تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۰
کد مطلب : ۴۰۶۳۱۷
وفور، تضمینی برای رضایت، سعادت یا خوش بینی نیست. اگر یک روز کامل را به قدم زدن در خیابان های لندن یا پاریس بگذرانید و خوب به مردم توجه کنید، مکرر شاهد رفتار پرخاشگرانه منفعلانه، نگاه های مغموم و مستاصل و اندوهی خواهید بود که همه جا حاضر و ناظر است.
۰
plusresetminus

به گزارش بلاغ،متن زیر گزیده ای است از کتاب «نیهیلیسم غربی، خوش بینی انقلابی» نوشته آندره ولچک.
«تقریبا در تمام شهرهای غربی، زندگی چقدر ملول و افسرده کننده شده است! چقدر ترسناک و غم انگیز. نه اینکه این شهرها ثروتمند نباشند؛ هستند. البته اوضاع در این شهرها رو به وخامت دارد، ساختارها رو به ویرانی دارند و نشانه هایی از نابرابری اجتماعی و حتی فلاکت در چهار گوشه آنها به چشم می خورد. اما در مقایسه با تمام دیگر بخش های جهان، باز هم  ثروت شهرهای غربی تکان دهنده و کمابیش ترسناک به نظر می آید.
وفور تضمینی برای رضایت، سعادت یا خوش بینی نیست. اگر یک روز کامل را به قدم زدن در خیابان های لندن یا پاریس بگذرانید و خوب به مردم توجه کنید، مکرر شاهد رفتار پرخاشگرانه منفعلانه، نگاه های مغموم و مستاصل و اندوهی خواهید بود که همه جا حاضر و ناظر است.
در تمام این شهرهای (امپریالیستی) زمانی بزرگ چیزی که مفقود است زندگی است. وجد، گرما، شاعرانگی و بله، عشق، دراین شهرها مفاهیمی به شدت نایاب هستند.»
«شخصا برای من کارهای مهم زیادی وجود ندارد که بتوانم در شهرهای غربی انجام دهم. گه گاه برای امضای قرارداد یکی دو کتاب، به نمایش درآمدن فیلم هایم یا سخنرانی مختصری در یک دانشگاه به این شهرها می آیم، اما در سپری کردن زمانی بیشتر از این، در این شهرها، هیچ فایده ای نمی بینم. در غرب یافتن هرگونه تقلای معناداری دشوار است. بیشتر تقلاها معطوف به اهدافی جهانی نیستند، بلکه ماهیتا خودخواهانه و معطوف به غرب هستند. تقریبا هیچ شجاعت واقعی، هیچ مهربانی عمیق، هیچ شور و شوق و هیچ طغیانگری در غرب باقی نمانده است. دقیق تر که نگاه کنی، عملا هیچ زندگی را در آنها مشاهده نمی کنی؛ زندگی آنگونه که ما انسان ها زمانی در نظر داشتیم و ما هنوز در بسیاری از دیگر بخش های جهان آن را تجربه می کنیم.
در این شهرها نیهیلیسم است که حکمفرمایی می کند. آیا این یک حالت ذهنی، یک وضعیت جمعی یا چیزی بیمارگونه بوده که تغییر مسیر داده و به هدف رژیم تبدیل شده؟ نمی دانم. هنوز نمی توانم به این سئوال جواب دهم اما پرسیدن این سئوال و تلاش برای فهم آن بسیار ضروری است.
هرچه که هست این بسیار موثر است؛ تاثیری منفی دارد اما با این حال موثر است.»
«من جهان را از جنوبی ترین نقطه آمریکای جنوبی تا اقیانوسیه و خاورمیانه تا بخت برگشته ترین گوشه های آفریقا و آسیا می شناسم. مناطقی که جهانی حقیقتا خارق العاده و انباشته از زیبایی و تنوع و امید شکل می دهند.
هرچه بیشتر می بینم و با جهان آشنا می شوم، بیشتر درک می کنم که من مطلقا نمی توانم بدون وجود یک تقلا، بدون یک مبارزه جانانه، بدون عواطف بزرگ و عشق و بدون هدف و مقصود زندگی کنم؛ به عبارت دیگر اساسا بدون تمام چیزهایی که غرب تلاش دارد آنها را تا جایی تقلیل دهد که به اموری نامربوط، منسوخ شده و مضحک تبدیل شوند.
سراسر زندگی من شورش علیه نیهلیسم مخوف و خوش بینی تیره و تاری بوده که فرهنگ غربی تقریبا به همه جا تزریق می کند. من آلرژی شدیدی به این چیزها دارم. من از پذیرش آن سرباز می زنم. از تسلیم شدن در برابر آن خودداری می کنم.»
« در طرف دیگر این مانع چه می گذرد؟
نمی خواهم کشورها و جنبش های انقلابی مان را بزرگ کنم. حتی نمی خواهم بنویسم که ما «درست در طرف مقابل» کلیت این کابوسی قرار داریم که غرب آفریده است. اینطور نیست. ما نیز با نقطه کمال فاصله زیادی داریم.
ولی ما زنده ایم اگر چه همیشه خوب نباشیم، ما ایستاده ایم و تلاش داریم «پروژه» شگفت انگیزی را که انسانیت نام دارد به پیش ببریم، می کوشیم سیاره مان را از امپریالیسم غربی و سایه تاریک نیهلیستی اش و نیز فاجعه زیست محیطی مطلقش نجات دهیم.
ما مبارزه می کنیم چون بسیار کمتر از غرب بی رحم، ارتدوکس و خشک مغز هستیم، ما اغلب شکست می خوریم، همانطور که اخیرا (که امیدوارم فقط موقتی باشد) در برزیل و آرژانتین عرصه را واگذار کردیم. همچنین بارها و بارها پیروز نیز می شویم. همانطورکه همزمان با انتشار این کتاب ما در اکوآدور و السالوادور در حال جشن گرفتن هستیم.

برخلاف غرب در مکان هایی همانند چین، روسیه و آمریکای لاتین مباحث ما درباره آینده سیاسی و اقتصادی، پویا و حتی توفانی است. هنر ما درگیر ماندن و کمک به جستجوی انسانی ترین مفاهیم است. متفکران ما هشیار، با شفقت و مبتکرند و شعارها و شعرهای ما عالی و مملو از میل و آتش و آکنده از عشق و اشتیاق هستند.
کشورهای ما از هیچ کس چیزی سرقت نمی کنند؛ آنها دولت ها را در بخش های دوردست جهان سرنگون نمی کنند. آنها دست به مداخله های نظامی گسترده نمی زنند. آنچه که داریم برای خودمان است؛ چیزهایی هستند که خودمان با دست های خودمان خلق کرده ایم، تولید کرده ایم و به بار آورده ایم. چیزهایی که همیشه زیاد نیستند، ولی به آن مباهات می کنیم، چون هیچ کس به خاطر به دست آوردنشان جانش را از دست نداده، هیچ کس به بردگی کشانده نشده است.
قلب هایمان خالص تر است. هرگز اینطور نیست که قلب هایمان همیشه خلوص کامل داشته باشند، اما از قلب هایی که در غرب هستند خلوص بیشتری دارند. ما کسانی را که به آنها عشق می ورزیم حتی اگر سقوط کنند، زخمی شوند یا دیگر نتوانند راه بروند، به حال خود رها نمی کنیم. زنان ما  مردانشان را رها نمی کنند، به خصوص کسانی را که در گرماگرم مبارزه برای دنیایی بهترند. مردانمان زنانشان را رها نمی کنند، حتی وقتی که درد و یاس عمیق بر آنها حاکم است. ما می دانیم که به چه و به که عشق می ورزیم و می دانیم که از چه و از که نفرت داریم: در این مسیر خیلی کم پیش می آید که «سردرگم شویم.»
ما از کسانی که در غرب زندگی می کنند بسیار ساده تریم. از جهات بسیار ما بسیار عمیق تر از آنها نیز هستیم.
ما به سختکوشی، به خصوص کاری که به بهبود زندگی میلیون ها تن یا فقط زندگی خودمان یا زندگی خانواده هایمان کمک می کند احترام می گذاریم.
ما سعی می کنیم به وعده هایمان پایبند بمانیم. ما همیشه در وفای به عهدمان موفق بوده ایم، در حالی که فقط انسانیم اما تلاش داریم و بیشتر مواقع از پس این کار برمی آییم.
اوضاع همیشه کاملا اینگونه نیست، اما معمولا این چنین است. و زمانی که «اوضاع این گونه است»، یعنی که دست کم امید و خوش بینی و گاه حتی خوشی های بزرگ وجود دارد.
خوش بینی برای هر پیشرفتی عنصری ضروری است. هیچ انقلابی نمی تواند بدون شور و شوق شدید به پیروزی برسد، همانطور که بدون عشق نمی تواند. هیچ انقلابی و هیچ عشقی را نمی توان بر پایه افسردگی، یاس و از پیش شکست خورده پنداشتن خود به نتیجه رساند.
حتی در میانه خاکسترهایی که امپریالیسم از جهان ما بر جای گذاشته، یک انقلابی واقعی، یک شاعر حقیقی همیشه دست کم امیدی را می یابد. این کار ساده ای نیست، اصلا ساده نیست، اما قطعا غیرممکن هم نیست. در این زندگی هیچ چیز برای همیشه از دست نمی رود، تا وقتی که قلب هایمان در سینه مان جای دارد و می تپد.»
نویسنده: آندره ولچک (Andre Vltchekتحلیلگر)  روزنامه نگار و فیلمساز آمریکایی روس تبار
منبع: ytre.ir/u4y
انتهای پیام. 
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آمریکا مضحکه کارشناسان جهان شد
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴