بلاغ، یکی ازضعفهای راهبردی اتاق فکر دولت تدبیر این بود که اداره کشور را از دریچه مذاکرات هستهای و توافق با غرب دید و از این رهگذر، دشمن هم به دنبال پروژه "زیست در شکاف"، افتاد تا شاید دولت۱۱را به فروپاشی برساند.
غرب در این مرحله از مذاکرات هستهای بدنبال یکسری امتیازات فراهستهای هست که مهمترین آن:
۱)تخریب ملی، فروپاشی تکنولژیک و نازایی علمی بواسطه تعلیق و پلمپ (تکنولوژی شمعکی).
۲)تحقیر ملی بواسطه بزرگنمایی اثر تحریمها همچنین تحمیل زیادهخواهیها اعم از بازجوییها و بازدیدهای نامتعارف.
۳)تهدید ملی با تلاش در جهت فروپاشی دولت بواسطه فرسایشی ساختن توافق احتمالی و سوءاستفاده از نیاز دولت به توافق.
نگرش برد بردی که در دولت محترم ایجاد شد که اگر از برخی اصول کوتاه بیاییم، کوتاه میآیند، غرب را امیدوار به امتیازخواهیهای فشرده و عذابآور کرد.
تکنیک دیپلماسی لبخندها و عبور از دیپلماسی نیشخندها، دشمن را تحریک کرد تا جائی که بدنبال ایجاد یک دوئل ملی با به بن بست کشیدن هرگونه توافق با فشار به دولت جمهوری اسلامی باشد.
چه امتیازاتی که داده نشد!
-دیدار کارترین اشتون با عوامل فتنه ۸۸ در ایران.
-دخالت آشکار کلادیاروت، سرتیم آلمانی هیات اروپایی در مسائل داخلی ایران در دیدار با یکی از اصلاح طلبان.
-پذیرفتن تحقیرآمیز یک هیات غربی با کوله پشتی و ساکهای حمامی در دیدار رسمی و دیپلماتیک در ایران.
-عدم واکنش نسبت به بیانیه وقاحتآمیز اتحادیه اروپا مبنی بر غیردموکراتیک خواندن انتخابات۹۲
-تماس عجولانه با اوباما..
-رهگیری پروژه آسانسوریسم توسط دولتیها برای بزرگ نشان دادن اثر تحریمها با خلق واژههایی همچون: ماتحریمیم- واتحریما- خزانه خالی- دیپلماسی خیابانی-لبوفروشان -بی سوادها و…
-عدم واکنش سریع نسبت به تحولات راهبردی منطقه.
-برداشتن فیلتر برای حضور عوامل دسته اول و دسته دوم فتنه۸۸ در دانشگاهها و وزارت علوم و…بهمنظور دادن امتیاز به غرب.
-واکنش ضعیف نسبت به ویزا نشدن سفیر دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل و همچنین مصادره اموال ایران در آمریکا و تحریمهای جدید.
-اعطای امتیازات درجه ۱در توافق ژنو و لوزان و کسب امتیازات درجه ۲
-پذیرش فرسایش مذاکرات از ۶ماه به ۲سال (تاکنون).
-و البته باید خاطرات این روزهای آیت الله هاشمی را به عنوان امتیاز به غرب هم لیست کرد...!
همه این امتیازات، دشمن را به این محاسبه راهبردی رساند که دولت ایران نیاز شدیدی به توافق با غرب دارد. بنابراین باید روی این ضعف راهبردی مانور داد و مذاکرات را به مرحله مابعدالدبّه رساند تا دو اتفاق در داخل ایران حادث شود:
۱)دولت به یک توافق بد تن دهد.
۲)دولت به توافق بد تن ندهد.
-از منظر سرویسهای راهبردی غرب، درحالت اول، داخل ایران اختلاف و دوئل ملی ایجاد میشود و سرزنشها و کوبشها میتواند دولت را در مقابل نظام آرایش دهد و همچنین در حالت دوم، دولت به فروپاشی میرسد، چرا که اصطلاحا چِک دولت بدلیل عدم موجودی برگشت خواهد خورد.
-میشود کاملا فهمید که چرا امام خامنهای شعار سال را سال همدلی و همزبانی نامیدند و در هر سخنرانی و خطابهای از دولت و تیم هستهای حمایت میکنند و به دولت پناه استراتژیک میدهند و اجازه تندرویها را نمیدهند، چرا که تک دشمن،پاتک میخواهد و این پاتکی بود برسینه دشمن که خوب اصابت کرد.
-و اما امروز دولت تدبیر، باید با یک نگاه “فراهستهای” و پیگیری جدی “اقتصاد فرانفتی” و هدایت ظرفیتهای ملی و جهادی و بسیجی، که بخشی از آنرا در حماسه عظیم میلیونی تشییع جنازه ۱۷۵غواص شهید شاهد بودیم، بدون لحاظ مذاکرات و توافقات، سیلی محکمی به زیادهخواهان غربی و آمریکایی بزند و ضمن تن ننهادن به یک توافق بد، آمریکا و خیالهایش را فنا سازد چرا که هر کس لباس آمریکایی را بپوشد تا ابد لُخت خواهد بود.
غرب در این مرحله از مذاکرات هستهای بدنبال یکسری امتیازات فراهستهای هست که مهمترین آن:
۱)تخریب ملی، فروپاشی تکنولژیک و نازایی علمی بواسطه تعلیق و پلمپ (تکنولوژی شمعکی).
۲)تحقیر ملی بواسطه بزرگنمایی اثر تحریمها همچنین تحمیل زیادهخواهیها اعم از بازجوییها و بازدیدهای نامتعارف.
۳)تهدید ملی با تلاش در جهت فروپاشی دولت بواسطه فرسایشی ساختن توافق احتمالی و سوءاستفاده از نیاز دولت به توافق.
نگرش برد بردی که در دولت محترم ایجاد شد که اگر از برخی اصول کوتاه بیاییم، کوتاه میآیند، غرب را امیدوار به امتیازخواهیهای فشرده و عذابآور کرد.
تکنیک دیپلماسی لبخندها و عبور از دیپلماسی نیشخندها، دشمن را تحریک کرد تا جائی که بدنبال ایجاد یک دوئل ملی با به بن بست کشیدن هرگونه توافق با فشار به دولت جمهوری اسلامی باشد.
چه امتیازاتی که داده نشد!
-دیدار کارترین اشتون با عوامل فتنه ۸۸ در ایران.
-دخالت آشکار کلادیاروت، سرتیم آلمانی هیات اروپایی در مسائل داخلی ایران در دیدار با یکی از اصلاح طلبان.
-پذیرفتن تحقیرآمیز یک هیات غربی با کوله پشتی و ساکهای حمامی در دیدار رسمی و دیپلماتیک در ایران.
-عدم واکنش نسبت به بیانیه وقاحتآمیز اتحادیه اروپا مبنی بر غیردموکراتیک خواندن انتخابات۹۲
-تماس عجولانه با اوباما..
-رهگیری پروژه آسانسوریسم توسط دولتیها برای بزرگ نشان دادن اثر تحریمها با خلق واژههایی همچون: ماتحریمیم- واتحریما- خزانه خالی- دیپلماسی خیابانی-لبوفروشان -بی سوادها و…
-عدم واکنش سریع نسبت به تحولات راهبردی منطقه.
-برداشتن فیلتر برای حضور عوامل دسته اول و دسته دوم فتنه۸۸ در دانشگاهها و وزارت علوم و…بهمنظور دادن امتیاز به غرب.
-واکنش ضعیف نسبت به ویزا نشدن سفیر دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل و همچنین مصادره اموال ایران در آمریکا و تحریمهای جدید.
-اعطای امتیازات درجه ۱در توافق ژنو و لوزان و کسب امتیازات درجه ۲
-پذیرش فرسایش مذاکرات از ۶ماه به ۲سال (تاکنون).
-و البته باید خاطرات این روزهای آیت الله هاشمی را به عنوان امتیاز به غرب هم لیست کرد...!
همه این امتیازات، دشمن را به این محاسبه راهبردی رساند که دولت ایران نیاز شدیدی به توافق با غرب دارد. بنابراین باید روی این ضعف راهبردی مانور داد و مذاکرات را به مرحله مابعدالدبّه رساند تا دو اتفاق در داخل ایران حادث شود:
۱)دولت به یک توافق بد تن دهد.
۲)دولت به توافق بد تن ندهد.
-از منظر سرویسهای راهبردی غرب، درحالت اول، داخل ایران اختلاف و دوئل ملی ایجاد میشود و سرزنشها و کوبشها میتواند دولت را در مقابل نظام آرایش دهد و همچنین در حالت دوم، دولت به فروپاشی میرسد، چرا که اصطلاحا چِک دولت بدلیل عدم موجودی برگشت خواهد خورد.
-میشود کاملا فهمید که چرا امام خامنهای شعار سال را سال همدلی و همزبانی نامیدند و در هر سخنرانی و خطابهای از دولت و تیم هستهای حمایت میکنند و به دولت پناه استراتژیک میدهند و اجازه تندرویها را نمیدهند، چرا که تک دشمن،پاتک میخواهد و این پاتکی بود برسینه دشمن که خوب اصابت کرد.
-و اما امروز دولت تدبیر، باید با یک نگاه “فراهستهای” و پیگیری جدی “اقتصاد فرانفتی” و هدایت ظرفیتهای ملی و جهادی و بسیجی، که بخشی از آنرا در حماسه عظیم میلیونی تشییع جنازه ۱۷۵غواص شهید شاهد بودیم، بدون لحاظ مذاکرات و توافقات، سیلی محکمی به زیادهخواهان غربی و آمریکایی بزند و ضمن تن ننهادن به یک توافق بد، آمریکا و خیالهایش را فنا سازد چرا که هر کس لباس آمریکایی را بپوشد تا ابد لُخت خواهد بود.