایم... باید در اصلاحات بهسمت تشکیل جبهه فراگیر حرکت کنیم که البته کار ساده و راحتی نیست و زحمت دارد. سازوکاری که برای اداره کشور برنامه داشته باشد، در گزینش نامزدها واقعاً کارآمدترین نامزدها را انتخاب کند نه اینکه «رابطه بازی» شود و هرکسی سعی کند نفرات و ارادتمندان خود را هل بدهد در لیست. با چنین سازوکاری میتوان از کسانی که وارد مجلس و شورا شدند، حسابکشی کرد تا مردم متوجه شوند چه اقداماتی کردهاند.»
افشاگری مهاجری از پخش سریال کیف انگلیسی!
روزنامه شرق در شماره پیشین خود به نشر گفتوگوی مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی پرداخته و از قول «مسیح مهاجری» آورده است: «هیچ وقت سابقه نداشت از تلویزیون فیلمهای پخش کنند و با نیش و کنایه علیه آقای هاشمی او را معرفی کنند ولی این کار را کردم و کیف انگلیسی را بازپخش کردند و خواستند بگویند هاشمی انگلیسی است.
در ادامه این متن ادعایی عجیب از سوی مهاجری مطرح شده است: «آقای هاشمی در سالهای آخر عمر خودشان هیچ نفوذی به عنوان لابی در شورای نگهبان نداشتند و حتی خیلی از افراد بهدلیل ارتباط با آقای هاشمی رد صلاحیت میشدند[!] شما فکر میکنید اگر آقای هاشمی بود نمیشد با لابی کردن در شورای نگهبان صلاحیت افراد تأیید شود؟ خیر برعکس بود ما این را در زمان آقای هاشمی دیدیم حتی بعد از آقای هاشمی نیز ارتباط با ایشان یکی از نکات منفی است که میتواند یک نفر را از صلاحیت بیندازد[!]»
ادعای نخست مسیح مهاجری که کیف انگلیسی را تلویزیون پخش کرده است تا بگویند مرحوم هاشمی انگلیسی است از آن ادعاهای بیسروته است که میتواند هر مخاطبی را به خنده بیندازد. با این روش تأویل و تفسیر مدیرمسئول جمهوری اسلامی در این موارد هم روشنگری کنند: هدف تلویزیون از بازپخش سریالهای مختارنامه، یوسف پیامبر، زیر تیغ و... چه بوده است؟!
ادعای دیگری که مهاجری مطرح کرده این است که شورای نگهبان افراد را تنها به خاطر اینکه با مرحوم هاشمی ارتباط داشتهاند ردصلاحیت کرده است! البته به سیاق رفتاری طیف موسوم به اصلاحطلب هیچ نمونهای عنوان نشده از افرادی که به این روش ادعا شده صلاحیتشان مورد تأیید قرار نگرفته است. موضوع دیگر این است که مسیح مهاجری از کجا این موضوع را میداند؟ احتمالها را بررسی کنیم:
الف. خود اعضای شورای نگهبان به او گفتهاند؟! که چنین چیزی هم بعید است و هم اینکه اگر رخ داده بود مهاجری اکنون میگفت که خود اعضا این را گفتهاند.
ب. شورای نگهبان به آن نامزدهای ردصلاحیت شده گفته و آنها به مهاجری گفتهاند؛ که حتی اگر این کار واقعاً صورت پذیرفته بود آیا اعضای شورای نگهبان به افراد میگفتند ما شما را به دلیل ارتباط داشتن با فلانی رد صلاحیت کردیم؟!
نکته آخر آنکه این موضوع که اگر آقای هاشمی زنده بودند هم نمیتوانستند با لابیکردن باعث تغییر نظر شورای نگهبان شوند از قضا مدح شورای نگهبان است که لابی افراد نمیتواند باعث تغییر نظر شورای نگهبان شود.