کارشناس روابط بین الملل گفت: مانع تک قطبی بودن آمریکا هستند ، که سیاست های جنگ طلبانه و تهاجمی آمریکا این فرایند را شدت می دهد و در واقع به جایی می رسد که حتی برای متحدین خود نیز مورد پذیرش نیست.
۰
امیرحسین کبیری در گفتگو با خبرنگار بلاغ، با اشاره به یکی از شاخصه های قرن بیست و یکم کاهش تدریجی قدرت آمریکاست ، گفت: اغلب سیاستمداران بر این باور تاکید دارند که با ظهور و رشد رقبا در امور نظامی و اقتصادی در کشورهای آسیایی شاهد انتقال قدرت از غرب به شرق هستیم.
وی با بیان اینکه سیاست های تک قطبی در جهان جای خود را به چند قطبی و مرکب در نظام جهانی خواهد داد، عنوان کرد: برخی از کشورها مانند ایران با افزایش آمادگی نظامی و اقتصادی، بسیاری تهدیدها را خنثی خواهد کرد؛ ظهور ظهور قدرتهای تازه و نقش آفرینی آنان در صحنه های بین المللی در اقتصاد،فرهنگ و نیروهای نظامی باعث شده تا تهدید جدی برای نظام تک قطبی شود.
کارشناس سیاسی رشد کشورهای مانند ایران را ترسیم نابودی قدرت هژمونی آمریکا خواند و تاکید کرد: مانع تک قطبی بودن آمریکا هستند ، که سیاست های جنگ طلبانه و تهاجمی آمریکا این فرایند را شدت می دهد و در واقع به جایی می رسد که حتی برای متحدین خود نیز مورد پذیرش نیست.
وی ادامه داد: خارج شدن آمریکا از قراردادهای بین المللی چون برجام، پیمان محیط زیست، سازمان یونسکو و انتقال سفارت خود به بیت المقدس مهر تاییدی برای نابودی خود اوست.
این کارشناس روابط بین الملل و علوم سیاسی تصریح کرد: مقالهای که اخیراًژوزف نای واضع نظریه قدرت نرم،با عنوان "آیا نظم لیبرال زنده خواهد ماند؟ در پایگاه تحلیلی فارین افرز، به چاپ رساند می تواند مؤید افول قطعی سلطه طلبی و هژمونی آمریکا در سطح جهان باشد.
وی ادامه داد: در این مقاله، ژوزف نای با اشاره به تفاوتهای نظم لیبرال حاکم بر جهان در قرن بیستم و قرن بیست و یکم به امکان ادامه رشد اقتصادهای نوخواستهای مانند چین و هند به عنوان رقیب و کاهش سهم آمریکا ازاقتصاد دنیا تأکید میکند، وی همچنین با برشمردن مسائل جهانی مانند ثبات اقتصادی، تغییرات آب وهوا، ترورسیم ، بیمارهای اپیدمیک وامنیت سایبری اذعان می کند که «آمریکا دیگر قادر نخواهد بود به تنهایی به بسیاری از اهداف بینالمللی اش دست یابد.» وی می گوید: «برای مثال ثبات اقتصادی بین المللی برای رفاه مردم آمریکا حیاتی خواهد بود، اما آمریکا مجبور خواهد شد برای حفظ این ثبات با دیگران همکاری کند».
کبیری خشونت و قدرت عریان شده آمریکا را نشانه کاهش وجه ذهنی و اقناعی قدرت و سلطه طلبی اش دانست و اظهار کرد: این پژوهشگر شناخته شدهی روابط بینالملل در این مقاله، پیروزی ترامپ را نیز چنین تحلیل میکند: «انتخابات سال 2016 آمریکا، نمایانگر واکنش پوپولیسی به جهانی سازی بود، پوپولیست ها نخبگان جهانی گرا را دشمن خود می انگارند و در واقع، برکشیده شدن پوپولیست ها در امریکا، اروپا و مناطق دیگر، آغازی است بر پایان جهانی سازی ».
وی با بیان اینکه آمریکا دیگر توانایی همزمان مدیریت مسائل بینالمللی و چالشهای داخلی را ندارد، خاطرنشان کرد: در واقع هنگامی یک کشور می تواند نقش سازنده ای در حفظ ثبات و توسعه در دنیا ایفا کند که بر مشکلات داخلی فائق آمده و از یک انسجام مطلوب درونی برخوردار باشد و این در حالیست که وقایعی همچون تلاش برای فراهم شدن مقدمات جدایی ایالات کالیفرنیا از دولت فدرال آمریکا و نیز تأیید فرمان همه پرسی جدایی مجمع الجزایر (پورتوریکو) از سوی فرماندار ریکاردو روسلو، حکایت از واقعیت دیگری دارد.