گفت‌وگو با یک جوان فریدونکناری/

از حضور در جام جهانی شیلی تا فروش ظروف یکبار مصرف

تاریخ انتشاريکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۳
کد مطلب : ۶۳۰۰۴
در فوتبالی که امروز هزاران فساد در آن در حال اتفاق است و پولهای ناحق میلیاردی دست به دست می شود همواره حق کسانی خورده می شود که دستشان به جایی بند نیست و رابطه ای ندارند.
۰
plusresetminus
از حضور در جام جهانی شیلی تا فروش ظروف یکبار مصرف
به گزارش بلاغ به نقل از بصیرنیوز فریدونکنار، سعید اسفندیار متولد سال ۱۳۶۹، اهل فریدونکنار که فوتبال را از ۷ سالگی آغاز کرد، خیلی زود توانست خود را به اوج محبوبیت برساند و جای خود را در میان بزرگان فوتبال مازندران باز کند اما دست تقدیر بر آن شد تا این فوتبالیست نامی شهرستان فردونکنار که یکبار سابقه پوشیدن تیم ملی ایران و حضور در جام جهانی شیلی را داشت خیلی زود از خاطره ها محو شود و امروز در مغازه فروش ظروف یکبار مصرف خود، روزگار سپری می کند.
وی که به سختی حاضر به مصاحبه با ما شد از خاطرات روزگار گذشته خود می گوید، شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می کنیم.

* در جام جهانی شیلی حضور داشتم
از ۷ سالگی فوتبال را در شهرستان فریدونکنار و از مدرسه فوتبال نمونه محمدی آغاز کردم و تا ۱۵ سالگی در این شهرستان و در تیم دانش فریدونکنار به مربیگری سید کریم محمدی در رقابتهای لیگ برتر نوجوانان و جوانان استان مشغول به بازی بودم.
با وجود اینکه هنوز بازیکن مطرحی نبودم به اردوی تیم فوتبال منتخب استان مازندران دعوت شدم تا در مسابقات کشوری به همراه این تیم شرکت کنم و پس از پایان این دیدارها به دلیل عملکرد خوبم به اردوی تیم ملی فوتبال دانش آموزی ایران دعوت شدم و در نهایت به همراه این تیم عازم رقابتهای جام جهانی دانش آموزان در کشور شیلی شدم و در قالب تیم ملی ایران در برابر تیم های مطرحی چون فرانسه، آفریقای جنوبی، کلمبیا و شیلی میزبان به میدان رفتم.
پس از بازگشت به فریدونکنار مورد توجه چند تیم لیگ برتری قرار گرفتم اما به دلیل مسائل خاص خانوادگی ام تیم فوتبال جوانان مقاومت ساری حاضر در رقابت های لیگ برتر  کشور را برای ادامه فوتبال خود برگزیدم.
تقریبا حضوری موفق در این تیم داشتم و به همراه مقاومت در همان سال در آن رقابت ها به مقام قهرمانی دست یافتیم.
* همزمان در سه رده جوانان، امید و بزرگسال برای پیام به میدان می رفتم
در ادامه زندگی فوتبالی خود در حالیکه برای زندگی به مشهد مقدس مهاجرت کره بودیم در تمرینات تیم لیگ برتری پیام مشهد که خداداد عزیزی سرمربی آن تیم بود شرکت کردم و پس از گذراندن تمرین های سخت موفق به عقد قرار داد با این تیم شدم.
در آن زمان ۱۸ ساله بودم که علاوه بر حضور در رقابت های لیگ برتر بزرگسالان کشور، در تیم های جوانان و امیدهای پیام نیز به عنوان کاپیتان به میدان می رفتم و به دلیل سن کمی که داشتم کمتر در لیگ برتر بازی کردم.
* از اتکا گلستان، استقلال اهواز و گسترش فولاد پیشنهاد داشتم
بله، زمانیکه پیام مشهد به رقابت های لیگ دسته اول سقوط کرد علی حنطه سرمربیگری این تیم را برعهده گرفت و اجازه خروجم از این تیم را نداد و برای یکسال دیگر در این تیم ماندنی شدم، اما به دلیل تجربه ای که از لیگ برتر کشور کسب کرده بودم در سن ۱۹ سالگی در لیگ آزادگان در مجموع ۱۲ بار به میدان رفتم و فصلی به مراتب بهتر از فصل قبل داشتم.
* حنطه بر خلاف ظاهرش در لفافه عمل می کرد
در سومین فصل حضورم در مشهد در حالیکه به سن ۲۰ سالگی و تجربه حضور در لیگ برتر و دسته اول رسیدم از تیم هایی چون اتکا گلستان، استقلال اهواز و گسترش فولاد تبریز پیشنهاد های خوبی داشتم اما حنطه بر خلاف رفتار خوبی که با بازیکنان داشت در لفافه کارها را پیگیری می کرد و شاید یکی از کسانی که امروز موجب شده تا فوتبال من در سن ۲۴ سالگی در سطح لیگ برتر استان باشد این شخص است.
حنطه چند بازیکن را خارج از لیست خود اعلام کرد اما نام من در میان آن اسامی نبود، از طرفی هم من را برای فصل جدید نمی خواست و در ان زمان با من شبیه یک توپ فوتبال برخورد می کردند و برای گرفتن رضایت نامه ام به این سمت و آن سمت شوت می شدم.
این عوامل موجب شد که یکی از بهترین فصول زندگی ورزشی خود را به دلیل بی مهری علی حنطه بیرون بنشینم و بدون تیم باشم.
به نوعی همین یک فصل پایانی بر زندگی فوتبالی حرفه ای ام بود و مشکلات خانوادگی ام نیز روز به روز بیشتر می شد تا جائیکه مجبور شدیم بار دیگر به فریدونکنار برای زندگی مهاجرت کنیم و به اجبار در تیم سوپر لیگ این شهرستان به ادامه فعالیت خود بپردازم.

* فروش ظروف یکبار مصرف تنها منبع درآمدم است
بزرگترین مشکل خود در عدم سیر صعودی ام را چند عامل می دانم که مهمترین آن عدم صدور رضایت نامه از سوی تیم پیام مشهد و مشکلات خانوادگی ام است که اگر اینطور نبود امروز می توانستم همراه بسیاری از جوانان حاضر در لیگ برتر در آن میادین مشغول به فعالیت باشم.
پس از یک کش و قوس فراوان در زندگی شخصی ام تامین مخارج زندگی مادر و برادر کوچکترم به عهده من قرار گرفت و با توجه به اینکه درآمدم از فوتبال در لیگ استان کافی نبود تصمیم گرفتم علاوه بر فوتبال، فروش ظروف یکبار مصرف را در یک مغازه اجاره ای به راه بیاندازم و به دنبال کسب درآمد حلال باشم.
دوران ما در فوتبال حرفه ای به پایان رسید اما آنهایی که روزی در یک پست صاحب قدرت و مسند هستند باید تمام حواس خود را جمع کنند تا تصمیماتشان موجب نابودی افراد زیر دستی نشود، کاری که علی حنطه و پیام مشهد با من کار مرا به نابودی در فوتبال حرفه ای کشاند و مسیر زندگی ام را تغییر داد.
در فوتبالی که امروز هزاران فساد در آن در حال اتفاق است و پولهای ناحق میلیاردی دست به دست می شود همواره حق کسانی خورده می شود که دستشان به جایی بند نیست و رابطه ای ندارند.
امثال سعید اسفندیارها در فوتبال کشور و حتی در فریدونکنار کم نیستند اما یاد آن جمله می افتم که در در اینجا رسیدن سهم کسانی است که نمی دوند و دویدن سهم کسانی است که نمی رسند.
سخن پایانی
از شما و همکارانتان کمال تشکر را دارم، امیدوارم این سوژه یابی هایتان همچنان ادامه داشته باشد تا اگر مسئولی صدای ما را شنید دلش به حال فردی دیگر بسوزد و آن را از تباهی و نابودی نجات دهد.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آمریکا مضحکه کارشناسان جهان شد
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴