تاریخ انتشارجمعه ۶ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۵
کد مطلب : ۴۲۹۳۴۴
خاطره آخرین آوار معدن هنوز به شکل داستانی آمیخته با خیال و خاطره و افسانه در یاد مردم روستای چهره‌آباد باقی مانده است. در آخرین آوار، یکی از معدن‌کاران فلوتی با خود داشته است، مردم روستا با دستانی خالی، در اطراف معدن می‌چرخیدند و اشک می‌ریختند، اما از پشت خاک و نمک، تا چند روز صدای فلوت به گوش می‌رسیده است تا مادر آوای تنهایی و گرسنگی پسر را بشنود و از پشت خاک جسم و جان او را نجات بدهد. مادر اما با دست‌های خالی تا چند روز پشت دیوارهای معدن شیون می‌کند و با ناخن‌هایش خاک و سنگ‌ها را کنار می‌زند، خاک و سنگ‌ها راه به سوی پسر باز نمی‌کنند و پس از چند روز دیگر صدای فلوت به گوش نمی‌رسد.
۰
plusresetminus

به گزارش بلاغ، روزنامه اعتماد نوشت: «کیسه نمکی که به پشت دارد، حالا بیش از هزار سال است که دور انگشتانش گره خورده و باز نشده است. گردش زمان گردی از مادر چشم‌انتشارش، تپه‌های مدور رسی، ردیف درخت‌های لرزان و گوسفندهای سپیدش باقی نگذاشته‌ است، خاطره غرش زمین و آوار خاک و ریزش بلورهای سپید نمک دیگر در یاد کسی از کسانش باقی نمانده است، اما خطوط اندامش آخرین لحظه زندگی او را در خود حفظ کرده‌اند: بازوهایی که نقش زمین شده‌اند، مشت‌هایی گره کرده، پاهایی کج و زمین‌خورده و پوستین و دشنه‌ای که هزاران سال است نه خونی ریخته و نه بندی را گشوده است، حالا اگر چشم باز کند، نه خانه‌ای دارد و نه مادری چشم به انتظار، نه زمانش را می‌شناسد و نه زمانه‌اش را، بیش از هزار سال از مرگ او در معدن نمک چهره‌آباد زنجان می‌گذرد، کسی از نام و نشانش خبری ندارد و حالا او را به نام دیگری می‌شناسند: مرد نمکی شماره چهار. پسر شانزده ساله‌ای که یک صبح خروس‌خوان به معدن رفت و ۲هزار و ۳۰۰ سال بعد به جای خانه، پشت دیوارهای شیشه‌ای ویترین موزه ذوالفقاری زنجان هنوز فرصتی پیدا نکرده است که درد آوار و خاک و نمک را از ستون فقراتش باز کند. این پسرنوجوان هرگز فرصت نکرد که بیش از ۱۶ بهار را به چشم ببیند، اما تن بی‌جان او حالا با شماره‌ای ثبت ملی است و گوشه‌به‌گوشه از تن و داشته‌های او، پنجره‌ای عظیم و غریب رو به گذشته است. 
زمستان ۱۳۷۲، پیش از طلوع آفتاب معدن‌کاران کلاه به سر چراغ‌قوه‌های‌شان را روشن کرده بودند، غرش بولدوزر خواب گنجشک‌ها را آشفته کرده بود و هوا پر از بوی نمک بود. این اولین باری نبود که چنگال بولدوزرها به استخوان گیر می‌کرد، آن چیزی که زیر خاک زیاد است، استخوان‌های بی‌نام و نشان است. اما این‌بار راننده بولدوزر با فریاد کارگری دست نگه داشت، همراه استخوان‌ها، این‌بار تکه‌های غریبی از باقی‌مانده‌های تن آدمی به چشم می‌خورد، تکه‌هایی از بدن و سری با ریش‌های سپید که میان بلورهای نمک هنوز تکه‌هایی از گوشت خشک‌شده به استخوان داشتند. با فریاد کارگر، همه کار را رها کردند و دور تصویری خردشده از چیزی که روزی انسان بود، جمع شدند، فعالیت معدن هم برای چند ساعتی تعطیل شد. کارشناس اداره میراث‌فرهنگی زنجان به معدن چهره‌آباد که رسید، هرگز فکرش را نمی‌کرد نتایج آزمایش کربن چه تاریخی را نشان بدهد. مرد نمکی شماره یک جان‌باخته‌ای از دوران ساسانی‌ها بود، مرگ در اعماق غارهای بلورین نمک جسم او را تا پیش از هجوم چنگک‌های بولدوزرها سالم نگاه داشته بود، با این حال بولدوزرها بودند که هم بقایای کالبد او را تکه‌پاره کردند و هم کاملا اتفاقی کشفی را برای استان زنجان رقم زدند که بی‌مانند بود. حالا حدود سی سال از اولین کشف نخستین مرد نمکی می‌گذرد، حالا گرچه شماره مردهای نمکی به شش تن رسیده است، اما بررسی استخوان‌های کشف‌شده نشان می‌دهد که تعداد مردان نمکی قطعا هشت نفر و بلکه بیش از این عدد باشند. این مردان به همراه استخوان‌های خود، بخشی از لباس‌های‌شان را نیز زیر نمک حفظ کرده‌اند، امری که برای «ابوالفضل عالی»، سرپرست هیات کاوش معدن چهره‌آباد زنجان بسیار شگفت‌آور است، یافتن استخوان و کوزه از این دوران بسیار کم‌نظیر و ارزشمند است، چه برسد به پارچه و لباس و حتی شاخه‌های درخت که به راحتی زیر خاک تجزیه می‌شوند. حالا اما قرار است خاک و رسوبات از روی بافته‌های پشم و نمدی مردان نمکی پاک شود. پیش از این مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی زنجان خبر مرمت و پاکسازی اشیا و لباس‌های مردان نمکی در زنجان را با همکاری پژوهشکده حفاظت و مرمت دانشگاه بوخوم و دانشگاه فرانکفورت آلمان داده است. سرپرست هیات کاوش معدن چهره‌آباد زنجان به بهانه این خبر، بار دیگر در اتاق پژوهش موزه باستان‌شناسی زنجان و در اتاق سفیدپوشی که مملو از یافته‌های مردان نمکی در جعبه‌های کوچک سفید است، داستان کشف مردان نمکی را برای «اعتماد» تعریف می‌کند، داستانی که هنوز ناگفته‌ها و سوال‌های بی‌پاسخ بسیار دارد. عالی خود آموخته باستان‌شناسی است، از سال ۸۳ سرپرست هیات کاوش معدن چهره‌آباد زنجان بوده است، آن روزها کار را با جمع کوچکی از باستان‌شناسان و دانشجویان شروع کرده و اما بعدها تلاش کرده است تا از پژوهشگران ایرانی و بین‌المللی برای مطالعه یافته‌ها کمک بگیرد. حالا پژوهش‌ مردان نمکی به عهده همکاری میان این مرکز و پژوهشکده حفاظت و مرمت دانشگاه بوخوم است.
رازهای معدن چهره‌آباد
هنوز هم مردم محلی آخرین ریزش معدن را به خاطر دارند. معدن نمک چهره‌آباد تا پیش از واگذاری آن از سوی وزارت صنعت و معدن به بخش خصوصی، معدن فعالی بود، بارها ریزش کرده بود و بارها. کشف مردان نمکی و مطالعات بعدی نشان داد که این معدن از دوران هخامنشی معدن فعالی بوده است. استخراج نمک از این معدن، استخراج دستی بود تا زمانی که روزگار ما با ماشین‌های سنگین به جان معدن افتاد و با دخالت گسترده در طبیعت، بخش‌های قدیم و مدفون معدن نیز استخراج شدند و تاریخ ناگفته‌های خود را از اعماق بیرون آورد و گوشه‌هایی از راز سر به مهر را آشکار کرد. معدن چهره‌آباد کنار کوهی مدور، در هفتاد کیلومتری شهر زنجان و هشت کیلومتری روستای چهره‌آباد است. حالا یافته‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که معدن‌چهره‌آباد یک بار در سال ۳۵۰ قبل از میلاد مسیح ریزش کرده است و از آن مردانی که برای استخراج نمک در این معدن مشغول کار بودند، تنها جسم آنهایی باقی مانده است که در دل نمک‌ها کار می‌کردند. باقی اجساد یا تاکنون کشف نشده یا دور از نمک‌ها پوسیده‌اند. از دوران هخامنشی تا اوایل دوران ساسانی اطلاعاتی از ریزش و فعالیت معدن در دسترس نیست، نه تکه کوزه‌ای باقی مانده است و نه ردپایی از حرکت قاطران و نه کیسه‌ای پر از نمک. شاید خبر ریزش تونل‌ها و مدفون‌شدن مردان روستا سال‌ها همچون داستانی ترسناک دهان به دهان چرخیده است و تا مدت‌ها درخشش بلورهای نمک زیر آفتاب کسی را به رفتن به داخل معدن دعوت نکرده است. با گذشت پانصد سال، داستان‌های مرگ و معدن به افسانه تبدیل شده‌اند و با مرگ آخرین بازماندگان معدن‌کاران هخامنشی، در ابتدای دوران ساسانی معدن دوباره فعال شده است. کیسه‌های کوچک پشمی در این دوران باز پر از نمک می‌شدند تا اینکه یک بار در آغاز دوران ساسانی و یک‌بار در آخرین سال‌های این سلسله، معدن روی معدن‌کارانش آوار می‌شود. حالا از خیل معدن‌کاران بقایای ۸ نفر باقی مانده است. پس از این ریزش تا دوران سلجوقی به نظر می‌رسد معدن چند صد سالی متروک باقی مانده است و به قول عالی، «کسی جرئت نزدیک شدن به آن را نداشته است»، اما تونل‌های جدیدی در این دوران برای رسیدن به قلب نمک حفر می‌شود و استخراج معدن و لرزش‌های آن در دوران قاجار و پهلوی نیز دنبال می‌شود. خاطره آخرین آوار معدن هنوز به شکل داستانی آمیخته با خیال و خاطره و افسانه در یاد مردم روستای چهره‌آباد باقی مانده است. در آخرین آوار، یکی از معدن‌کاران فلوتی با خود داشته است، مردم روستا با دستانی خالی، در اطراف معدن می‌چرخیدند و اشک می‌ریختند، اما از پشت خاک و نمک، تا چند روز صدای فلوت به گوش می‌رسیده است تا مادر آوای تنهایی و گرسنگی پسر را بشنود و از پشت خاک جسم و جان او را نجات بدهد. مادر اما با دست‌های خالی تا چند روز پشت دیوارهای معدن شیون می‌کند و با ناخن‌هایش خاک و سنگ‌ها را کنار می‌زند، خاک و سنگ‌ها راه به سوی پسر باز نمی‌کنند و پس از چند روز دیگر صدای فلوت به گوش نمی‌رسد. این خاطره تنها یکی از خاطراتی است که در کنار این معدن پررمز و راز باقی مانده است.
مردان نمکی
سال ۱۳۷۲ با کشف سر و چکمه یک انسان از این معدن، فعالیت معدن برای حدود یک ماهی متوقف می‌شود تا آزمایش‌ها بتوانند بخشی از رازهای مدفون همراه با این استخوان‌ها را نشان دهند. آن روزها داستان کشف «اوتسی»، مرد یخی در محافل باستان‌شناسی سرزبان‌ها بود. اوتسی درون یخ‌های کوه آلپ کشف شد و مردان نمکی درون معدن نمک، اوتسی شد مرد یخی و مردان معدن‌کار را به تاسی از همین قضیه «مردان نمکی» نام‌گذاری کردند. در روزهای اول کسی چندان تصور نمی‌کرد که بقایای انسانی کشف‌شده بتوانند قدمتی بیش از صد سال داشته باشند، آزمایش کربن اما خط باطلی بر تمام تصورات کشید، مرد نمکی اول هزار و ۷۰۰ سال قدمت داشت. استخوان‌های ساسانی گرچه باستان‌شناسان ایرانی را هیجان‌زاده کردند، اما فعالیت معدن به روال گذشته ادامه پیدا کرد. از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۳ بخش‌های زیادی از معدن استخراج شد و تلاش برای توقف فعالیت معدن به نتیجه‌ای نرسید. با اینکه در همین زمان نیز استخوان‌ها و تکه‌های سفالی از زیر خاک بیرون کشیده می‌شد اما هیچ‌کدام از آنها جز کشف مرد نمکی دوم منجر به توقف کار معدن نشد. دی ماه سال ۱۳۸۳ و با گذشت یازده سال از کشف مرد نمکی اول که حالا سر پر مو و رویش او زیر استوانه‌ای شیشه‌ای در موزه ملی ایران نگاهداری می‌شود، کاوش‌های نجات‌بخشی در سرمای سخت زنجان به تبع کشف مرد نمکی دوم آغاز شدند. عالی می‌گوید که در آن زمان، همراه با کار معدن‌کاری، گروه کاوش مشغول به فعالیت بود، گاهی اوقات از تیم کاوش خواسته می‌شد تا هنگام انفجار، دست از کار خود بکشند و به گوشه‌ای پناه ببرند، دینامیت‌ها که منفجر می‌شدند و بخشی از معدن که فرو می‌ریخت، آنها دوباره می‌توانستند سر کار نجات‌بخشی خود بازگردند. همان زمان بود که باطله‌برداری بولدوزری مرد نمکی شماره سه را در میان آوار سنگ‌ها و خاک پیدا کرد، جسد مرد نمکی شماره سه نیز متلاشی شده بود، هم به دلیلی گیرکردن به چنگال‌های بولدوزر و هم آثار سقوط سنگی چند تُنی بر پشت او. مرد نمکی سوم حالا با گذشت ۲ هزار و ۳۰۰ سال از زمان مرگش، می‌توانست از شر آن سنگ چند تنی خلاص شود، مرد نمکی شماره چهار اما کم‌سن و سال‌ترین و سالم‌ترین مومیایی طبیعی کشف‌شده در این کاوش نجات‌بخشی بود. عالی هنوز خاطرات آن روزها را در ذهن دارد، روزهایی که حدس می‌زد شاید این مومیایی سالم مربوط به صد سال یا دویست سال پیش باشد. با این حال، سال ۱۳۸۵ با اسکن شدن مرد نمکی شماره چهار، مشخص شد که سالم‌ترین مومیایی متعلق به جوانکی شانزده ساله است، مانند مرد نمکی اول گوشواره‌ای از طلا به گوش دارد، کیسه‌ای پر از نمک بردوش، موهای خرمایی کوتاه او هنوز روی سر بودند، دشنه‌ای با دسته استخوانی در غلافی چرمی به کمربند باقی مانده بود و همراه او دو کوزه سفالی نیز به چشم می‌خورد. سالم‌ترین مرد نمکی، هنوز بافت‌های نرم بدنش را روی استخوان داشت، گوشت گرچه آب خود را از دست داده بود اما نپوسیده بود، بلکه زیر یک بالاپوش، شلوار و کفش چرمی درهم گوریده بود، به همان شکلی که در زمان ریزش آوار نقش زمین شده بود. بعد از کشف مرد نمکی چهارم، مرد نمکی پنجم در کاوش فصل دوم کشف شد، بخشی از بدن او نیز زیر صخره بزرگی تخریب شده بود. بعد از فروکش کردن اخبار کشف مردان نمکی، بارندگی‌های خرداد ۱۳۸۶ مرد نمکی شماره شش را از زیر آوار بیرون کشید، مرد نمکی شماره شش در آن سال به علت نبود مجوز حفاری و مشکل در نگهداری آن، درون نمک باقی ماند، او و مرد پنجم، هر دو از روزگار ساسانی بودند.
غربت مردان نمکی در وطن
چوب‌های خشک کنار میز کار، انگار همین دیروز از زیر درختان پوسیده و بی‌بر جمع شده و داخل جعبه‌ای گرد آمده باشند. اما دستی که روزی این چوب‌ها را از کنار درخت چیده است، حالا هزار سالی می‌شود که پوسیده و پودر شده است، چوب‌های درون جعبه که داخل مخزن بخش پژوهش موزه ذوالفقاری زنجان نگاهداری می‌شوند، بیش از هزار سال است که از اتکا به قوانین معمول طبیعت سرپیچی کرده‌اند و در آغوش بلورهای نمک، حالا به همان شکل روز اول داخل جعبه‌ای جمع شدند. موزه باستان‌شناسی زنجان که مامن این رازهای سربه مهر تاریخی است، روزی در محله «دالان آلتی» زنجان به نام «عمارت محمودخان ذوالفقاری» شناخته می‌شد، عمارتی با یک ایوان پیش آمده، کلاه‌فرنگی و ستون‌هایی به سان ستون‌های ویرانه‌های آکروپلیس. روزی جوی آبی از کنار این عمارت می‌گذشت، خاطره این جوی آب و درختان تنومند این باغ هنوز در خاطر مادربزرگان این شهر جا دارد، نهر این عمارت جایی برای شستن رخت‌ها در تابستان‌های خنک زنجان بود. حالا نه اثری از آن رود مانده است و نه از آن درخت‌ها. بنای عمارت ذوالفقاری سال ۱۳۷۵ ثبت ملی شد، اما شهرداری زنجان که حالا هم کمی پایین‌تر از این موزه، به جان سبزه‌میدان و عرصه مسجد جامع افتاده است، در طرح تعریض خیابان «طالقانی» و «زینبیه»، سردر خانه و بخش‌های اندرونی را از بین برد. عمارت ذوالفقاری که پس از کشف مردان نمکی در سال ۱۳۸۶، «موزه موقت باستان‌شناسی» نام گرفت، کنار خیابان عریضی، یکه و تنها ناظر بافت قدیمی است که ویران شده و چیزی جز ردیف نامنظم ساختمان‌ها با نماهای سنگی، انبوه اتومبیل‌های پارک‌شده و ارتفاع قد و نیم قد ساختمان‌ها در آن دیده نمی‌شود. حالا در گوشه‌ای از این عمارت، سردابی به پژوهشگاه باستان‌شناسی اختصاص داده شده است. کشف مردان نمکی مثل کشف اوتزی، مرد یخی، می‌توانست زنجان را مانند بولزانوی ایتالیا به قطب گردشگری تبدیل کند، با این حال بولزانوی ایتالیا با جمعیت حدود صد هزار نفری در جوار کوه‌های آلپ و با نرخ اشتغال ۷۱ درصد، از حضور قدیمی‌ترین انسان مومیایی طبیعی جهان در موزه باستان‌شناسی تیرول جنوبی خود بهره می‌برد، با این حال مسافران زنجان، گرچه باگشتی در شهر می‌توانند قندشکن و چاقو و ظرف‌های مسی غول‌پیکر را در پارک‌های شهر ببینند، اما چندان نشانی از مردان نمکی در تابلوهای قهوه‌ای کنار خیابان‌ها نخواهند دید. شاید دیدن اجساد انسانی برای هر گردشگری چندان جذاب نباشد، با این حال مسافران زنجان در بدو ورود به شهر، چندان نشانی از این موزه و این یافته‌های باارزش تاریخی نخواهند یافت. عالی می‌گوید: «تمرکز ما روی کار علمی بود، ما توانستیم مردان نمکی را به محققان علمی بشناسانیم، اما خوب شاید این کار را برای مردم خودمان چندان خوب انجام ندادیم.»
مومیایی زیر ظرف شیرین
«ساق پای مردی با ریش و موی بلند، با حلقه طلایی به گوش چپ، هنوز داخل چکمه چرمی بود. سه دشنه دور کمر داشت، چند طناب چرمی، سنگ‌ساب و یک گردو را هم کنار استخوان‌های خرد شده‌اش‌ نگاه داشته بود.» دکتر «هوشنگ ثبوتی»، نخستین کسی بود که با دیدن مرد نمکی شماره یک حدس زد که این مومیایی طبیعی می‌تواند رازهای نگفته فراوانی داشته باشد، اما حتی او نیز فکر می‌کرد که ممکن است این اجساد نهایتا قدمتی دو یا سه ساله داشته باشند. سر مرد نمکی اول حالا درون محفظه‌ای شیشه‌ای در موزه ملی ایران نگاهداری می‌شود، سال ۱۳۸۸ ثبوتی در گفت‌وگو با خبرگزاری «مهر» اشاره کرده بود که نیم‌تنه مرد نمکی پس از کشف شبانه از پژوهشکده میراث فرهنگی زنجان به تهران منتقل شدند. او در این گفت‌وگو از کیفیت نگهداری مردان نمکی انتقاد کرده بود، مردان نمکی که صدها سال را به لطف نمک بدون دیدن آسیب گذرانده بودند، حالا در محفظه‌هایی شیشه‌ای به راحتی با باکتری‌ها، مواد آلی و میکروبیولوژیکی مواجه بودند. این شیوه نگهداری به زعم او مردود بود، چه شیوه نگاهداری سر مرد نمکی اول درون شیشه‌ای که بی‌شباهت به شیشه نگاهداری از شیرینی نیست، چه نگاهداری اجساد در محفظه‌های شیشه‌ای به زعم این استاد دانشگاه «علمی و اصولی» نبود. از آن زمان تاکنون نحوه نگاهداری مردان نمکی تغییری نکرده است. عالی بعد از نشان دادن محفظه‌های نگاهداری مردان نمکی، خود نیز تاکید می‌کند که این شیوه نگاهداری مردان نمکی بهتر است فنی‌تر و صحیح‌تر باشد، تاکنون مردان نمکی پشت این شیشه‌ها نپوسیده‌اند اما با گذشت زمان این اقدام ممکن است عواقبی داشته باشد. او بالای سر مرد نمکی چهارم می‌ایستد و دستش را به شیشه تکیه می‌دهد، از خیال‌ها و آرزوهایش برای این پسر ناکام می‌گوید، از اینکه بهتر است لباسش مرمت شود، گرد و خاک و رسوبات از روی پارچه‌ها کنار برود و اگر بشود، جای بهتر و مناسب‌تری برای او پیدا شود. او می‌گوید: «نادانسته‌های ما با گذشت ۳۰ سال هنوز بیشتر از دانسته‌های ماست، این مردان هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.»
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴