به گزارش بلاغ، در اردیبهشت هرسال به دلیل تقارن با سالروز شهادت روحانی گرانقدر استادمطهری وبراساس یک سنت ملی ودینی نسبت به برگزاری مراسم گرامیداشت مقام معلم اقدام می شود و از معلمان نمونه، که اکثر آنها براساس احراز شرایط مربوط برگزیده شدهاند، تجلیل به عمل می آید.
تکریم معلم از نشانههای ارج و منزلت علم و فرهنگ در افق فرهنگی یک کشور است اما دولتی یا مردمی برگزار شدن آن تابع میزان کارآمدی معلم است. تحقیقا بخشی از کارآمدی یا ناکارآمدی معلم معلول کیفیت ریل گذاری نظام تعلیم و تربیت، و تحت تأثیر نگرش و بینش مسئولان عالی آن است. در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، معلم محور است و انسان، انسان را تربیت میکند نه تجهیزات یا کتاب.
دانش آموز نیز تربیت را از شخصیت معلم(مربی) میگیرد و بیش از آن که گفتار معلم برشخصیت و تربیت دانشآموز اثر بگذارد، منش ، متانت و نجابت او مؤثر است. کتاب و مدرسه نیز قدرت نفوذ خود را از اخلاق و شخصیت معلم میگیرند ولذا، در گام اول بیشترین دقت باید صرف کشف بهترین استعدادها برای کار معلمی شود.
هرچه بذر بهتری برای این کشتزار انتخاب شود، محصول عالیتری در آموزش و پرورش دانشآموزان به دست میآید. نظام تربیت معلم بیش ازآن که بخواهد نسبت به انباشته سازی حافظه معلم با آثار نظریه پردازان غربی اقدام کند، باید با شیوههای بومی و اسلامی به "تربیت" و پرورش معلم و روش اعتلای ظرفیتهای باطنی و معنوی و ارتقای دانش و فرهیختگی او بیندیشد. این دوراندیشی حوزه اصلی «بزرگداشت مقام معلم» و بسیار مهم است.
قطعا تربیت چنین معلمی در افق آرمانهای انقلاب اسلامی، به طور خودجوش و تصادفی نمیتواند اتفاق بیفتد، و مساله سادهای هم نیست که برون سپاری شود. اگر دانشگاه فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش علیرغم فلسفه شکل گیری خود، از مهندسی نظام تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ناتوان باشد، وزارت علوم و دانشگاه آزاد و...به طریق اولی از تحقق چنین مهمی ناتوانتر خواهند بود. این مهم فرایند سازمان یافته و مشخصی را طلب میکند.آن چه که تاکنون در گزینش معلم معیار بود، سنجش تواناییهای اکتسابی بود و ظرفیتهای ذاتی که بخش زیر ساختی و اساسی شخصیتی او بود، معمولا مورد غفلت واقع میشد!. در صورتی که فقد مسائل اکتسابی از طریق آموزش قابل جبران است، اما فقد اقتضائات ذاتی مثل نجابت و متانت و عزت نفس و شرح صدر و...از طریق آموزشهای متعارف نوعاً قابل جبران نیست
به دلیل نقش خطیری که معلم در معماری آینده نظام جمهوری اسلامی به عهده گرفته، انتخاب معلم باید مبتنی بر کشف باشد نه براساس مراجعه، تا عالیترین استعدادها برای تعلیم و تربیت آیندهسازان کشور اختصاص یابد و هر کسی دنبال شغلی است یا در جای دیگری توفیقی به دست نیاورده، در صف جذب معلم قرار نگیرد. اگر آموزش و پرورش این مدارس را در اختیار نداشت باید، منطقه به منطقه به جستجو میرفت و بهترین استعدادها را برای کار معلمی انتخاب میکرد.
اما اکنون که مدارس را در اختیار دارد، میتواند از دوره نوجوانی و حتی کودکی از بین دانشآموزان بهترین استعدادهای معلمی را کشف، و برای امر خطیر معلمی هدف تربیت ویژه قراردهد. این مسئله امری ممکن اگر چه دیربازده است ،اما وزیری که براساس ملاحظات حزبی و جریانی انتخاب شده باشد، اراده و انگیزهای برای کارهای دیربازده ندارد هر چند امری بسیار مهم و استراتژیک باشد، چون ممکن است وزیر بعدی بهره آن را ببرد!!.
اگر بسیاری از مدیران عالی آموزش و پرورش هنوز ضرورت تحول را در ابعاد عمیقاش باور ندارند، و یا مسائل دیگری را در اولویت میپندارند! یا از پذیرش مسئولیت در این دستگاه راهبردی و سرنوشتساز برای ملت و کشور اهداف دیگری دارند، ممکن است تحول به بیراهه رود یا درحد یک سلسله اصلاحات سطحی متوقف بماند.
اکنون که پنج سال اول (بعدازتصویب) سند تحول بدون دستاورد قابل اعتنایی در عرصه اجرا، سپری شده است، و سند براساس پیشبینی روزآمدی هر پنج سال یک بار(درفصل هشتم خود)، در آستانه بازنگری قرار گرفته است، انتظار میرود شورای عالی انقلاب فرهنگی با اجتناب از خوشبینی مجدد در امیدواری به اجرای سند تحول به دست مدیرانی که دغدغه نخست آنها مسائل حزبی است، از هدر رفت پنج سال دوم و عمر ارزشمند یک نسل پیشگیری کنند و راه حل واقع بینانهای برای اجرایی شدن سند و امیدواری خانوادهها به تحول در آموزش و پرورش فرزندانشان بیابند.
خانواده هایی که قرار بود براساس تصریح قانون اساسی، از تعلیم و تربیت کارآمد و رایگان برای فرزندانشان برخوردار باشند، اکنون هم باید به مدرسه هزینه بدهند هم به کلاسهای تقویتی و مؤسسات آموزشی و بعد هم به کلاسهای کنکور، و این در شرایطی است که دولت نیز در ازای هر دانشآموز سالانه 20میلیون ریال از جیب دیگر همین مردم در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار میدهد و هزینهای که خانوادهها صرف تحصیل هر یک از فرزندان خود میکنند، نیز با اضافه شدن لباس و کیف و کتاب و لوازمالتحریر و سرویس ایاب و ذهاب و اردوها و...به موارد فوقالذکر بیش از رقم اختصاص یافته از سوی دولت میشود.
با این هزینه و بودجه کلان، دستاورد این وزارت و خانوادهها در صورت کسب موفقیت تحصیلی دانش آموزان (و نادیده گرفتن چند هزار تکرار پایه آشکار و پنهان) این است که تنها چند کتاب درسی از حافظه معلم به انبار ذهن فرزند آنها منتقل شده است، یعنی بجای علم به "معلوم"دست یافتند! و بدون احساس توانمندی و خودباوری و خوداتکایی و ازعهده اداره یک زندگی مختصر برآمدن!. و بدون فرصتیابی برای رویش استعدادهای خدادادی، اخلاقی و شخصیتی. با این همه بودجه و اعتبار دولتی و مردمی و انواع و اقسام برون سپاریهای صرفهجویانه، نه خانودهها از دستاورد مدرسه راضیاند و نه معلمان از معیشت و چرخش ناموزون چرخ زندگی خود.
راستی اگر مدیری به قامت بلند آموزش و پرورش برای تصدی این وزارت انتخاب شده بود، شاهد هدر رفت میلیاردها نفر ساعت از بهترین سالهای عمر فرزندان ملتی که با همه نجابت و کرامت خود به وعده "تدبیر"، امید بسته بود، میشدیم؟
جناب آقای روحانی رئیس محترم جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی
وزارتی که سند تحولاش پس از 3سال از سپری شدن عمر این دولت ، اجرایی نشده است و هنوز چشماندازی برای نیمی از مأموریت خود یعنی "پرورش" ترسیم نکرده و برای جبران کاستیهای تخصصی نیم دیگرش نیز، خود به هزاران مؤسسه آموزشی و کمک آموزشی مجوز فعالیت داده است! و آنان اکنون یک نظام آموزشی در سایه به وجود آورده و داد و ستدهای خود را در عرصههای مختلف پیش میبرند. وزارتی که همچنان در نظام تربیت معلم خود بی برنامه و متحیر است و نمیداند که چه میخواهد بکند؟ وزارتی که رقم مختصر پاداش و سنوات بازنشستگی معلمان خود را پس از یکسال (و کاهش ارزش آن) نمیتواند بپردازد و....
اگر بدون وزیر هم رها شود از این که هست نه کندتر میشود و نه سرگردانتر. و چه بسا مردم مثل سایر عرصههای بر زمین مانده، خود به کمک بیایند و برای آن
چاره اندیشی اضطراری شبیه عمل "احیاء" به عمل آورند.