توقع این بود که جناب حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم، مطلب مقدماتی خود را ناظر به وقایع مذکور قرار دهد که البته چنین نشد و باز هم او به مثل قبل و به سیاق کنفرانسهای پیشین، تنها به بیان کلیات با هدف عبور گذرا اکتفا نمود. اگرچه این انتظار در ابتدا برآورده نشد، اما توقع این بود که جناب ایشان لااقل در پاسخ به سوالات مرتبط، گریزی به حوادث اخیر بزند و پاسخی درخور دهد اما هر چه زمان بیشتری از کنفرانس مذکور می گذشت، مخاطب به این نکته میرسید که آقای رئیس جمهور به هیچ روی بنا ندارد به موضوع اخیر بپردازد.
این نپرداختن، آنجا بصورت کامل رنگ باخت که جناب روحانی در پاسخ به سوال خبرگزاری مهر با محوریت مطالبه اقتصادی معترضان اولیه اغتشاشات اخیر،آب پاکی را روی دست خبرنگاران ریخته و فریاد سر داد که اولاً: چرا همه هدف مطالبهگران را اقتصادی می نامید! و ثانیاً، مخاطب این اعتراضات تنها دولت نبوده است. اگرچه در نتیجهگیری دوم، کلام ایشان درست به نظر میرسد اما باید به این نکته مهم توجه نمود که مخاطب اولی و اصلی، معترضان اولیه دقیقا دولت فعلی و رویکردهای عدم عمرانی و رفاهی او بوده است. حال چگونه جناب رو حانی از یک بدیهی مشخص یعنی مطالبه اقتصادی، به یک کشف دیگر میرسد باید از ایشان پرسید که چگونه بدان دست یافته است!
واقعاً جالب است که همه مردم از جمله معترضان اولیه، از وضعیت نابسامان حاکم بر اقتصاد ایران مینالند و غفلت دولت را در حدت و سرعت این موضوع در تمامی لایههای اجتماع، بسیار موثر میدانند، اما رئیس دولت طوری سخن میگوید که گویا جناب ایشان، آنچه را همه میبینند و با تمام وجود در زندگی خود بدان رسیدهاند را نه میبیند و نه تلاش دارد که ببیند! در کنار این قضایا، آقای حسن روحانی بگونهای در کنفرانس مورد اشاره سخن میراند که شاید کمتر کسی باور کند که او شخص رئیس جمهور است که امور اجرایی، رفاهی و.... مملکت بدست ایشان میبایست محقق گرددد.
همچنین او طوری میگوید که شاید احساس میکند که دیگری رئیس جمهور هست و او یعنی جناب حسن روحانی، تنها لباس رئیس جمهور را پوشیده است. روحانی در این مصاحبه از ضرورت دست یابی به راه حلها میگوید. خوب، در اینجا باید به ایشان گفت که الان قریب شش سال کشور از صفر تا صدش در اختیار شخص شما و دولت شماست. حال اکنون چگونه و با عرض معذرت با چه توجیهی، ایشان از ضرورت اندیشه پیرامون راه حلهای برونرفت از مشکلات میگوید! آیا جای این پرسش نیست که در این شش سال پس چه میکردید؟! ایشان میگوید که باید حرفها را شنید. خوب جناب رئیس جمهور؛ پس چطور در مصاحبه مطبوعاتیتان، تنها دو رسانه منتقد اجازه صحبت یافتند که البته هر دو آنها نیز از فیض کنایههایتان، بسیار مستفیض! و مسرور! شدند.
واقعاً چگونه از یک سو ضرورت شنیدن صداها را به همگان توصیه میکنید، اما از طرفی دیگر، در کنفرانس خبریتان جایی برای رسانههای منتقدتان نیست؟! از این گذشته، جناب روحانی! واقعاً تا به کجا قصد ادامه دادن کنایه زدن به این و آن را دارید؟! مگر گفته نشد که کلامتان حق است، خوب چرا کلام حق شفاف، نمایان نمیشود و دایم به کنایه سخن رانده میشود؟! از این گذشته چرا بر نکتهای که اتفاقاً خودتان نیز در ایام انتخابات به آن نگاهی داشته و حتی در برخی اوقات شخص خودتان آغازگر آن بودید، خط بطلان کشیده و آن امر ناپسند معرفی شد؟! اگرچه ناپسند شمرده شدن، دادن وعده وعیدهای بی سر و ته و دور از منطق در ایام انتخابات، بسیار ارزشمند و ارجمند است، اما آیا نباید از گوینده چنین مطلب منطقی، توقع رفتاری متناسب با بیان خود داشت؟! اگر چنین توقعی میبایست داشت پس چرا، این موضوع حتی در کنفرانس خبری اخیر نیز رعایت نمیشود و باز هم میبایست وعدههای رنگانگی را که پیش از این نیز استماع شده بود، مجدد و این بار در قاب و قالبی متفاوت شنیده شود؟!
واقعاً این نوع رفتار تا به کجا میخواهد ادامه یابد؟! عمیقاً آن بخش از صحبتهای جناب رئیس جمهور در مورد روند رو به جلوی نظام مقتدر دینی، مورد توجه و اتکاست و قطعاً دست یافتنی خواهد بودً اما بشرطها و شروطها. باشد که جناب رئیس جمهور در این فرصت باقی مانده از مقطع دولت دوازدهم، ان شاالله با تدبیری درست امیدی حقیقی در دلها ایجاد کند. لازمه این کار آن است که رئیس جمهور، حقیقتاً رئیس جمهور باشد.