کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقش راست مسیحی در فاصله گرفتن دمکرات های آمریکایی از مذهب

9 مهر 1398 ساعت 14:10

عده ای در جناح چپ به این دلیل در حال فاصله گرفتن از مذهب هستند که آن را به شدت در هم تنیده با سیاست های جمهوریخواهان می بینند.



به گزارش بلاغ،چند هفته پیش کمیته ملی دمکرات ها رسما تایید کرد شواهدی در دست است که طی سال های گذشته رای دهندگان غیرمذهبی بخش عمده ای از پایگاه مردمی این حزب را تشکیل می دهند. این کمیته قطعنامه ای یک صفحه ای را درنشست تابستانی سالانه خود به تصویب رساند که در آن از سیاستمداران دمکرات خواسته بود مشارکت آمریکاییان غیرمذهبی را که یک سوم آرای دمکرات ها را تشکیل می دهند به رسمیت بشناسند و از آن استقبال کنند. در واکنش به این قطعنامه رابرت جفریز کشیش دالاسی که روابط نزدیکی با ترامپ دارد، در فاکس نیوز ظاهر شد تا بگوید که دمکرات ها سرانجام پذیرفته اند که آنها یک «حزب بی خدا» هستند.
به سختی می توان گفت که سخن جفریز حرف جدیدی است، چرا که رهبران مسیحی محافظه کار سال هاست که به تناوب همین حرف را در اشکال مختلف تکرار کرده اند و اغلب  از محافظه کاران مذهبی و سیاستمداران جمهوریخواه خواسته اند تا از کشور در برابر یک موج رو به رشد سکولاریسم لیبرال دفاع کنند. حقیقت این است که ظرف چند دهه گذشته لیبرال ها در تعداد زیاد از مذهب سازماندهی شده خارج شده اند. اما سرزنش کردن دمکرات ها  نظیر کاری که جفریز و دیگران می خواهند انجام دهند، نقش عمیقی را که فعالان مسیحی محافظه کار در دگرگون کردن چشم انداز مذهبی کشور بر عهده داشته اند و نقشی که به نظر می رسد آنها در پس زدن مذهب سازماندهی شده از سوی لیبرال ها بازی کرده اند، ناگفته باقی می گذارد.
پژوهشگران توضیح جامعی را برای درک این واقعیت پیدا نکرده اند که چرا ظرف سال های گذشته، تعداد آمریکاییانی که از نظر مذهبی به جایی تعلق ندارند افزایش پیدا کرده است؛ چرا که این تغییر بسیار بزرگ و بسیار پیچیده بوده است. اما انبوهی از تحقیقات علوم اجتماعی که اخیرا انجام شده، حکایت از این دارند که حتی اگر یگانه مقصر در این میان سیاست نباشد، اما نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. مایکل مارگولیس استاد علوم سیاسی در دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده «از سیاست تا نیمکت های کلیسا: چگونه رهبری و محیط سیاسی هویت مذهبی را شکل می دهد» می گوید: «نحوه هویت شما را با یک مذهب، اینکه با چه قدرتی از یک مذهب هویت پیدا می کنید و اینکه تا چه اندازه مذهبی هستید می تواند از جمله عوامل تعیین کننده در سیاست باشد. عده ای در جناح چپ به این دلیل در حال فاصله گرفتن از مذهب هستند که آن را به شدت در هم تنیده با سیاست های جمهوریخواهان می بینند.»
آمریکاییان لیبرال کمتر از همیشه مذهبی هستند
درطول گذر تنها یک نسل، کشور بسیار کمتر مذهبی شده است. در زمانی به نزدیکی اوایل دهه 1990 کمتر از 10 درصد آمریکاییان فاقد یک تعلق مذهبی رسمی بودند و لیبرال ها از کلیت جامعه بیشتر غیرمذهبی نبودند. اما طبق اعلام پیمایش عمومی اجتماعی سال 2018 امروزه نزدیک به یک نفر از هر چهار آمریکایی فاقد تعلق مذهبی است. این شامل تقریبا 40 درصد لیبرال ها می شود  که از 12 درصد سال 1990 بسیار بیشتر است. از آن طرف سهم محافظه کاران و میانه روهایی که فاقد هرگونه تعلقات مذهبی هستند، بسیار کمتر افزایش پیدا کرده است.
در نتیجه امروز ایدئولوژی سیاسی اکثر مردم رابطه تنگاتنگ بیشتری با هویت مذهبی آنها پیدا کرده است. البته این همپوشانی کامل کامل نیست؛ هنوز عده ای محافظه کار سکولار و حتی لیبرال مذهبی تر از محافظه کاران نیز وجود دارند. در واقع اکثریت رای دهندگان دمکرات دارای تعلق مذهبی هستند. اما هرچه تعداد بیشتری لیبرال داشته باشید، احتمال اینکه فرد به یک مذهب تعلق داشته باشد کمتر می شود، در حالی که اگر محافظه کار باشید، احتمال اینکه بگویید شما فردی مذهبی هستید بیشتر است.
قطعا باور و عمل مذهبی بدون برچسب های رایج نیز هنوز ممکن است وجود داشته باشد. بسیاری از کسانی که از نظر مذهبی تعلقی ندارند به خدا باور دارند یا در طول سال چند باری خود را به ردیف های عقب نیمکت های کلیسا می رسانند. اما لیبرال ها در حال قطع کردن پیوند های خود با موسسات مذهبی نیز هستند؛ از سال 1990 سهم لیبرال هایی که هرگز در مراسم مذهبی شرکت نکرده اند سه برابر شده  و آنها کمتر احتمال دارد که به خدا اعتقاد داشته باشند: درصد لیبرال هایی که می گویند می دانند خدا وجود دارد از 53 درصد سال 1991 به 36 درصد در سال 2018 کاهش یافته است.
سیاست طرز تفکر لیبرال ها را نسبت به مذهب شکل می دهد
در ابتدا  روشن نبود که چرا این تعداد از آمریکاییان درحال از دست دادن ایمان خود هستند و در توضیحات موجود نیز سیاست در رده بالای فهرست جای نداشت. زیرا دلایل زیادی وجود دارد که توضیح می دهند چرا یک شخص از رفتن به کلیسا دست برمی دارد، بی آنکه موضوع هیچ ربطی به سیاست داشته باشد. یک رسوایی در کلیسا می تواند جرقه بحرانی را در ایمان باورمندان به آن مذهب بزند. ممکن است شما اندک اندک سلسله مراتب ها یا قواعد کلیسا را به چشم چیزهای منسوخ، بازدارنده یا بی ارتباط با زندگی خود ببینید. ممکن است آنطور که ابتدای کار بوده اید، دیگر مذهبی نباشید.
دانشمندان اجتماعی از تمرکز بر این ایده که یک عامل سیاسی مسئول فاصله گرفتن افراد از سیاست باشد اکراه داشته اند، چرا که چنین چیزی فرض های دیرینه آنها را در باره میزان انعطاف پذیری هویت های ما به چالش می کشد. حتی امروزه نیز این ایده که عضویت در احزاب می تواند چیزی به غایت شخصی و عمیق همچون رابطه ما با خداوند را شکل دهد، به نظر رادیکال می رسد یا شاید حتی کمی اهانت آمیز به نظر برسد.
اما وقتی دو جامعه شناس یعنی مایکل هوت و کلود فیشر اندک اندک توضیحات احتمالی دیگری را نیز برای پاسخ به این سئوال که چرا این تعداد از آمریکاییان به ناگهان در حال سکولار شدن هستند مد نظر قرار دادند، بازهم دلایل متعارف نتوانستند توضیح دهند که چرا تعلق مذهبی از اواسط دهه 1990 شروع به تنزل کرده است. چرخش های جمعیتی و نسلی نیز نمی تواند توضیح کاملی در این باره باشد که چرا لیبرال ها و میانه روها بیشتر از محافظه کاران در حال فاصله گرفتن از مذهب هستند. آنها در مقاله ای که در سال 2002 منتشر شد تئوری جدیدی را ارائه کردند: بی علاقگی نسبت به دخالت راست مسیحی در سیاست، مشوق عده ای از آمریکاییان متمایل به چپ در دور شدن از مذهب بوده است.
این توضیحی ساده اما ترسناک بود. چرا که از جهتی زمان بندی وقوع این اتفاق معنادار بود. در دهه 1990 پروتستان های انجیلی سفیدپوست از نظر سیاسی قدرتمندتر شدند و اندک اندک در درون سیاست های محافظه کار نمود بیشتری پیدا می کردند. با تبدیل شدن پروتستان های انجیلی سفیدپوست به یک گروه رای دهنده مهم برای جمهوریخواهان که هر چه می گذشت بر اهمیت آنها افزوده می شد، دستور کار سیاسی محافظه کاران مسیحی- که بدوا بر مسائلی چون اخلاقیات جنسی، از جمله مخالفت با ازدواج همجنسگرایان و سقط جنین تمرکز داشت – به بخشی جدایی ناپذیر از جماعت رای دهندگان به این حزب تبدیل شدند و در عین حال به عنوان بخشی از موجودیتی که برای محافظت از بنیان مذهبی کشور در برابر تاخت و تاز چپ سکولار شکل گرفته بوده تلاش می کرد. هوت و فیشر معتقد بودند که راست مسیحی فقط رای دهندگان مذهبی را از خواب سیاسی شان بیدار نکرده، بلکه باعث شدند افراد متمایل به چپ دارای پیوندهای مذهبی ضعیف تر نیز به این که دستورکار اجتماعی محافظه کاران مسیحی خوشایند آنها قرار نداشت، اندک اندک از مذهب فاصله بگیرند.
در مجموع این استدلال هوت و فیشر چیزی بیش از یک تئوری نبود. اما ظرف چند سال گذشته مارگولیس و چند دانشمند سیاسی برجسته دیگر به این نتیجه رسیده اند که سیاست یکی از عوامل افزایش تعداد افراد فاقد تعلقات مذهبی به شمار می رود. چندین مطالعه که گرایش های پاسخگویان را در طول زمان ثبت کرده اند، نشان داده اند این گونه نبوده  که مردم به طور کلی سکولارتر شده باشند و بعد به سمت سیاست های لیبرال گرایش پیدا کرده باشند، به این دلیل که این سیاست ها با هویت مذهبی جدیدشان تناسب داشته است. بلکه هویت های سیاسی افراد در عین تغییر تعلقات مذهبی آنها ثابت باقی می ماند.
سایر تحقیقات نشان داده اند که احتمالا آمیزه ای از فعال گرایی مذهبی و سیاست های جمهوریخواهان نقش مهمی در افزایش تعداد افراد فاقد تعلقات مذهبی بازی کرده است. برای مثال یک مطالعه نشان داده که چیزی به سادگی مطالعه یک گزارش خبری درباره فرد جمهوریخواهی که در یک کلیسا سخنرانی کرده، عملا می تواند برخی از دمکرات ها تشویق کند که بگویند غیر مذهبی هستند. دیوید کمپل دانشمند علوم سیاسی از دانشگاه نوتردام و یکی از نویسندگان این مطالعه می گوید: «این مسئله به نوعی واکنش آلرژیک به ترکیبی از سیاست های جمهوریخواهان و مذهب شباهت دارد.»
بدیهی است کسانی که  از مذهب فاصله گرفته اند ضرورتا در مرکز اجتماع مذهبی شان قرار نداشته اند، آنها غالبا در مراسم مذهبی حضور نمی یافتند و شاید تعداد حضورشان به یکی دو بار در سال کاهش یافته بود. اما اندک اندک به تعداد این افراد افزوده شد و شکاف بین محافظه کاران و لیبرال ها دهان باز کرد. بر اساس تحقیق مارگولیس در حالی که تمایل به فاصله گرفتن جوانان از مذهب در سراسر طیف سیاسی مشاهده می شود، اما هر چه می گذرد بازگشت لیبرال ها به مذهب نامحتمل تر می شود.
ظاهرا هر چه می گذرد لیبرال ها بیشتر سکولار می شوند
در نتیجه دیدگاه های مربوط به مذهب و نقش آن در اجتماع آمریکا به شکل روزافزونی قطبی شده است. بر اساس مطالعات انجام شده توسط مرکز تحقیقات پیو، درصد لیبرال هایی که معتقدند کلیساها و سازمان های مذهبی نقش مثبتی در اجتماع ایفا می کنند، در سال 2010 تقریبا به نصف (49 درصد)  سال 2010 کاهش یافته و هم اکنون به تنها یک سوم (33 درصد) رسیده است. بر اساس داده های سال 2016 گروه مطالعات رای دهندگان، در مقایسه با 69 درصد کسانی که  خود را افرادی خیلی محافظه کار توصیف می کنند، تنها 11 درصد کسانی که خود را «خیلی» لیبرال می دانند می گویند که مسیحی بودن دست کم برای معنایی که از آمریکایی بودن در ذهن داریم اهمیت زیادی دارد.
 هر چند کسانی که مذهب را ترک کرده اند ممکن است دوباره به آن بازگردند، ولی هرچه می گذرد چنین چیزی نامحتمل تر به نظر می رسد. یکی از دلایلی که مسیحیان محافظه کار هنوز بخشی کلیدی از ائتلاف جمهوریخواهان محسوب می شوند این است که مسائلی چون سقط جنین و استثناهای مذهبی همچنان در دستور کار درون این حزب، اولویت سیاسی بالایی را به خود اختصاص می دهد. این بدان معناست که از نگاه لیبرال ها، در هم تنیدگی بین سیاست های محافظه کاران و مذهب را به سختی می توان حل شدنی تلقی کرد.
این الگوها به اشکال دیگری نیز خود را نشان می دهند. مطالعات اخیر نشان داده اند که احتمال داشتن همسری مذهبی در لیبرال های سکولار بیشتر از میانه روها یا محافظه کاران است. این مسئله بسیار مهمی است، چون در این صورت احتمال اجرای مراسم مذهبی از سوی زوج ها یا فرستادن فرزندانشان به مدرسه در روز شنبه کمتر می شود، با توجه به اینکه تحقیقات نشان می دهند که تجارب مذهبی تعیین کننده در کودکی، نقش بسیار مهمی در ساخت باورهای مذهبی و هویت مذهبی افراد در بزرگسالی ایفا می کند. پس تصادفی نیست که لیبرال های جوان تر – که پیش از حاکمیت راست مسیحی هرگز در یک دنیای سیاسی زندگی نکرده اند- از همه سکولارتر هستند. مارگولیس می گوید: «بسیار نامحتمل است بچه ای که در یک خانواده لیبرال غیرمذهبی بزرگ شده، ناگهان به این نتیجه برسد که باید به کلیسا برود.»
کاربست های سیاسی این تغییر نیز قبلا خود را نشان داده اند. هرچه لیبرال های بیشتری غیرمذهبی می شوند، پایگاه حزب دمکرات سکولارتر می شود و تلاش های این حزب را برای دسترسی به رای دهندگان مذهبی تر با پیچیدگی بیشتری مواجه می کند. اما  اینکه این روند چه معنایی برای مذهب دارد به خوبی روشن نیست. پل جوپ دانشمند علوم سیاسی در کالج دنیسون می گوید این واقعیت که کسانی بیش از همه  غیرمذهبی می شوند که از همان ابتدا چندان در مذهب مشارکت نداشته اند، می تواند این تاثیرگذاری را کمتر کند. 
اما کمپل هشدار می دهد که این دگرگونی تا همین حالا نیز توانایی کلیساها را برای در کنار هم قرار دادن صف متنوعی از افراد و از میان برداشتن موانع حزبی تضعیف کرده است. از نگاه او این وضعیت ای تهدید را در خود دارد که اعتماد نسبت به گروه های مذهبی تضعیف شود و حوزه سیاست ما را بیشتر دچار تفرقه کند. او می گوید: نهادهای بسیار اندکی در این کشور برای ما باقی مانده که بتواند مردمی با دیدگاه های سیاسی متفاوت را کنارهم گردآورد. عبادت یکی از آنها بوده که بدون آن، این سیاهه هر روز کوتاه و کوتاه تر می شود.
نویسنده: آملیا تامسون دوو و دنیل (Amelia Thomson-DeVeaux, Daniel Cox)  روزنامه نگار
منبع: http://yon.ir/OwK6x
 


کد مطلب: 404547

آدرس مطلب :
https://www.bloghnews.com/news/404547/نقش-راست-مسیحی-فاصله-گرفتن-دمکرات-های-آمریکایی-مذهب

بلاغ نیوز
  https://www.bloghnews.com