فیدل کاسترو می گوید: پس از فروپاشی شوروی سابق، به صحت توصیه های آیت الله خمینی به گورباچف پی بردم و معتقدم مدل قرآنی رهبر فقید ایران به جای مدل های غربی در دستور کار برنامه های جهانی قرار گیرد. (سید حسین اسحاقی، ارمغان انقلاب، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، ص ۲۶.)
الوین تافلر، در کتاب جابه جایی در قدرت ( صص ۶۹۰ و ۶۹۱)، راه و هدف انقلاب اسلامی را چنین توصیف می کند: «آیت الله خمینی، به جهان می گفت که دولت ملی، دیگر تنها یا حتی مهم ترین بازیگر صحنه جهانی به شمار نمی آید. وی می گفت: ایران که خودش کشوری دارای حق حاکمیت است، این حق را دارد که به شهروندان کشورهای دیگری که همان قدر حق حاکمیت دارند، دستور دهد چه چیزی را بخواهند و چه چیزی را نخواهند. وی در واقع، تمامی ساختار قانون و رسوم بین المللی را به منازعه خواند و به چالش کشید».
با نگاهی به این جملات و با دقت در ماهیت انقلاب اسلامی که تحول فکری، فرهنگی مهمترین کارکرد آن است و از آنجاییکه در مقابل این تحول هیچ سدی کارایی ندارد، لذا جبهه مقابل که غرب به رهبری آمریکا باشد به دنبال نابودی این نظام از روز بعد از پیروزی انقلاب بود تا از صدور و نشر این نمونه و الگوی ظلم ستیزی و سلطه ستیزی جلوگیری نماید و اینگونه بود که توطئه پشت توطئه از ابتدا تا به حال در جهت توقف مسیر انقلاب ایجاد کرده، می کند و خواهد کرد.
غائله های چون درگیری و خشونت های قومیتی و تجزیه طلبانه ، حمله طبس ، کودتاها ، تحریم اقتصادی ، تهاجم فرهنگی ، ایجاد ناامنی و آشوب و بمب گذاری ، فتنه ۷۸ و ۸۸ و حمله به جبهه مقاومت(که بر اساس اعلام آشکار خود آنان ، هدف اصلی ضربه زدن به ایران بود) و در نهایت بهره گیری هم زمان از سه گانه تهدید ، ترور و تحریم با طنز خنده دار « همه گزینه ها روی میز است» از جمله تلاش های ناکام غرب در مسیر برندازی و مهار نظام جمهوری اسلامی بود.
با این مقدمه می شود گفت که نقشه راه نظام سلطه در مقابله با جمهوری اسلامی ایران در یک اولویت بندی کلی عبارتست از :
۱) براندازی نظام جمهوری اسلامی و القاء این مطلب که جدایی نظام سیاسی مثل ایران از حیطه قدرت نظام جهانی(یعنی وابستگی به نظام سلطه) امری محال می باشد و نمونه عبرت آمیز آن ایران است.
۲) تغییر رفتار ایران و رقیق کردن اعتقادات و جهتگیری های سیاسی ، فرهنگی و جهانی آن در صورت عدم امکان براندازی.
۳) مهار اقتدار ایران و توقف مسیر افزایش نفوذ ایران در سطح منطقه و جهان اسلام در صورت عدم تحقق دو اولویت فوق.
این هجمه های همه جانبه که به اذعان اندیشمندان آمریکایی و موسسات مطالعاتی آن یک راهبرد ترکیبی است و برای از پا در آوردن ایران اسلامی از ابتدای انقلاب آغاز شده است در مقابل سه مولفه مهم و اساسی یعنی ۱) اسلام و ظرفیت های ذاتی و عینی آن ( مثل عاشورا) ۲) رهبری و ولایت فقیه و۳) بصیرت و صبر مردم همیشه همراه ایران اسلامی با اتکاء به نصرت حق تعالی که علت العلل همه موفقیت هاست با شکست مواجه شد.
و اما بعد برگردیم به سطر مطلب و انقلاب سوم و رمز گشایی از آن:
انقلاب اول:
مردم مسلمان ایران در ۲۲ بهمن با خلق انقلابی که معجزه قرن ۲۰ لقب گرفت و از سوی میشل فوکو به انقلابی با دست های خالی معروف شد دست استبداد و حاکمیت طاغوت را از سر خویش برداشتند و انقلاب اول را شکل دادند.
انقلاب دوم:
دانشجویان بصیرو پیرو ولایت در ۱۳ آبان ۵۸ با فهم درست اندیشه امام(ره) و شناسایی دست بالای استبداد یعنی استکبار ، سفارت و جاسوسخانه رهبر استکبار جهان یعنی شیطان بزرگ را نشانه گرفتند و انقلاب دوم را به بیان امام(ره) خلق کردند.
و اما انقلاب سوم:
اسلام از صدر تا به حال با سه دسته مخالف در جهان اطراف خود روبرو بود:
۱- زورگویان عالم و امپراطوری ها و ابرقدرتهای مدعی تصاحب جهان که اسلام(لاتظلمون و لا تظلمون، ظلم نکنید و ظلم نپذیرید) را سد راه خود می دانستند.
۲- مستبدان داخلی کشورها که آموزه های دین اسلام در تعیین مسئولیت برای حاکم در جهت خدمت به مردم بر حسب شریعت مبین اسلام را مانع تاج و تخت خود می دیدند و بر آن تاختند.
۳- دشمنان دوست نما و مناقان که بین آنچه که از دهانشان خارج می شود و آنچه در قلوب شان هست تفاوت از زمین تا آسمان است و این دسته از سوی پیامبر(ص)، ائمه(ع) و امام(ره) بدترین دشمنان اسلام هستند که به تعبیری نفاق از کفر و شرک بدتر است.
فتنه ۸۸ که در حقیقت جنگ احزابی علیه نظام بود و در این فتنه همه گروه های معاند نظام به رهبری آمریکا در یک ائتلاف کم نظیر به نام ائتلاف سفید دست به دست هم دادند تا کاری بکنند نظام را از پا در آورند نقشی وجود دارد که آن جریان پوشیده و منافقی بود که در این عرصه چهره آنان بر ملت ایران آشکار شد.
آری انقلاب سوم ، ضلع سوم مثلث شوم استبداد ، استکبار و نفاق را برملا کرد و نشان داد باید همیشه زمان با درک معنای « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » با صبر و بصیرت ، تشخیص درست و اقدام به موقع و در مسیر ولایت و هدایت حکیمانه ایشان و توکل بر نصرت و عنایت همیشه جاری خداوند بر جبهه حق در مواجهه با این جبهه ی سیاهه و ظلمت و طاغوت زور و ظلم پیروز و سرفراز باشیم.
نکته آخر
اینکه این فتنه اولین نبوده و آخرین هم نخواهد بود چون تا حقی هست که منافع استکباری و استثماری زور مداران عالم را هدف قرار می دهد مواجهه حق و باطلی هم هست و بهترین راه مقابله باطل با حق از طریق همین فتنه است که باطل را در لباس حق ارایه می کنند تا مردم را بر مرکب شک و تردید سوار کرده و بر موج آلوده و آب گل آلود آشوب و فتنه به منافع باطل خود دست یابند./ع