تاریخ انتشاردوشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۱
کد مطلب : ۵۵۷۴۲
۰
plusresetminus
برای آرمان هایم وارد سینما شدم!
خبرنگاری یک شغل است مثل همه شغل ها، یعنی کسی که وارد این حرفه می شود در قبال گزارش ، خبر یا مصاحبه ای که تهیه می کند حق الزحمه می گیرد و طبیعی است که در این «شغل» ، خبرنگار گاهی کارها را برای رفع تکلیف انجام دهد ، یعنی مصاحبه ، خبر یا گزارشی تهیه کند که چندان باب میلش نیست . مثلا مجبور باشد به خاطر سیاست های رسانه اش با فلان مسئول مصاحبه بگیرد تا آقای مسئول بیلان کاریش را بگوید این دست کارها اغلب برای خبرنگاران موضوع چندان جذابی نیست ولی این ها یک بخش ماجراست ، گاهی هم خبرنگار در موضوعی از سر احساس «تکلیف» و با علاقه قلبی وظیفه اش را انجام می دهد .
بی تعارف بگویم مصاحبه ام «ابراهیم اصغری» از دسته دوم بود ؛ وقتی پیشنهاد موضوع مصاحبه را به سردبیر می دادم با اشتیاق این کار را انجام دادم و هنگامی هم که به دفتر تهیه کننده «به کبودی یاس» می رفتم سرشار از انرژی و ذوق بودم تا هر قدر که می توانم مصاحبه ی خوبی با او داشتم ؛ شاید با اصول حرفه ای خبرنگاری منافات داشته باشد ولی صاف و صادق بگویم نیتم هم این بود که کمکی هر چند کوچک کرده باشم در معرفی و رونق آخرین فیلم تهیه شده توسط ابراهیم اصغری ، یعنی «شور شیرین» !
گر چه این نیت را داشتم ولی بیشتر مصاحبه ام درباره ی مسائلی غیر از «شورشیرین» گذشت . از اصغری ، درباره ی چیزهایی پرسیدم که شاید انتظارش را نداشت و البته باید اعتراف کنم بعضی پرسش ها کمی جسورانه بود به همین خاطر مجبور می شد برای پاسخ به برخی سوالات کمی مکث کند و البته بعضی سوالاتم را هم تقریباً بی پاسخ گذاشت ؛ همانند سوالی که از او پرسیدم آیا اجازه می دهد خانواده اش وارد سینما شوند یا خیر!
با این وجود صحبت های این تهیه کننده ی مشهدی سینمای ما، خواندنی است به ویژه آن جا که درباره ی سخن داغ این روزهای سینما یعنی «فساد» صحبت کرد.
آن چه در ادامه خواهید خواند بخش اول دو ساعت و نیم مصاحبه با «ابراهیم اصغری» تهیه کننده ی «شور شیرین» و «به کبودی یاس» است .

•    در ابتدای مصاحبه به نظرم خوب است جهت آشنایی بیشتر ، خودتان را معرفی کنید و سوابق کاریتان را هم لطفا برای خوانندگان ما بگویید .
بسم الله الرحمن الرحیم . من ابراهیم اصغری هستم ، متولد مشهد و اکنون حدود 45 سال دارم . بعد از دوران تحصیلات و جنگ که حدوداً سال 70 می شد در بنیاد جانبازان خراسان فعالیت هنری خود را آغاز کردم . سال 72 به همراه تعدادی از دوستان مشهدی ام یک شرکت سینمایی به نام "گوهران"  تاسیس کردیم تا به نوعی وارد سینمای حرفه ای شویم .
سال 75 اولین کار حرفه ایم با نام "مردی شبیه باران" به کارگردانی آقای سعید سهیلی را شروع کردم و بعد از آن هم 5-6 کار با ایشان ساختیم . بعد از سال 80 هم با دوستان دیگری کار کردم ، در طی 3-4 سال اخیر هم به دلیل شرایطی که در سینما به وضوح می شد دید و دغدغه ای که داشتم، احساس کردم باید موضوعاتی که در سینما کم کم داشت مغفول واقع می شد را پیگیری کنیم و آن رسالت اولیه ای که داشتیم و به همان دلیل وارد سینما شدیم را انجام دهیم . خصوصاً بعد از این که 20 سال از جنگ گذشته بود احساس کردیم که می توان با نگاه جدیدتری وارد عرصه ی سینمای دفاع مقدس شد و با مطالعاتی که انجام دادیم تصمیم گرفتیم وقایع و شخصیت های جنگ را همان گونه که بودند نشان دهیم البته ناگفته نماند که جرقه این تفکر از صحبت های حضرت آقا زده شد که در دیدار با سینماگران به ساخت فیلم درباره ی شخصیت های دفاع مقدس از جمله حاج عبدالحسین برونسی اشاره فرمودند و در واقع همان فرمایشات اولین استارت کار برای ساخت فیلم درباره ی شخصیت های دفاع مقدس بود و باعث شد که ما سال 87 را به تولید فیلم درباره زندگی شهید برونسی اختصاص دهیم . نیمه ی اول آن سال تحقیقات خود را در این زمینه شروع کردیم و در انتهای سال 87 ، فیلم «به کبودی یاس» به عنوان اولین فیلم شخصیت محور دفاع مقدس که بر اثر مستندات یک شخصیت و فرمانده جنگ ساخته شده بود را به جشنواره ی فیلم فجر و پس از آن به بازار سینما عرضه کردیم .
•    ببخشید جناب اصغری! در طول مصاحبه ممکن است سوالات صریحی بپرسیم امیدوارم شما هم صریح و بدون تعارف پاسخ دهید .
حتماً همین طور خواهد بود .
•    شما فرد مذهبی هستید؟
امیدوارم باشم!

•    ولایت فقیه را هم قبول دارید؟
به نظر من فارق از اعتقادات مذهبی و انقلابیمان باید گفت که ولایت فقیه یک نیاز ضروری برای اداره ی جامعه و تضمین سعادت زندگی دنیوی و اخروی ما می باشد و این اصل مترقی شرط عقل است که وقتی انسان در یک جامعه مذهبی و اسلامی زندگی می کند ولایت مدار و ولایت پذیر باشد ، من هم قاعدتاً مستثنا نیستم .
•    غرضم از این سوالات این بود که از شما بپرسم چگونه به عنوان یک فرد مذهبی ، انقلابی ، جبهه رفته و معتقد به ولایت فقیه وارد عرصه ای به نام سینما شدید؟ عرصه ای که خیلی از ما چندان دل خوشی از آن نداریم . صریح بگویم بسیاری از افراد جامعه تصوری که از سینمای ایران دارند ، تصویر مطلوبی نیست و اگر بخواهیم بی تعارف بگوییم باید گفت که خیلی از متدینین جامعه ابا دارند از این که اجازه دهند فرزندانشان وارد ابن حوزه شوند ، شما چگونه وارد چنین سینمایی شدید؟
یک خاطره برایتان تعریف می کنم که اتفاقاً به این سوال مرتبط هم هست . یادم می آید موقعی که داشتم درس سینما می خواندم ، پدرم در قید حیات بودند و با این که کاملاً مذهبی و مقید بود مانع بنده هم نمی شدند. یک روز اخوی بزرگم آمد و با شوخی به من گفت یک وقت در هنگام جوانی برای کنجکاوی رفتم سینما ، پدرمان فهمید و جوری من را زد که دیگر جرات نکردم نزدیک سینما شوم نمی دانم تو چگونه شغلت شده است سینما!
این البته شرایط قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بود ، برادرم در سال های 50-51 رفته بود سینما و به همین دلیل به شدت تنبیه شده بود ولی من حداقل 12 سال بعد از انقلاب وارد سینما شدم ! حضرت امام هم هنگامی که وارد ایران شدند فرمودند که سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت مردم باشد و ایشان تاکید کردند که ما با فحشا مخالفیم نه با سینما . بنا بر این سینمایی نامطلوب بود که تبلیغ کننده فحشا و منکرات بود بعد از انقلاب، سینما خود به خود گرایش خود را به سمت فیلم های ارزشی و مذهبی تغییر داد . ولی به هر حال سینما یک هنر است و می تواند هر چیزی در درون خود داشته باشد همانند بقیه هنرها و شغل ها که می تواند در آن ها اتفاقاتی بیفتد که مورد پسند دین و مردم دیندار نباشد همان گونه که در مسجد هم می تواند یک فرد بی نماز یا خلاف کار وارد شود ولی به خاطر یک بی نماز درب مسجد را نمی بندند . با این تفکرات که از سخنان امام راحل (ره) ناشی می شد سینما جهت گیری خود را عوض کرد و به سمت تعالی حرکت نمود و خانواده های زیادی هم به همین دلیل به سینما گرایش یافتند . من همین از همین طیف بودم که با همین تغییر و تحول وارد سینما شدم. قطعاً اگر سینما این تغییر جهت در این هنر روی نمی داد هیچ گاه شغل من سینما نبود و نه خودم علاقه داشتم وارد آن فضا شوم و نه خانواده ام اجازه می دادند وارد چنین محیطی شوم . به دلیل انقلاب بود که ما احساس کردیم می توانیم از این طریق به نظام خدمت کنیم و رسالت خود را انجام دهیم و البته راهی برای زندگی حرفه ای مان نیز باشد .
پس بنا بر این من در دوران آرمان گرایی و انقلابی گری در سینما وارد این عرصه شدم ولی متاسفانه در طی سال ها اخیر هم کل جامعه و هم سینما دست خوش مسائلی شده است که بعضی از خانواده ها و به خصوص خانواده های مذهبی اعتمادشان به سینما کم شده است و بخشی از این احساس نیز تحت تاثیر برخی فیلم هایی است که چندان مطلوب نبوده است .
در کل سینما ما طی 10-15 سال گذشته افت و خیزهای فراوانی داشته است ؛ گاهی مدیرانی سر کار آمده اند که گرایش ارزشی و انقلابی داشته اند و سینما نیز به همان جهت حرکت کرده است بالعکس آن هم اتفاق افتاد . ولی الان سیستم مدیریتی سینما به دنبال تقویت سینمای ارزشی و دینی هستند و در این مسیر نیز گام بر می دارند اما گاهی در بین همکاران ما و کسانی که تفکرات خاصی دارند شیطنت هایی نیز صورت می گیرد و فیلم هایی ساخته می شود که خیلی برای جامعه و به ویژه نسل جوان که نیاز جدی به خوراک فرهنگی دارند زیاد مناسب نیست . متاسفانه به دلیل رشد تفکر آزادی لیبرال این تفکرات عرضه می شود در صورتی که نمی توان با این توجیه که انسان ها خودشان حق انتخاب دارند، هر خوراکی را در مقابلشان بگذاریم .
در مجموع این ها به نظرم دلایلی است که طیف مذهبی ما از سینما دلخوری پیدا کرده اند و البته بخشی هم مربوط به القائاتی است که عده ای انجام می دهند و سعی دارند کل فضای سینما را فاسد جلوه دهند در صورتی که این گونه نیست و فیلم های سالم و پاک نیز در سینمای ما به چشم می خورد .
مدیرانی بر سر کار آمده اند که «اهل معامله» نیستند
•    اختلافاتی که گاهی در محیط سینما دیده می شود را چگونه ارزیابی می کنید؟
بعد از جریانات سال 88 که اختلافات بین نخبگان بروز ظاهری پیدا کرد، سینمای ما نیز تحت تاثیر قرار گرفت و اختلافات بین افراد دخیل علنی تر شد البته روی کار آمدن مدیرانی که اهل معامله نبودند نیز این موضو ع را تشدید کرد . کسانی که احساس می کردند شاید با این شرایط عرصه تنگ شده باشد و به مطامعی که سال های پیش دست میافتند در شرایط فعلی نمی توانند دست یابند ، جو اختلاف را تشدید کردند و مسائل سینما به رسانه ها و سطح جامعه کشیده شد .
مساله دیگری نیز که به نظرم ریشه ی اختلافات است ، عدم تقید و پای بندی برخی از طرف ها به ولایت فقیه است چرا که حضرت آقا طی سال های اخیر در مقاطع گوناگون بر حفظ وحدت میان نیروهای درون نظام تاکید داشته اند ولی باز می بینیم که اصرارهایی برای ایجاد اختلاف وجود دارد .
•    سینمای ما در شرایط فعلی چه نسبتی با آرمان های انقلاب دارد؟ به معنای دقیق تر سینمای ایران چه نسبتی با منویات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری از قبیل صدور انقلاب یا قیام برای محرومین یا گسترش اسلام و ... دارد؟
اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم باید گفت که خیلی ها یا حداقل بخشی از عوامل دخیل در سینمای ما با انگیزه ی دفاع از انقلاب و ارزش ها وارد این حیطه نشده اند که انکار نشدنی است ، درصدی هم از درک این موضوع غافل هستند و همین باعث می شود تولیداتی را شاهد باشیم که بیننده احساس کند هیچ رنگ و بویی از تعهد به این رسالت وجود ندارد و عنوان هم می شود که ما برای جذب مخاطب ، سرگرمی و .... این گونه فیلم ها را می سازیم ؛ ولی به نظر من کسی که کار فرهنگی انجام می دهد از جمله در زمینه سینما، رسالتی بر عهده دارد که بسیار بالاتر از منافع اقتصادی است و این رسالت هم همان جریان سازی فرهنگی است .
در سینمای دنیا بیشتر بُعد مادی و اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد ولی این متناسب با شرایط کشور ما به عنوان یک مملکت مذهبی ، شیعی و انقلابی نیست قرار است سینمای ما همانند سایر محصولات فرهنگی نسلی را پرورش دهد که ادامه دهنده مسیر نسلی باشد که انقلاب کرد و 8 سال در مقابل تمام دنیا ایستاد و تمام گردنه های خطرناک انقلاب را پشت سر گذشت حال اگر می بینیم که سینمای ما از این موضوعات فاصله گرفته است بازمیگردد به همان مطلبی که اشاره کردم ، یعنی سطحی و مادی دیده شدن سینما توسط عده ای از عوامل دخیل و سینماگران ؛ البته من با فیلم های سرگرم کننده و به اصطلاح «بفروش» مخالفتی ندارم ولی به این شرط که حداقل ضد ارزش نباشد اما متاسفانه می بینیم که فیلم هایی به بهانه خنداندن مردم تولید می شود که مخالف باور ها ، اخلاق اسلامی و هر آن چه برای ما ارزش مند است .
•    اشاره کردید به فیلم های «سخیفی» که اخلاق را زیر پا می گذراند و می بینیم که در مواردی خوب هم فروش می کنند . شما به عنوان یک تهیه کننده که می بایست به فکر در آمدش نیز باشد ، چرا به سمت تولید این دست فیلم های اصطلاحاً «بفروش» نرفتید؟
مسلماً بنده به عنوان یک تهیه کننده و سایر عوامل یک فیلم هر چقدر هم ارزشی باشند ، بدون گرفتن دستمزد کار نمی کنند و دغدغه معیشت دارند ولی تنها راه کسب درآمد این نیست که انسان بر خلاف دین و آموزه های دینی حرکت کند چرا که در همه ی مشاغل میبینیم بسیاری هستند که به شدت زندگی های سالمی دارند و روزی حلال کسب می کنند با این حال به شدت اوضاع مالی خوبی هم دارند چرا که خداوند وعده داده است به مال حلال برکت خواهد داد ؛ سینما هم از این قضیه مستثنا نیست اگر انسان خدا را فراموش کند قطعاً سود نخواهد کرد ، شاید در کوتاه مدت احساس کند نفعی حاصل کرده است ولی در دراز مدت خواهد دید همان پول به زیانش است با توجه به این همیشه سعی کرده ام راهی را بروم که مخالف دین خدا نباشد البته خیلی از دوستانی نیز که فیلم های پرفروش می سازند نیز این موارد را رعایت می کنند ولی عده ی اندکی نیز هستند که از روی جهالت و یا عناد به غیر این سمت می روند و اتفاقاً خیلی هم از خودشان متشکرند و احساس می کنند که موفقیت ، در گیشه است به هر قیمتی هم که بود مهم نیست و سرشان را نیز بالا میگیرند که توانسته اند به این روش ها موفق شوند در صورتی که انسان باید جوری کار کند که وقتی با خودش خلوت می کند ببیند که بر اساس اعتقادات مذهبی اش توانسته خدمتی انجام دهد .
سینما «ویترین» جامعه است
•    شخص شما اجازه می دهید خانواده تان به عنوان یک شغل وارد سینما شوند؟ مثلا دخترتان بازیگر شود؟ امیدوارم صریح پاسخ دهید .
صادقانه بگویم که من خانواده ام را تشویق نکرده ام که وارد کار سینما شوند .
•    ببخشید آقای اصغری! تشویق نه! در نظر بگیرید که دختر یا پسرتان پیش شما آمده اند و می گویند می خواهیم در فیلم هایی بازی کنیم که شما تهیه کننده آن نیستید ، آیا اجازه می دهید؟
این بر می گردد به ریشه ی اعتقادی افراد ، خود من هم حاضر نیستم در بعضی فیلم های سینمایی حضور پیدا کنم!
•    فیلم های سخیف را عرض نمی کنم ، فیلم های معمولی سینما را می گویم .
خانواده من ، به شدت مذهبی هستند چه خانواده ای که در آن متولد شده ام چه همسر و فرزندانم و هیچ علاقه ای برای ورود به سینما ندارند . به خاطر دارم دخترم حدوداً دو – سه سال داشت که یکی از دوستان آمد و گفت اجازه بده یک پلان از این بچه برای فیلمم بگیرم اما خانمم با این قضیه مخالفت کرد و اصلاً علاقه ای به این کار نداشت . 
من چون در این شرایطی که شما گفتید نیستم نمی دانم اگر فرزندانم مایل بودند وارد سینما شوند چه واکنشی نشان می دادم ولی تا الان خوشبختانه آنها هیچ تمایلی نداشته اند که در سینما فعالیتی داشته باشند اما همین خانواده من علی رغم مذهبی بودنشان سینما می روند و به تماشای فیلم ها می پردازند حتی گاهی با اینکه شرایط زیاد مورد پسندشان نیست به پشت صحنه ی فیلم ها هم می آیند ولی می دانند که جامعه این گونه است و نمی توان کلاً از جامعه جدا شد و به فعالیت نپرداخت .
با این حال اگر بخواهیم جوابی به سوال شما داده باشم می توانم به صورت کلی بگویم اگر انسان (چه دختر چه پسر) درست تربیت شده باشد و به یک سری آرمان هایی اعتقاد قلبی داشته باشد وارد هر جایی شود می تواند سلامت زندگی کند البته قبول دارم که سینما به دلیل این که در ویترین قرار دارد ممکن است زمینه خطر بیشتری داشته باشد .
•    سوالم را عوض می کنم! با توجه به شرایط فعلی سینما، فرض کنید یک دختر خانم جوان مذهبی محجبه نزد شما می آید و به عنوان یک انسان مذهبی و امین از شما مشاوره می گیرد که آیا وارد سینما شود یا خیر ، شما چه پاسخی می دهید؟
(با قدری مکث) در ظاهر احساس می کنیم که کسانی می توانند وارد سینما شوند که حداقل از نظر ظاهری وابسته به خیلی چیزها نباشند ، البته به نظرم احساس غلطی است .
•    احساس یا واقعیت؟
نه این یک احساس غلط است که به این دلیل به وجود آمده که طیف دارای ظاهر مذهبی وارد سینما نشده اند البته این در ظاهر است یعنی خیلی از افرادی که در سینما هستند و دارای ظاهر اصطلاحاً حزب اللهی نیستند یعنی محاسن ندارند و چادر سر نمی کنند بسیار معتقد و پایبند به مذهب هستند ولی وقتی در ظاهر نگاه می کنیم احساس می شود سینمای ما جای افراد چادری و دارای ظاهر مذهبی و مقید نیست همان گونه که بالعکس وقتی وارد محیطی مانند سپاه و بسیج می شویم چون عموماً افراد دارای ظواهر مذهبی هستند احساس می کنیم که اگر یک جوان در ظاهر غیر مذهبی وارد این فضاها شود جایی ندارد ، در صورتی که این فقط یک احساس ظاهری است و هنگامی که افرادی با ظاهر متفاوت وارد این فضاها می شوند می بینند که اتفاقاً چقدر این افراد انسان های خوبی هستند و کاملاً مثل خود او می باشند .
متاسفانه ما خیلی بر اساس ظاهر قضاوت می کنیم در صورتی که کاملاً اشتباه است ، دلیلی که انقلاب توانست فضای جدیدی را به وجود بیاورد این بود که امام (ره) با عرفان و معنویت خود کسانی را جذب کرد که وقتی ما آنها را می دیدیم اصلاً احساس نمی کردیم اصلاً این فرد قابل جذب شدن باشد اما امام (ره) همه اعتماد خود را روی جوانان گذاشت ، جوانانی که خود ایشان می دانستند تا قبل از انقلاب بخشی از آنها همه کار می کردند ولی امام (ره) هیچ وقت کاری نکردند که اینها احساس کنند نمی توانند جزو جامعه ی مذهبی و انقلابی باشند وقتی که این فضا به وجود آمد ما دیدیم که چقدر افرادی در جبهه ها بودند و شهید شدند که در گذشته اصلاً هیچ شباهت ظاهری به نیروهای انقلاب و جبهه نداشتند .
«ظاهربینی» آفت جامعه ما است
متاسفانه طی سال های اخیر جوری در جامعه جا افتاده است که افراد را بر اساس ظاهر از یک دیگر جدا کردیم که همین موضوع بزرگترین ضربه ها را به جامعه  و به خصوص نسل جوان وارد می سازد چرا که جوان با این دسته بندی ها از همان ابتدا می بیند که نمی تواند در زمره ی افراد مذهبی وارد شود در صورتی که اگر به هم نزدیک شوند می بینند که چقدر شبیه هم هستند .
این اتفاقاً باز می گردد به ما که کار فرهنگی کردیم به عنوان مثال ما در سینمای دینی و در سینمای جنگ وقتی یک فرمانده رشید و یا یک شهید را نشان می دادیم جوری به مخاطب القا می کردیم که این ها با جامعه کاملاً فرق داشتند و از آسمان آمده بودند در صورتی که این گونه نیست و فرماندهان و شهدای ما مثل بقیه افراد معمولی جامعه زندگی می کردند و کاملاً زمینی بودند ولی توانستند رشد کنند اگر ما این مطلب را به مخاطبمان بگوییم نسل جوانمان به این باور می رسد که او هم می تواند مثل این بزرگان شود .
ما با همین تفکر بود که به سراغ ساخت فیلم شهید برونسی رفتیم ، همانی که شهید برونسی بود را سعی کردیم نشان دهیم ، یک فرمانده ی ساده ای که یک موتور گازی و هفت – هشت بچه دارد ولی وقتی وارد یک دبیرستان می شد و صحبت می کرد ناگهان یک گروهان جذب او می شدند و به دنبالش به سمت جبهه ها می رفتند .
متاسفانه دیدگاه های ظاهربینانه چون رشد کرده است فکر می کنیم که اگر کسی می خواهد وارد سینما شود باید ظاهرش را عوض کند در صورتی که این گونه نیست خیلی از افراد ظاهری چندان مذهبی ندارند ولی اهل نماز و روزه و مسجد و .... هستند و پایبند به دینشانند.
•    ممکن است یک مصداق از این دسته افراد برایمان بگویید؟ مردم چیزی که در سایت ها و رسانه ها از عوامل سینما می بینند خلاف گفته های شماست به عنوان مثال مردم ما می بینند که خانمی نقش یک قدیسه را ایفا می کند ولی در زندگی شخصی اش پوششی خلاف آن نقش دارد و اتفاقاً عکس هایش را در سایت شخصی اش نیز قرار می دهد ، مردم چگونه باید فکر کنند؟
من اگر بخواهم یک نمونه اسم ببرم می توانم به خانم «شبنم قلی خانی» اشاره کنم . به نظرم ایشان خانم بسیار پاکی هستند چون با ایشان در یک پروژه کار کردم می توانم به صراحت از ایشان نام ببرم .
اگر ما ادعا داریم که طبق اسلام ناب محمدی (ص) ، همان اسلامی که امام می گفتند قرار است با دیگران برخورد داشته باشیم و در موردشان اظهار نظر کنیم اصلاً نباید از روی ظاهر کسی را متهم به چیزی کنیم . یکی از معصومین علیهم السلام می فرمایند که اگر شب دیدید کسی مشغول گناه کبیره است ، فردا صبح حق ندارید او را به چشم دیشب نگاه کنید زیرا شاید آن فرد همان شب استغفار کرده باشد و خدا هم از او پذیرفته باشد . ما که ادعای پیروی از مکتب ائمه را داریم باید همین دیدگاه را داشته باشیم از دید انقلابی هم اگر نگاه کنیم می بینیم که هیچ گاه امام خمینی (ره) نفرموده اند اگر دیدید ظاهر یک شخص خوب نیست بر همان اساس هر قضاوتی درباره ی او انجام دهید ، مقام معظم رهبری هم هیچ گاه چنین مطلبی نفرمودند خود ایشان در جامعه می بینند که بسیاری ظاهر خوبی ندارند ولی هیچگاه نفرموده اند که جامعه ی ما فاسد است بالعکس ایشان همیشه از جامعه تعریف می کنند . با این تفاصیل چگونه می توانیم بر اساس عکس هایی که از افراد در سایت های مختلف می بینیم به آن ها برچسب فاسد بودن بزنیم؟
البته هیچ گاه افرادی که واقعا مذهبی هستند این گونه قضاوت نمی کنند ، در بین همکاران خودم نیز هیچ گاه ندیدم طیف مذهبی سینما و به قول خودمان بچه حزب اللهی های سینما این گونه قضاوت کنند به جز عده ی معدودی که به نظرم در این مساله دچار اشتباه شده اند ، ما در همه ی صنوف جامعه می بینیم که مفاسدی وجود دارد ولی این دلیل نمی شود که ما کلیت یک گروه را فاسد بنامیم .
به نظرم با توجه به مبانی دینی و انقلابی مان نباید از روی ظاهر افراد را مورد اتهام قرار دهیم و فکر می کنیم همه افراد متناسب با درکی که پیدا کرده اند به دین معتقد و پایبند هستند مگر این که خلاف آن ثابت شود.
•    آیا می پذیرید که همکاران شما هم با رعایت نکردن برخی ظواهر شرعی ، عاملی در دامن زدن به این موارد هستند ؟
بله مسلماً این گونه است . من در همین زمینه ایرادی به برخی همکاران می گیرم که متاسفانه بعضی از ایشان در یک نوع پز روشنفکری قرار دارند و می گویند ما هر چه به نظرمان درست است عمل می کنیم ، نظر دیگران هم اهمیتی ندارد در صورتی که این تفکر کاملاً اشتباه است ، ما باید جوری رفتار کنیم که مردم در موردمان بد فکر نکنند ، ظاهر انسان به نوعی نماینده تفکرات اوست و باید سعی کرد ظاهر مناسب و پسندیده داشت و اصولاً عقلانی نیست که انسان بخواهد ظاهرش را مخالف باطنش نشان دهد .
ادامه دارد...
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

feedback
علیرضا
بخش دوم مصاحبه
http://www.bao.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=169&newsview=20129
عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴