تاریخ انتشاريکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۰
کد مطلب : ۴۱۱۹۲۹
غول های رسانه ای که دسترسی ما به اطلاعات را در کنترل خود دارند، از موتورهای جستجویی چون گوگل گرفته تا شبکه های اجتماعی چون فیس بوک، خود را به معبرهایی برای ورود به جهان تبدیل کرده اند و خود را در ارائه این نقش بی طرف نشان می دهند. اما پشت این جدایی ظاهری، پیوندهای قدرتمندی غول های فناوری را به الیگارشی و دولت امنیتی مرتبط می کنند.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ به نقل ازمارک زاکربرگ رئیس فیس بوک به خاطر «شام خوردن با چهره های راست افراطی» و نفوذ آنها بر اطلاعات دریافتی ما  زیر ذره بین رسانه ها قرار گرفته است. با این حال فیس بوک تنها موسسه سیلیکون ولی نیست که در کسوت غیرحزبی، «واقعیاتی» را که شما در آگهی ها، پست ها و جستجوهای خود می بینید هدایت می کند: گوگل، توئیتر، مایکروسافت و بقیه نیز با دولت امنیتی آمریکا و میلیاردرهایی که حامی آن هستند ارتباط بسیار تنگاتنگی دارند.
مطالعه تعیین کننده سال 1922 والتر لیپمن به نام «افکار عمومی» با فصلی به نام «جهان خارج از تصاویری که ما در ذهن داریم» شروع می شود  که در آن  رسانه ها را به عنوان یک دهانه بطری شبیه می کند که اطلاعات مربوط به جهان فراتر از ادراک و حواس ما، باید از آن عبور کند. گذشته از این مسئله که کدام داستان ها از این دهانه بطری عبور می کنند، این مسئله را که کدام اطلاعات درباره یک رخداد در بوته آزمایش لطف قرار می گیرد و قالب یک مقاله، بولتن خبری یا مطلب عرضه می شود، سوگیرهای نویسنده و سردبیر تعیین می کند. از طرف دیگر کنترل بر دهانه بطری های اطلاعات،  قدرتی باورنکردنی را به کنترل کننده می بخشد که از طریق آن می تواند آگاهی خوانندگان از «جهان بیرون» - یا به قول خود لیپمن «رضایت مصنوعی» در آنان - را شکل بخشد.
به نظر می رسد با توجه به حجم اطلاعات مربوط به جهان که اینترنت در دسترس قرار می دهد، مقوله دهانه بطری را که لیپمن نگران آن بوده – و در واقع یک نسل  از اوانجلیست های تکنولوژی مدار کوشیدند فقط به یک شکل آن را عرضه کنند - از میان برداشته باشد، اما حقیقت این است که اینترنت موجب شده که هم دهانه های بطری و هم بوته های آزمایشی را که اطلاعات را برای مصرف ما پالایش می کنند به ابهامات بیشتری آغشته شوند.
غول های رسانه ای که دسترسی ما به اطلاعات را در کنترل خود دارند، از موتورهای جستجویی چون گوگل گرفته تا شبکه های اجتماعی چون فیس بوک، خود را به  معبرهایی برای ورود به جهان تبدیل کرده اند و خود را در ارائه این نقش بی طرف نشان می دهند. اما پشت این جدایی ظاهری، پیوندهای قدرتمندی غول های فناوری را به الیگارشی و دولت امنیتی  که بر این غول ها اتکا دارند مرتبط می کنند و به نخبگان صاحب منافع نفوذ تعیین کننده ای را در این باره می بخشد که ما به کدام اطلاعات دسترسی پیدا کنیم.
در این مقاله به چند راه از انبوه روش هایی پرداخته می شود که این شبکه مشکوک از رهگذر نفوذ و نظارت  بر آنها عمل می کند.
در چرخان بین این شرکت های فناوری و سازمان های اطلاعاتی، اندیشکده ها، پیمانکاران دفاعی و شرکت های امنیتی، به خصوص در سطوح بالاتر نهادهای مهمی چون امنیت سایبری مرتب در چرخش است. مهم تر آنکه بسیاری از این شرکت ها  بسته به شهوات سیاسی مالکانشان با هدف افزودن بر وزن دیدگاه های خود، به خط و خطوط حزبی نیز کمک می کنند.
آنها به عنوان یک پورتال اطلاعاتی این نقش را پذیرفته اند که بخش های «خبری» ویژه ای را در پلتفرم هایشان عرضه کنند. آنها اپلیکیشن های جدیدی را به منظور قضاوت پیرامون قابل اطمینان بودن منابع خبری خود راه اندازی می کنند. فیس بوک و گوگل به طور خاص به دو تامین کننده مالی بزرگ عرصه روزنامه نگاری در سراسر جهان نیز تبدیل شده اند و به تثبیت بیشتر مدل های مورد تایید وزارت امورخارجه از حقایق در نقاط کلیدی از منافع راهبردی کمک می کنند.
اگرچه چنین نیست که این تصویر وحشت آور زائده جدیدی بر اینترنتی باشد که قبلا آزاد بوده، در حقیقت این دلیل اصلی و غایی وجود اینترنت است.
 اینترنت در تلاش پنتاگون برای مدل سازی از تمام جوامع با هدف  بهبود دادن به وضعیت جنگ با شورشیان درجنوب شرق آسیا بود که متولد شد.
فیس بوک مدت هاست که زیر آتش قرار دارد و اخیرترین آنها به اعتراض الکساندرا اوکاسیو کورتز نماینده و بعد از آن بازمی گردد که پولتیکو خبرهایی حاکی از این را منتشر کرد که مارک زاکربرگ، این جوان بختیار بزرگ فیس بوک، مدتی است که اطراف چهره های دست راستی می پلکد. پولتیکو با دلیل و مدرک گفته است که زاکربرگ در مهمانی های شام خصوصی چه کسانی حضور یافته است، از سران سخنگوی محافظه کار و مجریان تمام رسانه های شرکتی از جمله تاکر کارلسون از فاکس، مت کانتینتی سردبیر واشنگتن فری بیکون، بن شاپیرو مفسر محافظه کار و بایرون یورک گزارشگر سیاسی ارشد واشنگتن اگزمینر و دیگران.  هرچند هیچ حرفی در این باره مطرح نشده که زاکربرگ از گوشت کجای این لاشه قصابی شده به آنها داده است.
یک پژوهشگر امنیت سایبری سیلیکون ولی به نقل از مقامات پیشین دولتی گفته «ترس ما این است که زاکربرگ در تلاش باشد با مانع نشدن بر سر راه تبلیغات دست راستی، رضایت دولت ترامپ را برآورده سازد.»
یکی از سخنگویان فیس بوک گفته است: «سال هاست که مارک زاکر برگ  با مقامات منتخب و رهبران فکری در سراسر طیف سیاسی ملاقات کرده است.» با این حال وقتی که اینترسپت این ادعا را به محک آزمون گذاشت، آنها نتوانستند حتی یک چهره دست چپی را پیدا کنند که به ملک خصوصی او در کالیفرنیا یا برای یکی از این سمپوزیوم های شراب و شام در مورد آزادی بیان دعوت شده باشند.
دم خروس سوگیری دست راستی زاکربرگ زمانی بیرون زد که در اکتبر 2019 فیس بوک بر سر در نظر گرفتن یک تب خبری ویژه در اپلیکیشن خود مورد انتقاد قرار گرفت؛ این تب شامل گزارش هایی از سایت دست راستی برایت بارت می شد که زمانی  استیو بنن از موسسان این سایت و مشاور ارشد پیشین ترامپ آن را «یک پلتفرم برای راست آلترناتیو» توصیف کرده بود. 
زاکربرگ در یک گپ خودمانی به روزنامه نگاران اطمینان خاطر داده بود که فیس بوک به «استانداردهایی بی  طرفانه» برای اخبار پایبند است و این تب خبری را «فضایی که وقف اخبار با کیفیت بالا و منتخب است» توصیف کرده بود.
به یاد داشته باشید که برایت بایت  از «میراث درخشان» پرچم کنفدراسیون دفاع کرده و گفته بود که این پرچم یک دولت شورشی بود که بر مبنای حفاظت از برده داری سیاه پوستان تاسیس شده بود و ربطی به نژادپرستی نداشت. 
با ظهور دسیسه راشا گیت، فرصت جدیدی برای غول های شبکه های اجتماعی پدید آمد تا  کنترل اجتماعی خود را دو برابر بیشتر کنند. در جریان این دسیسه تعداد روزافزونی از  اجتماعات رسانه ای- حزب دمکراتی و اطلاعاتی به راه افتادند و این فریاد را بلند کردند که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سال 2016 بیشتر در نتیجه دخالت روسیه بوده تا سیستم کالج انتخاباتی از مد افتاده و منسوخ خود ایالات متحده که  به عنوان یک راه بند مترقی از سوی بنیانگزاران کشور ایجاد شده بود.
 شلیک اولیه این جنگ اطلاعاتی، طرح این اتهام از سوی جامعه اطلاعاتی کشور بود که هکر گاسیفر 2 به نفع روسیه کار کرده و سرورهای کمیته ملی دمکرات ها را هک کرده و آن ایمیل های لعنتی را به سرقت برده که در آنها از  اقدامات داخلی فسادآمیز  کمیته ملی دمکرات ها پرده برمی داشتند، به خصوص از اینکه  چگونه کتاب هایی را برای هیلاری کلینتون در رقابت های مقدماتی تدارک دیده بودند  که کمیته ملی دمکرات ها از نظر مالی در انتشار آنها نقش زیادی داشت. وقتی این ایمیل ها در تابستان و پاییز 2016 توسط ویکی لیکز منتشر شد، اطلاعات آمریکا ادعا کرد که این سایت نیز از سوی کرملین کنترل می شود.
امروزه دامنه قدرت و نفوذ گوگل بر نحوه عملکرد ما در گردآوری اطلاعات مربوط به جهان و شکل دادن به تصمیمات بعدی ما حقیقتا بسیار گسترده شده است.
مقاله دکتر رابرت اپستاین روانشناس در مورد رفتارهای ما هنگام جستجوی اطلاعات، به افشای قدرتی که گوگل در شکل گیری افکار عمومی دارد کمک کرده است. او در سال 2015 برای اولین بار «پدیده دستکاری این موتور جستجو» را در مقاله ای که در چکیده آکادمی ملی علوم منتشر شد توصیف کرد و از آن زمان به بعد به پیرایش این تئوری ادامه داده است.
اپستاین در مقاله ای که در همان زمان با این عنوان در پولتیکو منتشر شد که «چگونه گوگل می تواند در انتخابات سال 2016 تقلب کند: گوگل توانایی سوق دادن میلیون ها رای دهنده به سمت یک نامزد خاص را بی آنکه هیچ کدامشان متوجه شوند دارد» نوشت که «الگوریتم جستجوی گوگل به سادگی می تواند انتخاب های رای دهندگان مردد را تا 20 درصد یا بیشتر – و در برخی گروه های جمعیتی تا 80 درصد - تغییر دهد، بی آنکه عملا هیچ کس متوجه شود که مورد دستکاری قرار گرفته است.»
گوگل جستجوها را بر اساس چیزی دسته بندی می کند که فکر می کند کاربران به دنبال آن هستند. این روند به چیزی منجر می شود که این شرکت آن را «10 لینک آبی» می نامد، یعنی اولین صفحه نتایج جستجو که بعد از فشاردادن دکمه اینتر روی نمایشگر نقش می بندد. بر اساس مطالعه ای که در سال 2014 انجام شده 90 درصد کاربران به صفحه دوم نتایج جستجوهای خود مراجعه نمی کنند و مطالعه دیگری که در سال 2019 انجام شده نشان داده که 5 لینک اول تقریبا دو سوم کلیک هایی را به خود اختصاص می دهند که روی صفحه اول نتایج جستجو می شود. در نتیجه  قرار گرفتن در جایگاه بالا در صفحه نتایج جستجو، احتمال بسیار بیشتری را برای دیده و کلیک شدن به وجود می آورد. با توجه به اینکه گوگل بیشتر از 79 درصد از کل ترافیک جستجوی جهانی را به خود اختصاص می دهد، قدرتی که از این راه به دست می آورد بسیار زیاد است.
اگرچه در دسامبر 2018 سوندار پیچای مدیر عامل گوگل در محضر کنگره سوگند خورد که گوگل تنظیماتی دستی را در محتوایی که به مردم نشان می دهد اعمال نمی کند و ادعا کرد که به جای افراد، الگوریتم پیچیده ای مسئول این کار است که  ترافیک سایت ها در صفحه نتایج جستجو، عبارات مرتبط جستجو شده و دیگر موارد را تعیین می کند، اما اسناد داخلی این شرکت که در آوریل 2019 به دست دیلی کالر رسیده بود نشان می دادند که انسان ها همچنان به طور دستی فهرست های سیاه این موتور جستجو را درکارکردهای متعدد این سایت انجام می دهند.
فیس بوک و گوگل به عنوان دو معبر دسترسی پیشتاز بین کاربران و جهان بیرونی ظاهر شده اند و از تصویر بی طرفانه ای که سعی دارند از خود ارائه دهند بسیار دور هستند و این برتری آنها را به چهره های محوری در حاکمیت بر اطلاعات از جهانی تبدیل کرده که ما می توانیم به آن دسترسی پیدا کنیم. پیوندهای بین این شرکت ها و عرصه های دفاعی و اطلاعاتی آمریکا بسیار گسترده است و آنها نه تنها به اهداف این شرکت ها در  تحقیق و توسعه فناوری پیشرفته که این شرکت ها برای توسعه پلتفرم های خود انجام می دهند کمک می کنند، بلکه از تولید رضایت مصنوعی در مورد مسائل مورد نظر خود نیز اطمینان حاصل می کنند؛ مسائلی که چه در داخل و چه خارج از کشور مطلوب الیگارشی امپریالیستی و دولت امنیتی آنها به شمار می روند.
نویسنده: مورگان آرتیوخینا (Morgan Artyukhina) روزنامه نگار و فعال سیاسی
منبع: https://b2n.ir/377468





بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما