تاریخ انتشاردوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۵:۲۵
کد مطلب : ۴۰۳۹۳۴
۰
plusresetminus
تازه‌های 5 خبر ویژه امروز دوشنبه 98/7/1

اروپا می‌خواهد نفت نخرد اما ایران را بدهکار کند
کارشناسان سیاسی و اقتصادی می‌گویند وعده اختصاص اعتبار 15 میلیارد دلاری از سوی اروپا، یک تله اقتصادی است.

روزنامه جام‌جم از قول کارشناسان نوشت: پیشنهاد فرانسه و کشورهای اروپایی به ایران در قالب خط اعتبار 15 میلیارد دلاری و در قبال عملی نشدن گام سوم خروج از برجام توسط ایران، در آینده بسیار نزدیک ایران را به کشوری بدهکار در دنیا تبدیل می‌کند.

 به نظر می‌رسد اروپاییان مثل تجارب متعدد گذشته در وعده‌های خود صادق نباشند چون با قبول نکردن خرید نفت از ایران درصدد بدهکار کردن ایران هستند آن هم به قیمت منت گذاشتن بر ایران. این در حالی است که در آینده خودشان سود سرشاری از این خط اعتباری 15 میلیارد دلاری خواهند برد و به نوعی گشایش این خط اعتباری مزیتی برای شرکت‌های اروپایی محسوب می‌شود نه شرکت‌های ایرانی، چون کشورمان بدون پیش‌شرط باید کالاهای بعضاً غیرضروری آنها را خریداری نماید.

در حال حاضر ما می‌توانیم کالاهای اساسی موردنیاز کشور را تأمین کنیم. بنابراین به‌نظر می‌رسد بدون خرید نفت از ایران این پیشنهاد برای سیاست‌های اقتصادی کشور مفید نباشد و دستاوردی نیز نداشته باشد.
تمام اصرار مسئولان نفتی و اقتصادی کشورمان این است با هر توافقی نفت ایران به فروش برسد و تمام هدف اروپایی‌ها و آمریکا نیز این است که وقت خریداری کرده و ایران را به نوعی دست به سر کنند تا ایران نیز نتواند کارها و اقدامات اساسی صورت دهد.

پیشنهاد وزیر نفت مبنی بر تضمین خرید نفت ایران به‌عنوان پیش‌شرط خط اعتباری 15 میلیارد دلاری اروپا به ایران تصمیم درستی است چون ایران احتیاجی به بدهکار شدن ندارد، بلکه با فروش نفتش می‌تواند آزادانه کالاهای موردنیاز خود را از هر کشوری خریداری کند. اعتبار 15 میلیارد دلاری اروپا را باید چند سال بعد با چند درصد سود پس داد.

 اینستكس زمانی ارزشمند است كه اروپایی‌ها نفت ایران را خریده و در قبال آن كالاهای اساسی و خدمات به ایران بدهند.

در غیر این صورت باید به ایران كالا بدهند و طبق توافق‌نامه‌ای متعهد شویم كه ایران در سال‌های آینده نفت را به اروپا صادر كند؛ البته ترجیح این است در حال حاضر نفت را از ایران بخرند، با این حال باید تضمین‌های اساسی در این زمینه به مسئولان كشورمان داده شود و آنها نباید به‌راحتی به اروپاییان اعتماد كنند.
سررسید سالانه بدهی ده میلیارد دلاری ایران یك تا 1/5 میلیارد دلار است. بین اروپا و آمریكا تفاوتی نیست، بنابراین نباید به آنها اعتماد كرد چون در زمان برجام هم فرانسه در قضایای مختلف شدیدتر از آمریكا عمل می‌كرد.

فوربس: ترامپ می‌داند تلافی ایران پرتلفات است
یک نشریه آمریکایی می‌گوید دولت آمریکایی هر بار به درگیری نظامی با ایران فکر می‌کند، نگران تلافی پرهزینه ایران است.

فوربس در یادداشتی احتمالات نظامی مربوط به تلافی آمریکا علیه حمله به پالایشگاه‌های عربستان را برشمرد و نوشت: گزینه نخست این است که باید دفاع هوایی را در اطراف شهرهای سعودی و تاسیسات نفتی تقویت کرد. با دفاع در برابر حملات مشابه در آینده، چنین کاری از حمله فوری ایران جلوگیری می‌کند و کمتر تحریک‌آمیز است. سعودی‌ها قابلیت‌های دفاعی هوایی گسترده‌ای دارند، اما در عین حال قلمرو گسترده‌ای را هم در اختیار دارند. ایالات متحده می‌تواند سیستم دفاع هوایی موشکی پاتریوت بیشتری را در اختیار آنها قرار دهد و یا حتی با ارسال رادارهای اضافی کمک شایانی برای جلوگیری از حملات در آینده بکند.

اما یک مشکل اساسی این است که سیستم‌های ایالات متحده و عربستان سعودی، پاتریوت و هاوک به‌خوبی طراحی شده‌اند تا در برابر هواپیماها و تا حدی کمتر در برابر موشک‌های بالستیک دفاع کنند اما برای دفاع در برابر هواپیماهای بدون سرنشین به خوبی طراحی نشده‌اند. مسیرهای پرواز برای هواپیماهای بدون سرنشین متفاوت، کم و نسبتا کند است و هزینه‌ هر ضربه بسیار بالاست. بنابراین ایالات متحده در حال توسعه سیستم‌هایی برای دفاع در برابر این نوع تهدیدات است، اما کاملا آماده استفاده از این سیستم‌ها در میدان نبرد نیستند.

فوربس، احتمالات موجود را «اعزام گردان‌های هوایی به منطقه، حمله موشکی به تاسیسات ایران، حمله به زیرساخت‌های نظامی، انجام عملیات هوایی گسترده و قرنطینه کردن و محاصره بنادر ایران» عنوان کرد و نوشت: اظهارات ترامپ پیش از حمله به پالایشگاه‌های عربستان نامشخص بود. با وجود همه توئیت‌های تهاجمی، تمایلی به استفاده از نیروی نظامی ندارد. به هر حال، چنین اقداماتی همان چیزی است که وی در کارزارهای انتخاباتی‌اش علیه آن سخن گفته بود. در عین حال به‌نظر می‌رسد خط قرمز ترامپ تلفات ایالات متحده باشد؛ موضوعی که تاکنون ایرانی‌ها مواظب بوده‌اند از آن عبور نکنند و توانایی‌اش را دارند. ایرانیان از توانایی نیروهای ویژه گسترده‌ای برخوردار هستند و از آنها در خارج از کشور هم استفاده می‌کنند.

فرید زکریا: اقدامات تلافی‌جویانه نتیجه فشار آمریکا به ایران است
«فشار حداکثری علیه ایران نتوانست رفتار این کشور را تغییر دهد یا آن را به میز گفت‌وگوها بازگرداند، بلکه تهران را برای اقدامات تلافی‌جویانه تحریک کرد».

فرید زکریا روزنامه‌نگار و تحلیلگر آمریکایی در واشنگتن پست نوشت: «دشمن صاحب رأی است»؛ این نقل قولی است که به سون تزو (Sun Tzu)، استراتژیست نظامی باستانی چین نسبت داده می شود. تزو توصیه می‌کند که انسان باید دشمنش را بشناسد. این دقیقا بیانگر مهم‌ترین کاستی سیاست ترامپ در برابر ایران است. استراتژی دولت ترامپ اعمال فشار دوچندان بر ایران و وادار کردن سایر کشورها به پیروی از تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده و در نتیجه تسلیم کردن ایران است.

واکنش اولیه تهران به این سیاست خویشتندارانه بود. ایران به سادگی در پی عبور از آمریکا برآمد؛ به پایبندی به برجام ادامه داد و تلاش کرد، با سایر کشورها تجارت کند. اما این تلاش ها به دلیل نقش دلار در سیستم مالی بین‌المللی با مضیقه روبه‌رو شد.

به گزارش تابناک فرید زکریا می‌افزاید: اقدام بعدی تهران این بود که نشان دهد این نوع فشار حداکثری هزینه ای دارد. «ایجاد مزاحمت برای شناورهای در حال تردد در خلیج فارس، سرنگونی پهپاد آمریکایی، به‌کارگیری نیروهای نیابتی منطقه ای و یورش اخیر به تأسیسات نفتی عربستان همگی در راستای این اقدام صورت گرفت. پیام این اقدام ها روشن است: پیامدهای دشمنی با ایران می‌تواند در سراسر خلیج فارس گسترش یافته و در عرضه جهانی نفت اختلال ایجاد کند.»

دشمن رأی‌اش را داد! این رفتار بی تردید مخالف انتظارات دولت ترامپ بود. فشار حداکثری علیه ایران نتوانست رفتار این کشور را تغییر دهد یا آن را به میز گفت‌وگوها بازگرداند، بلکه تهران را برای اقدامات تلافی جویانه تحریک کرد.

درست همانند ایالات متحده، کسانی در ایران نیز با برجام مخالف بودند و عقیده داشتند که تهران در ازای قول آمریکا برای برداشتن تحریم‌ها و اجازه بازگشت ایران به اقتصاد جهانی، امتیازات بزرگی را واگذار کرده است.

آنها پیش‌بینی کردند که واشنگتن به تعهداتش پایبند نخواهد ماند. با خروج ترامپ از برجام ادعای آنها به حقیقت پیوست.  عجیب است که ایالات متحده تنها با حمایت تعداد اندکی از هم‌پیمانانش راهبردی تازه و پرخطر را علیه ایران برگزید. ترامپ برای شروع این راهبرد به هم‌پیمانان اروپایی خود اهمیتی نداد و به نظر می رسد، این دلیل اصلی استعفای ماتیس بود. اروپایی ها نیز حق رأی دارند و گذشته از همیاری، برخی از آنها فعالانه در پی خنثی کردن سیاست های ایالات متحده در برابر ایران هستند. حتی امارات متحده عربی، وفادارترین هم‌‌پیمان عربستان سعودی، نیز در ماه های اخیر بین خود و ریاض فاصله ایجاد کرده و قصد خروج از یمن به عنوان یک مداخله شکست خورده را دارد.

ریچارد‌ هاس: رویکرد ترامپ مذاکره نیست، دستور دادن است
رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اذعان کرد دونالد ترامپ دنبال مذاکره کردن نیست بلکه می‌خواهد دیکته کند و دستور بدهد.

ریچارد‌هاس در واشنگتن‌پست می‌نویسد: منتقدان سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، عمدتاً بر حملات او به متحدان آمریکا، تمجیدهای او از رژیم‌های استبدادی یا عادت او در رد توافق‌های بین‌المللی تمرکز دارند؛ اما سیاست خارجی ترامپ یک جنبه مهم دیگر هم دارد: نبود دیپلماسی.

دیپلماسی از دیر باز دو شکل اصلی داشته است: مشاوره و مذاکره. مشاوره همان تبادل‌نظر بین دولت‌هاست و اغلب هدف از آن تأثیرگذاری بر طرز فکر و رفتار دیگری یا کاهش احتمال اقدامات اتفاقی یا محاسبه نشده ایست که می‌توانند خطرناک باشند. مذاکرات هم به‌منظور دستیابی به توافقی صورت می‌گیرند که هر دو طرف به عمل به آن متعهد می‌شوند. در دولت ترامپ ایالات متحده به هر دو شکل دیپلماسی بی‌توجهی نشان داده است. دولت آمریکا تا اندازه زیادی از نمایش بین چین و هنگ‌کنگ دور مانده است.

ریچارد ‌هاس همچنین با‌ اشاره به رفتار منفی ترامپ در قبال بحران کشمیر و همچنین ژاپن و کره جنوبی می‌نویسد: احتمالا طرفداران رئیس‌جمهوری ترامپ از خواندن اینها لذتی نمی‌برند و پاسخ خواهند داد: پس مسئله کره‌شمالی چه؟ یا خاورمیانه؟ یا چین و تجارت؟ واقعیت این است که رویکردهای ترامپ در رابطه با هیچ یک از این مسائل را نمی‌توان از نظر کیفی دیپلماسی توصیف کرد. دیپلماسی همواره به میزانی داد و ستد نیاز دارد. اما تنها چیزی که از رویکرد ترامپ برداشت می‌شود، درخواست‌های پایان‌ناپذیر و انتظار تسلیم طرف مقابل است.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا افزود: یک نمونه از این رویکرد ترامپ، تقاضای خلع سلاح کامل هسته‌ای از کره شمالی است. اما هرگز این احتمال وجود ندارد که کیم‌جونگ‌اون از همه سلاح‌های هسته‌ای خود دست بکشد چرا که معتقد است این سلاح‌ها هستند که امنیت او و کشورش را تضمین می‌کنند. کیم شاهد اتفاقاتی که برای اوکراین پس از دست‌کشیدن از سلاح هسته‌ای که اتحاد جماهیر شوروی به آن رسیده بود افتاده، بوده و سرنوشت صدام حسین و معمر قذافی را نیز از یاد نبرده است. دیپلماسی مستلزم نوعی توافق اولیه است که در آن کره‌شمالی برخی از تاسیسات خود را برچیند و با محدودیت‌هایی بر زرادخانه خود موافقت کند و در مقابل، برخی از تحریم‌ها علیه این کشور تسهیل شود. داد در برابر ستد.

رویکرد دولت ترامپ، مناقشه بین اسرائیل و فلسطین نیز آن‌قدر یک سویه است که نمی‌توان آن را دیپلماسی خواند. دولت ترامپ کمک‌های مالی به فلسطینی‌ها را قطع و سفارت ایالات متحده را به قدس ‌اشغالی منتقل کرده و‌ اشغال ارتفاعات جولان توسط اسرائیل را به رسمیت شناخته است. هیچ حمایتی از کشور فلسطینی یا محدود کردن شهرک‌سازی‌های اسرائیلی وجود ندارد. این مخاطره وجود دارد که این تمایلات به دفاع و حمایت از اسرائیل نهایتاً آن را از یهودی و دموکراتیک بودن ساقط کند.

در رابطه با ایران، احتمال دستیابی به توافقی وجود دارد که طبق آن و در ازای تسهیل برخی تحریم‌ها، یک‌سری محدودیت‌ها بر اقدامات ایران در حوزه هسته‌ای اعمال شود. اما تمایلات دولت ترامپ به تغییر نظام در ایران و تحریم‌های شدیدالحن علیه این کشور حتی امکان گفت‌و‌گو بر سر چنین توافقی را به کلی از بین برده است.

در رابطه با چین هم لازم است که ایالات متحده درصدد دستیابی به یک پیمان تجاری با این کشور برآید که دسترسی به بازار چین و محافظت از مالکیت معنوی را توامان در برگیرد. اما تلاش‌ها برای توافقی که چین را ملزم به تغییر مدل اقتصادی خود و متوقف کردن یارانه شرکت‌ها و بخش‌های مهم کند، جواب نخواهد داد.
دولت ترامپ در اغلب موارد از دیپلماسی‌گریخته و به تحریم‌ها و تعرفه‌ها روی آورده است؛ اما دستاوردهای چنین رویکردهایی محدود است و احتمال آسیب به مصرف‌کنندگان و تجارت‌های آمریکایی وجود دارد.

تا صادرات نفت عربستان صفر نشده به جنگ یمن خاتمه دهد
«ارزیابی‌ عربستان سعودی و متحدانش از قدرت نیرو‌های مقاومت یمنی کاملا‌اشتباه و بسیار بد است. آنها نباید در جای دیگری غیر از یمن در پی کشف مکان به پرواز درآمدن پهپاد‌هایی برآیند که موفق شدند نیمی از تولید نفت و گاز عربستان را مختل کنند. سعودی‌ها برای جلوگیری از به آتش کشیده شدن روزافزون تاسیسات نفتی‌شان، فقط باید جنگ را متوقف کنند.»

روزنامه رأی‌الیوم ضمن انتشار این تحلیل می‌نویسد: در بانک اهدافی که جنبش انصارالله و متحدانشان در عربستان سعودی در نظر گرفته‌اند هیچ خط قرمزی وجود ندارد و بهترین دلیل در این زمینه حملات اخیر است که تاسیسات نفت در «بقیق» و «خریص» را هدف قرار داد. کارشناسان می‌گویند در صورتی که در چند مرحله از این افزایش قیمت عبور نکنند احتمال دارد قیمت نفت به یکصد دلار در هر بشکه برسد.

عربستان سعودی و ائتلاف تحت امر آن، نخستین کسانی هستند که با تجاوز جنون آمیز به یمن طی پنج سال گذشته خط قرمز‌ها را شکستند. براساس آمار‌های رسمی و نسبتا دقیق، آنها دویست و پنجاه هزار مورد حمله هوایی علیه یمن انجام دادند و همه بخش‌های دولت یمن را بدون استثناء هدف قرار دادند و کاری کردند که این کشور زیر خط فقر، با بدترین بحران انسانی مواجه شود.

شاید برای یکصدمین بار می‌گوئیم ارزیابی‌های عربستان از «دشمنانش» بسیار بد است و بدتر از این‌ها اطلاعات و منابع خبری است که در کسب خبر و ارزیابی‌ها به آنها اعتماد می‌کنند و عجیب است که همواره همین راه را می‌پیمایند و در جای دیگری (غیر از یمن) به دنبال مکان و محل پرواز ده پهپادی هستند که نیمی از تولید نفت و گاز عربستان را مختل کردند و سبب شدند کارخانه‌های تولید و پالایش این دو تاسیسات کاملا از سرویس خارج شوند و بازسازی آنها به گفته کارشناسان نفتی چند هفته و شاید چند ماه زمان نیاز داشته باشد.

اکنون پرسش این است که آیا انصارالله تولید نفت عربستان را به صفر می‌رساند و دیگر تاسیسات آرامکو را نیز هدف قرار می‌دهد؟  عبدالملک بدرالدین الحوثی، رهبر جنبش انصارالله بار‌ها و به مناسبت‌های مختلف هشدار داد که عربستان و امارات برای حملات ویژه و سخت آماده شوند. وی تهدید کرد اگر تجاوز به یمن را متوقف نکنند به آرامکو حمله خواهد کرد. بنابراین وی به وعده‌اش کاملا عمل کرد و این ریاض و ابوظبی بودند که این هشدار‌ها را نادیده گرفتند زیرا به دور از واقعیت زندگی می‌کنند و در نتیجه احتمال انجام حمله بعدی به سایر تاسیسات نفتی، چاه‌های نفت و احتمال به صفر رساندن صادرات نفت عربستان وجود دارد.

واضح است فرار به جلوی عربستان و آمریکا و متهم کردن ایران برای وفق دادن خود با بحران مالی و روحی است. تنش آفرینی سبب بروز تنش متقابل می‌شود، در حالیکه شرایط از نظر مالی و نظامی برای عربستان مناسب نیست.

نکته مهم‌تر این است که آمریکا نیز نمی‌خواهد وارد تنش ضد ایران و یمن شود زیرا پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برای ترامپ از عربستان بیشتر اهمیت دارد و اظهارات تندروهای کاخ سفید صرفا برای بازارگرمی است. انصارالله زمان مناسبی را برای انجام این حمله انتخاب کرد. اما درباره آینده باید بگوئیم عربستان تنها باید یک راه را طی کند تا از به آتش کشیده شدن کشور خودش و امارات جلوگیری کند و آن راه توقف جنگ است.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما