گرامی باد میلاد پیامبر «اخلاق و مهرورزی». براستی فلسفه بعثت محمد امین چه بود؟
۰
به گزارش بلاغ به نقل ازمحسن محمودی نوشت: ؛ مناسب است نگاهی داشته باشیم به گوشه هایی از اخلاق و مهرورزی آن پیامبر گرامی. کسی که قرآن کریم او را رحمت للعالمین نامید و خداوند مستقیما به او خطاب کرد انک لعلی خلق عظیم یعنی تو بر خلق و خویی عظیم و سترگ هستی.
شاید تعبیری که از استاد مرحوم شریعتی در وصف این پیامبر بزرگ آمده است یکی از زیباترین تغییراتی باشد که تا کنون شنیدهام. مرحوم دکتر علی شریعتی آورده است :
"... محمد ترکیبی از موسی و عیسی است، گاه او را در صحنههای مرگبار جنگ میبینیم که از شمشیرش خون میچکد، و پیشاپیش یاراناش که برای کشتن یا کشته شدن بیقراری میکنند، میتازد، و گاه وی را میبینیم که وقتی هر روز در رهگذرش مردی یهودی از بام خانهاش خاکستر بر سرش میریزد، او نرمتر از مسیح، همچون بایزید، روی درهم نمیکشد. و یک روز که از کنار خانه وی میگذرد و از خاکستر مرد خبری نمیشود، میپرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد؟ و چون میشنود که بیمار شده است، به عیادتاش میرود.
در اوج قدرت، در آن لحظه که سپاهیاناش مکه را، شهری که ۲۰سال او و یاراناش را شکنجه داده و آواره کرده است، اشغال کردهاند، بر مسند قدرت اما در سیمای مهربان مسیح، کنار کعبه میایستد و در حالی که ۱۰ هزار شمشیر تشنه انتقام از قریش، در اطرافاش برق میزنند، میپرسد: "ای قریش! فکر میکنید با شما چه خواهم کرد؟"… آنگاه با آهنگی که از گذشت و مهربانی گرم شده است، میگوید: "بروید، همگی آزادید."..."
و اما مناسب است به اقتفای آن پیامبر گرامی که می فرماید یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است، با طرح این سوال که هدف بعثت پیامبر چه بود کمی بیشتر به هدف های آن مرد بزرگ بیاندیشیم.
در واقع در فلسفه ادیان، یکی از پرسشهای بنیادین این است که هدف اصلی این دین چیست؟ به عبارت دیگر گوهر و اصل دین کدام است؟
در پاسخ به این سوال اکثر فلاسفه ی دین همانند کانت، گوهر دین را اخلاق میدانند.
چیزی که بسیار پیشتر از فلاسفه متاخر، محمد مصطفی فرموده بود: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ. به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام.
اما حال که فلسفه بعثت محمد و ظهور دین محمد را در اخلاق دانستیم پرسش بعدی اینست که مهمترین اصل و قاعده این اخلاق چیست؟
باید گفت در میان فلاسفه اخلاق قاعدهای هست که معروف است به قاعده طلایی. این قاعده همان است که پادشاه سرزمین سخن، سعدی شیراز به زیبایی آنرا بیان کرده است:
هرچه بر نفس خویش نپسندی
نیز بر نفس دیگران مپسند
و این همان است که پیامبر اسلام به امام علی علیه السلام فرمود: ای علی آنچه بر خود ناپسند می دانی بر دیگران نیز ناپسند دان.
اکنون خودمان را خطاب قرار دهیم. آیا با این که مدعی مسلمانی هستیم تا چه میزان، واقعا و در مقام عمل به این قاعده طلایی اخلاقی پایبند هستیم؟
آیا این جمله فقط لغلغه ی زبان ماست یا نه دغدغه دلمان نیز هست؟
اگر فقط توقع داریم دیگران با ما با مهربانی رفتار کنند و ما به دیگران مهرورزی نکنیم، فرسنگها با اخلاق و نتیجتا با مسلمانی فاصله داریم. اگر غم دیگران برای ما مهم نیست، اگر رنج فقرا و کودکان کار و بیکاری جوانان برای ما درد آور نیست، اهل ریا و تظاهر هستیم و برای درمان این بیماری قلب و روح، باید صادقانه و شجاعانه از همین الان تلاش کنیم.
توکز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی (سعدی)
بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.