عمران ساواش اینان برگزیده جایزه مصطفی(ص) 2019 همکاری صادقانه را رمز موفقیت خود می داند.
۰
به گزارش بلاغ،به نقل از ستاد ارتباطات و اطلاعرسانی جایزه مصطفی(ص)، پس از نیمهشب 15 سپتامبر سال 2015، عمران اینان، استاد مهندسی برق در دانشگاه استنفورد، و همکارانش تصویر رویداد آذرخش خیرهکنندهای را بر فراز سلولهای توفان تندری که 200 کیلومتر دور از محل استقرارشان خوشه شده بودند، ضبط کردند. نخستین مورد از چنین رویدادهایی حدود یک دهه پیشتر توسط دوربینهای ویدئویی ثبت شده بود، بنابراین آنها از قبل انتظار نوع عجیبی از تخلیه الکتریکی را داشتند اما آنچه مشاهده کردند فراتر از انتظارشان بود. آن رویداد ظاهرا یک آذرخش رو به بالا موسوم به «فواره آبی» بود، اما این بار فواره آذرخش تا ارتفاع حدود 70 کیلومتر در آسمان بالا رفت، ارتفاعی تقریبا دو برابر حد نهایی فوارههای آبی متعارفی که تا پیش از آن مشاهده شده بود.
آن شب، اینان و همکارانش در واقع نوع جدیدی از تخلیههای الکتریکی را کشف کردند که اکنون به «فوارههای غولآسا» شهرت دارد. آنها در گزارش این رویداد که در ژورنال نیچر چاپ شد، نوشتند «از آنجا که این پدیده بر فراز یک سلول طوفان تندری نسبتا کوچک مشاهده شده است، حدس میزنیم که رویداد رایجی باشد.» اما بعدها معلوم شد که اینطور نیست، فوارههای غولآسا به حدی نادر هستند که از آن زمان تاکنون تنها دوجین از آنها مشاهده شده است.
عمران ساواش اینان، متولد ارزنجان در ترکیه (1950)، استاد بازنشسته مهندسی برق دانشگاه استنفورد، به عنوان یک پژوهشگر پیشرو در زمینه بررسی پدیدههای لایههای فوقانی جو شهرت جهانی دارد. با وجود سوابق تحصیلیاش در رشته مهندسی برق در دوره کارشناسی (1972) و کارشناسی ارشد (1973) در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا، بسیاری از پرارجاعترین مقالههای او در حوزه فیزیک فضایی مجاور زمین هستند. وقتی برای دوره دکتری مهندسی برق به دانشگاه استنفورد رفت، دریافت که گروه پژوهشی او روی موضوعهایی کار میکنند که بیشتر به فیزیک فضایی و جوی مربوط است تا مهندسی. اینان میگوید «در ابتدا نگران این مساله بودم که این زمینه پژوهشی بیش از حد تخصصی است، بهویژه وقتی که به ترکیه بازگردم.»
در ادامه به فیزیک و شیمی جو فوقانی علاقهمند شد و در حالی که میتوانست به هر گروه پژوهشی دیگری در دانشکده مهندسی برق ملحق شود، ترجیح داد همان حوزه را دنبال کند، حوزهای که به کلی برای او تازگی داشت و چالشبرانگیز بود. به گفته او «به خاطر پشتوانه آموزش قویام در ترکیه، تمایل ذاتیام به موضوع، و البته به خاطر اینکه همیشه ترجیح میدهم به جای در پیش گرفتن مسیر سرراست خودم را به چالش بکشم، تصمیم گرفتم در همان موضوع ادامه دهم.»
با این حال، این تصمیم میتوانست در کودکی او نیز ریشه داشته باشد. پدرش رئیس اداره پیشبینی در سازمان هواشناسی ترکیه بود، و واضح است که پیوند و ارتباط اینان با امور جوی از جمله آذرخش در کودکی احتمالا از هر کودک دیگری بیشتر بود. شغل پدرش به عنوان کارمند خدمات عمومی به شکل دیگری نیز بر آینده حرفهای او اثر گذاشت. اینان در کودکی خیلی اهل ماندن در خانه نبود و همراه دو برادرش با بچههای محلهشان فوتبال و والیبال بازی میکردند. اما هر بار که دولت تغییر میکرد پدرش نگران این مساله میشد که برای خدمت در شهر جدیدی مامور شود. به خاطر این جابجاییهای ناخوشایند، اینان از همان کودکی دوست نداشت که برای دولت یا حتی صنایع و بخش خصوصی کار کند. به گفته او «در آغاز دوره دبیرستان، تصمیم گرفتم که دانشگاهی شوم. به نظرم این حرفهای بود که در آن میتوانستم رئیس خودم باشم.»
تصمیم اینان برای دانشگاهی شدن صرفا مساله ترجیح شغلی نبود، او از نوجوانی میخواست علم را دنبال کند. به حدی عطش مطالعه داشت که حتی از نوشتههای روی بستهبندیها یا پاکتهایی که از روزنامههای باطله درست شده بودند نیز نمیگذشت و علاقهاش به علم نیز به واسطه همین شور و کنجکاوی برای خواندن به وجود آمد. مشتری دائم کتابخانههای آمریکایی و انگلیسی در آنکارا بود و وقتی در گشتوگذارهایش در این کتابخانهها به طور اتفاقی به کتابهایی درباره شیمی و فیزیک برخورد چنان شیفته آنها شد که تصمیم گرفت آزمایشگاه اختصاصی خودش را راه بیندازد. اینان به یاد میآورد «همه پول توجیبیام را صرف خرید تجهیزات شیمی میکردم و در آزمایشگاهی که در بالکن خانهمان درست کرده بودم، گاهی دست به آزمایشهایی میزدم که واقعا خطرناک بودند.»
پس از دریافت مدرک دکترای مهندسی برق از دانشگاه استنفورد در سال 1977، به عنوان پژوهشگر عضو هیئت علمی دانشکده و در ادامه در سال 1982 استادیار گروه مهندسی برق شد. در سال 1985 به رتبه دانشیاری رسید و در سال 1992 عنوان استادی در دانشگاه استنفورد را دریافت کرد. اینان در خلال سالهای 1997 تا 2010، ریاست آزمایشگاه «فضا، ارتباطات راه دور و علوم رادیویی» را به عهده داشت.
در طول دوران حرفهایاش بیش از 360 مقاله علمی نوشته یا در نوشتنشان مشارکت داشته است. برخی از پرارجاعترین مقالههای او با همکاری تیموتی بل، استاد مشاورش در دانشگاه استنفورد، نوشته شده که همراه با رابرت هلویل (1920 تا 2011)، استاد راهنمای او در دوره دکتری، بیشترین اثر را در مسیر حرفهای علمی او داشتند. اینان میگوید «چیزهای زیادی از هردوی آنها یاد گرفتم. وقتی عضو هیأت علمی شدم و به جایگاه ریاست گروه پژوهشیمان رسیدم، نوبت من بود که از هر دوی آنها حمایت کنم و محیط علمی پربار و لذتبخشی برای آنها و دانشجوهای متعددمان بسازم.»
پس از سالهای درخشان متمادی در دانشگاه استنفورد، اینان از سال 2009 تجربه حرفهای دیگری را به عنوان رئیس دانشگاه کوچ در ترکیه در پیش گرفته است. او میگوید پرسشهای بازی در زمینه پژوهشی او باقی مانده است که در مقیاس سیارهای اهمیت دارند، از جمله اینکه «اگر هیچ فعالیت آذرخشی در لایههای پایینی جو وجود نداشت، تفاوت چشمگیری در کمربندهای تابشی زمین به وجود میآمد؟» اما او دیگر برنامه جدیدی برای پژوهش در این حوزه ندارد. با این حال برای میراث علمیاش نگران نیست: «مایه افتخار و خرسندی من است که بگویم 15 تا از دانشجوهای دکترایی که تحت نظر من فارغالتحصیل شدند اکنون در دانشگاههای گوناگون هیأت علمی هستند و در پی یافتن پاسخ این پرسش و پرسشهای دیگری هستند که همچنان بیپاسخ ماندهاند.»
در طول دوران خدمت اینان به عنوان مشاور ارشد رساله دکتری در دانشگاه استنفورد از سال 1990، 60 دانشجو تحت نظر او فارغالتحصیل شدند. او میگوید «این 60 دانشجوی دکتری که مشاورشان بودم نقش بزرگی در مسیر حرفهای من داشتند.» فارغالتحصیلی موفق این همه دانشجوی درخشان و دوست خوب از نظر او «مهمترین دستاورد» دوران حرفهایاش هستند، «بسیار مهمتر از هر مقالهای که نوشتم و هر سخنرانی علمیای که کردم.»
او معتقد است که شرافت در هر کاری که کسی انجام میدهد و صداقت در برخورد با دیگران، مهمترین جنبههای زندگی هستند. «دوستی بیغلوغش و همکاری دوستانه و صادقانه میان آدمها مهمترین چیزهای زندگی هستند و به همین علت در پایان یک مسیر حرفهای تنها چیزهایی که اهمیت دارند همین دوستیها و خاطرات کارهای خوبی هستند که در کنار مردم و برای مردم انجام دادهاید.»