تاریخ انتشارسه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۹
کد مطلب : ۶۳۴۱۳
حسن خلیل پور، متولد 1293 از اهالی شهرستان بابل با بیش از 100 سال سن، مسن ترین جانباز استان مازندران است.
۱
plusresetminus
مسن ترین جانباز مازندران کیست؟/رزمنده 100 ساله مازنی را بشناسید+تصاویر
به گزارش بلاغ، به مناسبت هفته دفاع مقدس، برای پیدا کردن مسن ترین جانباز مازندران سری به بنیاد شهید زدیم، به نام جانباز سرافراز «احمد عبدالحمیدی» از قائم شهر متولد 10 فروردین 1284 رسیدیم که متاسفانه در قید حیات نبود، بعد از آن نام جانباز عزیز «علی گدا نعمت پور نیازی» از آمل متولد 11 بهمن 1292 رخ نمایی می کرد که او هم دار فانی را وداع گفته بود، نفر سومی که به آن رسیدیم خوشبختانه هنوز نفس های شیمیایی اش آمد و شد می کند و از اهالی بابل است، «حسن خلیل پور» متولد 4 اردیبهشت 1293 شمسی که به لطف خداوند، هم اینک بیش از 100 سال سن دارد.
به شهرستان بابل، جنب آرامگاه معتمدی، پشت مسجد قمر بنی هاشم(ع)، کوچه شهید خلیل پور رفتیم تا به این پیرمرد باصفا برسیم.
فکر نمی کردیم نای صحبت کردن داشته باشد ولی الحمدلله سرحال و سرزنده، پذیرای ما شد و گپ و گفتی خودمانی با این جانباز 20 درصد دفاع مقدس داشتیم که در ادامه تقدیم به مخاطبان محترم می شود.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
***
مادرم مرا وضع حمل می کرد که پدرم فوت کرد، با بدبختی و دربدری بزرگ شدم، از 8 سالگی شاگرد مغازه بودم و برای به دست آوردن روزی حلال، دست به هر کار سختی زدم.
سال 1329 ازدواج کردم و پسر بزرگم متولد 1330 است، خرج عروسی ام با پول قرضی از مردم بود. مس‌گری باز کرده بودم و هر چه در می آوردم می دادم به زنم تا جیبم خالی باشد و پولی خرج نکنم. روزهایی که سرکار بودم، خودم را با نخود سیر می کردم تا بتوانم به مخارجم برسم.
از آنجایی که شیخ ولی الله مدرس از علمای قدیم بابل، پسرعمه ام بود، شاکله‌ی مذهبی شدن در من شکل گرفت.
سال 1350 بود، روزی رفتم مس بخرم، مس‌گر به من اعلامیه های امام را داد تا پخش کنم، قبول نکردم و گفتم: «احتمال دارد توی راه ما را بگیرند.» گفت: «خیالت جمع باشد، چندتایی بیشتر نیست.» بعد از اینکه به مغازه رسیدم، وقتی درِ یکی از دیگ ها را باز کردم، با بیش از 10هزار اعلامیه مواجه شدم.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
هفت پسر خدا به من داد، با یک پیکان قراضه همه با هم تو تمام درگیری ها حضور داشتیم و اعلامیه ها را پخش می کردیم.
وقتی جنگ شروع شد می خواستم به جبهه بروم ولی به دلیل اینکه سنم زیاد بود، قبول نمی کردند، تصمیم گرفتم شناسنامه ام را دستکاری کنم و خوشبختانه توانستم از 1293 به 1313 آن را تغییر دهم و کسی هم متوجه نشود.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
تابستان 1360 برای اولین بار پس از طی دوران آموزشی از پادگان امام حسن(ع) تهران به جبهه کردستان اعزام شدم.
جمعاً 6 بار عازم جبهه شدم که 3 مرتبه اش را در کردستان و 3 بار هم در جنوب به عنوان رزمنده حاضر شدم.
در آخرین اعزام، 24 هزار نیرو به مناطق عملیاتی اعزام شدیم و به فراخور نیاز لشکرهای سپاه اسلام این نیروها تقسیم می شدند، ما که در اعزام های قبلی به جمع لشکر ویژه 25 کربلا می پیوستیم، این بار قسمت من لشکر 8 نجف اشرف شد. ما را فرستادند به منطقه تپوک.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
من فرمانده یکی از دسته ها شدم، بیش از 20 رزمنده گیلانی هم در دسته من حضور داشتند، قبل از عملیات رزم های شبانه داشتیم، قبل از اولین شبی که می خواست رزم شبانه برگزار شود، فرمانده به من گفت: «آنهایی که سن‌دار هستند به رزم شبانه نیایند.» من هم در جواب گفتم: «من آمدم اینجا برای جنگیدن نه خوردن و خوابیدن!» طوری جواب دادم که دیگر جای حرف زدن برای او نگذاشتم.
فکر می کنم سال 65 بود، همان شب یکی از رزمنده ها رفت پشت توپ 106 نشست، ناگهان توپ منفجر و آن رزمنده شهید شد و چند ترکش هم به من رسید، از آن روز تا به حال 16 عمل جراحی کردم تا بتوانم روی پا بایستم.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
هر هفت پسرم به جبهه رفتند، در یکی از اعزام ها پسر بزرگم مجروح شد، با هم برگشتیم منزل، من باید دوباره به جبهه می رفتم، وقت ازدواجش رسیده بود، به بچه ها گفتم: «برایش عروسی بگیرید، من دارم می روم منطقه، برگشتنم با خداست.» دختر بزرگم به من گفت: «آقاجان! تو 5 بار رفتی جبهه، بسه، اگر شهید بشی ما چی کار کنیم؟» گریه ام گرفت و گفتم: «امام حسین(ع) با آن وضعیت، وقتی علی اکبرش هم شهید شد، به مبارزه و جنگ ادامه داد، من مگر از امام بالاترم؟»
رفتم جبهه و بعد از 25 روز مجروح شدم.
<a href='https://www.bloghnews.com' target='_blank'>بلاغ</a>: جانباز 100ساله دفاع مقدس-حسن خلیل پور
در ادامه حاج حسن، اذعان داشت که در اعزام های قبلی اش بر اثر استشمام گاز شیمیایی، مجروح این گاز سمی نیز شد.
یادآور می شود این پیر جانباز از اوان جوانی خادم حسینیه محله شان بوده است.
گزارش از سجاد پیروزپیمان - تصاویر از جواد کاکو
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما