به گزارش بلاغ،در یادداشتی که از سوی احمد بیگدلی به دفتر خبرگزاری فارس رسیده آمده است؛ چرا انگلیس مجبور به آزادسازی نفتکش ایرانی شد؟
«روی موشک شعار نوشتند و شهر زیرزمینی نشان دادند که برجام را به هم بزنند» در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و در اوج مناظرات انتخاباتی بود که به یکباره حسن روحانی با بیان جمله فوق، میلیونها نفر را در بهت و حیرت فرو برد.
عدهای که در مسیر انفعال و تسلیم روزگار میگذرانیدند، مبهوت از شنیدن جملات منفعلانه، آن هم از سوی فردی که بر مسند ریاست دولت جمهوری اسلامی تکیه زده است، شدند و گمان کردند بیان چنین جملاتی یعنی انفعال تمام نظام و در چنین شرایطی رسیدن به آمالشان مسجل است و فیالواقع از سر ذوق مبهوت شدند.
جمع کثیر دیگری نیز که ایران اسلامی را همواره مقتدر و عزتمند میخواهند، از شنیدن جملاتی که عزت و اقتدار کشور را در برابر دیدگان ملت ایران و در مقابل دوربینهای بین المللی تضعیف میکند، مبهوت و خشمگین شدند.
منطق دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت، تا مدتها میان دولت و حامیان سرسختش پیگیری میشد و این گروه به جای قبول هزینههای بیشماری که بر کشور وارد ساختند، جریانی که اقتدار کشور را ارجح میدانست مسبب مشکلات دانستند و بر این منطق مصر بودند.
در چنین شرایطی دو اتفاق مهم در عرصه بینالملل رخ داد که قابل تامل بود و نشانهای بر حقانیت منطق همانهایی داشت که در اثنای مذاکرات شهر موشکی نشان دادند.
نخست، انهدام پهپاد فوق پیشرفته گلوبال هاوک امریکایی بود که به یکباره همانند بمبی فضای رسانهای جهان را تحتالشعاع قرار داد و ترامپ مغرور را متحیر از این قدرت نمایی کرد و عملا دولت ایالات متحده را به این واقعیت متبادر ساخت که شکست پذیر بودن توان نظامی جمهوری اسلامی امری محال و غیر ممکن است.
این اتفاق برجسته به گونهای بود که خبرگزاری روسی اسپوتنیک نوشت: «پهپاد گلوبال هوک آمریکا که بامداد پنج شنبه توسط ایران سرنگون شد، از سوی آمریکاییها نه قابل ردیابی و نه قابل سرنگونی معرفی شده بود، با این حال ایرانیها موشک فوق افسانهای سری در اختیار دارند که با شکست این پهپاد، افسانههای آمریکاییها را میتواند به باد دهد» و عملا ایالات متحده و هیاهوی رئیس جمهورش را نزد جهانیان هیچ کرد.
در چنین شرایطی منفعلان ضد وطن که هر گونه اقدام مقتدرانه کشور را سرآغاز جنگ خونین و خسارت بار برای کشور میدانستند و با تیترهایی همچون «دوراهی جنگ و صلح» (هفته نامه صدا متعلق به غلامحسین کرباسچی و حزب کارگزاران)، جامعه را هراسناک از وقوعی جنگی خونین میکردند، روزه سکوت گرفتند.
علی الخصوص زمانی که دیدند تهدیدهای امریکایی، پس از انهدام پهپاد غول پیکر 220 میلیون دلاری نه تنها عملی نشد؛ بلکه تحلیل رسانههای بین المللی را اجبارا به سمتی سوق داد که هرگز نمیتوان جمهوری اسلامی ایران در عرصه نظامی به زانو در آورد.
اتفاق مهم دوم گروگان گیری دریایی انگلیس و توقیف نفتکش «گریس 1» بود. این رخداد که چندی پس از انهدام پهپاد امریکایی صورت گرفت، تلاشی برای تحت تاثیر قرار دادن ایران و کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره و متعاقب آن گرفتن امتیازات و تحمیل خواستههای نامشروع طرف غربی بود.
منطق فعلی نظام بینالمللی میگوید که جمهوری اسلامی بایستی درخواست مذاکره و پذیرفتن شروط طرف مقابل برای رهایی نفتکش خود را میکرد؛ اما سخنرانی رهبر حکیم انقلاب در دیدار با ائمه جمعه که فرمودند: «انگلیس_خبیث دزدی دریایی میکند و کِشتی ما را میدزدد؛ جنایت میکنند و شکل قانونی به آن میدهند. جمهوری اسلامی و عناصر مؤمن نظام، این خباثتها را بیجواب نمیگذارند» ذهنها را متوجه حادثه مهمی ساخت.
تنها سه روز پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب بود که نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با توقیف نفتکش انگلیسی در تنگه هرمز و پس از آن انتشار فیلم هلی بورن تکاوران سپاه بر روی نفتکش و متعاقب آن هدایت این غول انگلیسی به سواحل جمهوری اسلامی، باز هم معادلات بینالمللی را بر هم زدند.
تهدیدها و خط و نشانهای یک ماهه امریکا و اذناب بیخاصیتش نیز کارگر نیفتاد و دولت محلی جبلالطارق با وجود درخواست رسمی وزارت دادگستری امریکا، مجبور به آزادسازی نفتکش ایرانی شد و بدین سان یکبار دیگر دوگانه دیپلماسی- اقتدار، به سود حامیان منطق دوم رقم خورد.
در واقع آزادسازی نفتکش ایرانی از چنگال استعمار پیر صاحب حق وتو نشان داد که دیپلماسی زمانی جواب خواهد داد که پشتوانهای به نام اقتدار به همراه داشته باشد و در غیر اینصورت هر آنچه در میز مذاکره بگوییم و برای رسیدنش تلاش کنیم به ثمر نخواهد نشست.
نکته مهمی که نبایست از یاد برد این است که نفتکش ایرانی پیش از نفتکش انگلیسی آزاد شد و پس از این رخداد بود که مدیرعامل شرکت مالک نفتکش استنا ایمپرو انگلیس ابراز امیدواری کرد رفع توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق بتواند زمینه گفتوگو برای آزاد شدن نفتکش انگلیسی را فراهم کند و این یعنی اگر قرار باشد مذاکرهای صورت بگیرد، مذاکره بر سر آزادسازی نفتکش انگلیس خواهد بود نه ایران و برای همگان اثبات شد که اگر جمهوری اسلامی و کارگزارانش بخواهند از موضع قدرت وارد شوند و بدون هراس از تهدیدهای بیریشه عمل کنند، دشمن را مغلوب و وادار به پذیرفتن خواستههایش کردهاند.
اینکه روند دیپلماتیک برای آزادسازی نفتکش گریس 1 طی شد سخن درستی است؛ لکن نکته اینجاست که اگر مقابله به مثل جمهوری اسلامی نبود، بایستی بعد از این خواب نفتکشمان را میدیدیم و این یعنی مذاکره بدون پشتوانه قدرتمند، بیثمر و ابتر خواهد بود.
شاید اگر حسن روحانی این منطق محکم اثبات شده را درک میکرد، هرگز در مناظرات انتخاباتی، قدرت نمایی نیروهای مومن انقلابی کشور را که با نشان دادن قدرت نظامیشان به دنبال پشتوانه سازی برای تیم مذاکره کننده بودند، را نه تنها تلاشی برای زمین زدن برجام نمیدانست؛ بلکه با استفاده از فرصتهای اینچنینی، برجام را به نفع جمهوری اسلامی تغییر میداد و امتیازات ماندگاری برای کشور کسب میکرد.