به گزارش
بلاغ، مدیریت زباله و کنترل پسماند واژهای شده است که اینروزها بیشتر از هر زمان دیگری در مجامع مختلف و فضاهای حقیقی و مجازی دست به دست و زبان به زبان میچرخد.
با روی کار آمدن مدیریت جدید در استان مازندران و حس شدن واقعی بحران این معضل بزرگ، مدیران استانی به تکاپوی حل این مساله افتادهاند و دستورات لازم را به فرمانداریها و شهرداریها ا
بلاغ نمودهاند.
با برگزاری جلسات متوالی در فرمانداریها و شهرداریها نشان دادهاند که عزمی راسخ برای حل این بحران دارند.
در منطقهای مانند استان مازندران با بیش از سه میلیون و دویست هزارنفر جمعیت و با توجه به نوع کسب و کار، کشاورزی، ازدیاد سفر، تجمع مسافران و صنعت توریست میتوان بخش عمده تولید زباله در این استان را مربوط به زبالههای خانگی و زبالههای حاصل از کشاورزی و میدانهای تره بار دانست.
حجم عمدهی زبالههای تر و باقیمانده میوهها و مواد مصرفی خانگی در دپوهای زباله نشانهی خوبی برای اثبات این ادعا میباشد.
امروز استان مازندران در بحث زباله را میتوان به یک معتادی، که همه نسبت به اعتیادش نگران هستند اما برای ترکاعتیاد وی راهکار مناسبی ارائه نمیکنند، تشبیه کرد.
سالهای متمادی طرحهای بازیافت زباله و تفکیک زباله از مبدا توسط شهرداریها به مرحله اجرا در آمد، اما هرگز نتیجهای کاملاً رضایتبخش دریافت نشد و بعضاً شاهد قطع همکاری پیمانکاران با شهرداریها بودهایم که خود این مساله، دلایل گوناگونی از جمله اختلافات داخلی شهرداریها و شوراها با پیمانکاران که این اختلافات عمده دلیلشان مسائل مالی بوده و گاهی پیمانکاران به جهت متحمل نشدن ضرر دست از ادامه کار میکشیدند.
اما چگونه میشود کشورهایی نظیر سوئد و اتریش به مقدار ۹۵ درصد بازیافت زباله میرسند و همچنان ما در ایران با ادعای داشتن فرهنگی چندین هزار ساله عقب هستیم و نتوانستیم میزان درصد موفقیت در این بخش را دو رقمی کنیم؟!
البته از فعالیتها و کارشکنیهای گسترده سودجویان و مافیای زباله نباید غافل بود و قطعاً مدیران استانی باید با پیگیریهای فراوان دست افرادی که از مساله هرج و مرج در کنترل زباله به سود مالی میرسند، را از خدمات دولتی قطع نمایند.
مساله زباله در مازندران با برگزاری جلسات بههیج عنوان حل نخواهد شد همچنانکه نظیر این اتفاق را سالهاست در مازندران با عناوین مختلف کمیتههای پسماند شاهد هستیم و نتیجه تقریباً نزدیک به صفر این جلسات، نشانگر و ثابتکننده ادعای ما میباشد.
فرمانداریها به عنوان اصلیترین مجری دستورات استانداریها در هر شهرستان، باید بدور از تعارفات و بدون هر گونه تشریفات اداری و سیستمی مستقیماً از مقامات پایین دستی خود بخواهند تا با لباس خاکی وارد میدان شده و راه درست حل معضل زباله، که تفکیک آن در خانهها میباشد، را پی بگیرند.
روشهای نوین ارتباط مسؤولین با شهروندان و استفاده از برنامهها و کارشناسان کارآمد میتواند به حل این مساله کمک نماید.
شهرداریها تا به امروز هرگز از اجرای طرحهای مدیریت پسماند و کنترل زباله نتیجه رضایت بخشی نداشتند و عمدهترین دلیل این مساله مشارکت پایین مردم و شهروندان نسبت به این مقوله حساس بوده و باید این آگاهی در جامعه به نوعی پرورش یابد، که شهروندان از خطرات در کمین آشنا باشند و بدانند که چه اتفاق بزرگی در انتظار آینده مازندران و صنعت کشاورزی آن خواهد بود.
سازمانهای مردم نهاد، دانشگاهها، نظام آموزش و پرورش، مساجد، پایگاههای بسیج، ادارات فرهنگ و ارشاد، گروههای هنری، تلویزیون و فضاهای مجازی همگی باید در این راستا به کار گرفته شوند و با تزریق مساله به رگ خانهها، زباله مازندران را در همان خانه حل کنند.
یادمان باشد که دانشآموز، رئیس، کارمند، صنعتگر، کشاورز، معلم، کاسبان بازار و تمام اقشار و اصناف جامعه نیمی از روز را در خانه زندگی میکنند و اقدام آموزش و فرهنگسازی در خانهها، بههمین جهت آسانترین و پر نتیجهترین اتفاق خواهد بود.
با بکارگیری متدهای به روز و دوری از هر گونه شعارزدگی، که متاسفانه این روزها تب و تاب دیده شدن به هر نحوی در جامعه بیداد میکند و از دلایل عقب افتادگی اینروزهای جامعه میباشد، میتوان به نتایج و درصدهای بالای موفقیت دست یافت.