تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۰
کد مطلب : ۴۰۰۰۳۴
باید این کتاب را به انسان امروزی تشبیه کرد، انسانی که در برخورد اول (بر فرض مواجهه با فصل اول کتاب) جذاب و گیرا نشان می‌دهد ولی اندکی که با او می‌نشینیم متوجه حقایق پنهان شخصیت فرد می‌شویم.
۰
plusresetminus

به گزارش بلاغ،«سی پاره گم‌شده از مصحف خاموشان» عبارت کوتاهی است که زیر عبارت اصلی کتاب آمده است. اثری که «دکتر عبدالحمید ضیایی» آن را تالیف کرده و مجموعه نثری با محوریت شمس و مولانا است. «من آنِ توام!» عبارتی است که با طرح جلدی متفاوت می‌تواند خواننده را به خود جلب کند.
تا اینجا که جلد کتاب، محتوای خود را لو نمی‌دهد و به خواننده حداقل اطلاعاتی درباره اینکه قرار است با چه کتابی روبه‌رو باشد، نمی‌دهد. پشت جلد هم خبری نیست. بخشی از متن را به سیاق کتاب‌های دیگر روی خود دارد و خواننده را دعوت به خواندن می‌کند. حتی نویسنده ولو به قدر نیم‌صفحه توضیحی درباره کتابش در مقدمه ارائه نکرده و خواننده را حیران و سرگردان رها می‌کند تا خواندن را آغاز کند.

پاره اول هر خواننده‌ای را غافلگیر می‌کند و اینجاست که کتاب خودنمایی را آغاز می‌کند و می‌تواند عامل وسوسه‌برانگیزی باشد برای اینکه دست به جیب شوید و کتاب را تهیه کنید. زبانی پخته و روایتی جذاب که می‌تواند در روزگار متن‌های سست و کم‌مایه و بی‌جان هر خواننده‌ای را سر ذوق بیاورد تا زودتر این کتاب را تمام کند.تا پاره نخست کتاب «من آن توام» را شروع نکنید وارد وادی فراموشان نمی‌شوید مگر اینکه در فضای اینترنت جستجویی کنید تا اندک اطلاعاتی درباره این کتاب جمع و جور و خوش‌ساخت کسب کنید در غیر اینصورت راهی ندارید جز اینکه پا به وادی نخست بگذارید و صفحات کتاب را بخوانید.
اگر قرار باشد بر اساس تک‌پاره‌ها قضاوت کنیم باید این کتاب را اثری مهم و فاخر بنامیم که مولف با تسلط بر زبان دست به روایت رابطه میان شمس و مولانا و قضاوت‌های پیرامونی زده است. ولی نمی‌توان یک کتاب را به این شکل قضاوت کرد بلکه کل آن محل بحث است و باید بر اساس فضای حاکم بر آن دست به قضاوت زد. هرچند تعداد روایت‌های جان‌دار کتاب در اقلیت هستند و تک‌تک هم نمی‌توان به راحتی به این کتاب نمره قبولی داد.
هرقدر جلوتر می‌رویم دیگر خبری از آن زبان نیست. بماند که سراسر کتاب آکنده از بازی‌های زبانی و زبان‌آوری‌های شاعرانه و عارفانه است ولی در انتها خواننده متوجه این حجم از زبان‌آوری نمی‌شود!
نکته دیگری که در مرور این کتاب چشمگیر است نداشتن منطق روایی است. خواننده متوجه نمی‌شود که آیا قرار است عدد روایت‌ها به «سی» برسد تا بتواند عبارت «سی‌پاره» (برگرفته از سی جزء قرآن کریم) را روی اثرش بگذارد یا اینکه اقتضای این متن روایت بر اساس سی پاره است. هرچند اشاره‌ای به شعر مولانا نیز دارد که می‌‌گوید: 
سی‌پاره به کف در چلّه شدی
سی‌پاره منم ترک چله کن
بعد از اتمام کتاب شاهد پریشانی و آشفتگی اثر هستیم، اثری که برداشت دقیقی از آن نمی‌توان داشت و خواننده نمی‌تواند هدف و نیت مولف را درک کند. هرچند می‌توان گفت که مولف در نظر داشته تا تکه‌هایی از رابطه شمس و مولانا را با زبان نثر که هم شیرین است و هم پیچدگی ندارد بیان کند ولی حضور برخی از روایت‌ها نه‌تنها ضرورتی ندارد بلکه منطق توجیهی نیز ندارد. برای مثال پاره بیست و هشتم «متن کامل لایحه سرگشاده واخواهی» فصلی طولانی با زبان طنز است و روشن نیست مولف می‌خواسته چه چیزی را اثبات کند. به عبارتی باید این کتاب را به انسان امروزی تشبیه کرد، انسانی که در برخورد اول (بر فرض مواجهه با فصل اول کتاب) جذاب و گیرا نشان می‌دهد ولی اندکی که با او می‌نشینیم متوجه حقایق پنهان شخصیت فرد می‌شویم. آشفتگی یکی از ویژگی‌های انسان امروز است و این کتاب نیز تصویری دقیق از انسان امروز است. «من آن توام» و فصل‌های مختلف آن حکایت مکتوب انسان پریشان‌احوال روزگار کنونی است. انسانی که چیزهای مختلف را مزه کرده و از هرکدام یک ذره برداشت کرده است. در این کتاب هم خیلی وارد مباحث جدی و روایت‌های اثرگذار نمی‌شویم و گذرا از کنار همه‌چیز رد می‌شویم ولی در عوض فصلی طولانی به طرح شکایتی با زبان طنز از دو کتاب را شاهد هستیم. 
شاید بتوان گفت این کتاب را می‌توان برای لذت بردن از بازی‌های زبانی آن خواند و در فرصت‌های کوتاه با آن انس گرفت ولی عنوان پرطمطراق «سی‌پاره گم‌شده از مصحف خاموشان» برای آن زیادی جلوه می‌کند و خواننده‌ای که به نثرهای ادبی علاقه دارد می‌تواند ساعات خوشی را حین مطالعه «من آن توام» پیدا کند.
کتابی که در این اوضاع کاغذ در قطعی بزرگتر از پالتویی و کوچکتر از رقعی منتشر شده و برای ۱۵۲ صفحه ۳۰ هزار تومان قیمت روی آن گذاشته شده که نشر سوره مهر آن را روانه کتابفروشی‌ها کرده است.
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما