به گزارش بلاغ، یکی از مهمترین مولفههای انسان اجتماعی داشتن دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است چرا که انسان دغدغهمند به راحتی از کنار بسیاری از این معضلات و مشکلات نمیگذرد، در عرصه هنر میتوان به وضوح این موارد را مشاهده کرد، زیرا هنر هیچگاه صرفاً بازتاب درونی یک هنرمند نبوده بلکه بازتاب درون و اجتماع هنرمند بوده است و اینجاست که به واسطه فعالیت هنری، برای شخص هنرمند جایگاهی اجتماعی در میان مردم و بالاخص طرفداران او ایجاد میشود و یا به اصطلاح در هنر و پیشه خود برند میشود، اما زمانی که در عرصه سیاست جایگاه سیاستمداران با حضور هنرمندان سیاستزده گره میخورد این دغدغهها و بازتاب درونی رنگ و بوی سیاست زدگی به خود میگیرند و دیگر نگاه انسان دوستانه و البته در نگاه کلیتر بشر دوستانه و دغدغهمند رو به فراموشی میرود.
سلبریتی در عرصه هنر اصطلاحی برای نامیدن چنین افرادی است، چرا که سلبریتیها در حوزه دیجیتال و فضای مجازی و حتی در فضای حقیقی به واسطه تاثیرگذاری و محبوبیت وارد عرصههایی میشوند که میتوان بر عوامی که سواد رسانهای ندارند و یا به اصطلاح عقلشان در چشمانشان هست، با بیان راستهای دروغین به تخریب بعضی چهرههای موجه، حمله به هویت اسلامی، انقلابی میپردازند و حتی در بعضی مواقع معادلات سیاسی در انتخاباتها را به نحوی تغییر میدهند که کفه ترازو را به نفع آن چهره سیاسیای که دارای کارنامه موفقی در حوزه اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی نبوده سنگینتر میکنند، در ایران استفاده از این ابزار برای پیروزی در انتخاباتها، شروعش را میتوان از سال 72 تا به امروز در فیلمهای تبلیغاتی تا حضور در اجتماع طرفداران کاندیدای خاص با بازی با رنگها و استفاده از شعارهای عوام پسندانه مشاهده نمود.
امروزه حتی تئوری پردازان سیاسی پا را فراتر گذاشته و با نگاه جدیدتر زمانی که شخصیت و یا جناح سیاسی اقبال عمومی را در میان طرفداران خود از دست دادهاند حرف و گفتمان سیاسی و یا حتی نظرات منتقدانه و شاید براندازانه خود را از زبان این سلبریتیها بیان میکنند و همچنین سیاسیون با سرمایهگذاری و هزینههای هنگفت از هنر این هنرمندان بهعنوان ابزاری برای بیان نظرات خود بهره میبرند و به فرموده رهبر معظم انقلاب که میفرمایند: مواظب شلّیک توپخانهی دشمن باشید؛ در این فضا(فضای مجازی)؛ حواستان باشد؛ دشمن علیه هویّت شما، موجودیّت شما، نظام شما، انقلاب شما استفاده نکند. آمارهای بیپایه میدهند، دروغ میگویند، نسبت دروغ میدهند، چهرههای مورد قبول مردم را که باید مردم به اینها اعتقاد داشته باشند تخریب میکنند، موفّقیّتهای انقلاب را کتمان میکنند، دروغانگاری میکنند؛ ناموفّقیّتها را، ضعفها را، کاستیها را اگر یکی است هزار تا جلوه میدهند، اگر یکجا است به همهجا تعمیم میدهند...
لذا در پایان باید تاکید کرد دو بازوی پول نامشروع، هنرمند و هنر بیاصالت در کنار یکدیگر با برنامهریزی و نقش آفرینی با رویکرد رفورم و یا حتی انقلاب درونی(فروپاشی از درون) در یک کشور به تغییر ذائقه مخاطب میپردازند و طبق آیه قرآن کریم «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ» (یوسف/16) « برادران یوسف، او را در چاه انداختند، و شبانه زار زار پیش پدر به دروغ گریه کردند، که گرگ او را خورده است » به اشک تمساح این افراد در زمان گرفتاریها نیز نباید توجه و اعتنا کرد، اینجاست که نقش تفکرات سیاسی و اقتصادی غرب زده پررنگتر میشود زیرا ایجاد رفاه و پیشرفت برای توده مردم در پس پرده حمایت از نقش سلبریتیها و تامین پول بازیهای سیاسی گم و فراموش میشود.
سلمان کاظمیان سورکی