میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید پرویز اسلامیان
آنچه میخوانیم بخشی از وصیتنامه شهید است:
این متن از نامه دوست شهید به جای وصیتنامه نوشته شده که خطاب به سربازان وطن نگاشته شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ای حامی قرآن، ای سرباز، ای یاور خوب چندی دیگر از غرش تانک تو صدامیان قابیل و قابیلین مشرک و مشرکین کافر بر خود میلرزند و آنها باید منتظر باشند و بر خود بلرزند تا اینکه ترکشهای موشک کاتیوشا مغزهای پوسیدشان را متلاشی کند و به دیار عدم بفرستد.
... آری دست پنجه بستهها و لب تنوریها و پیرزنهای داغدار و مادران شهید دادهها و پدران دل شکسته و برادران پرخروش از انتقام برادر و خواهران رسالت بر دوش بعد از شهادت برادر به تو ای سرباز دل بستهاند و منتظرند که دستت به روی ماشه رود و حاصل شکنجههایشان را در انهدام موشک بر مزار مجروحین تجلی بخشی.
پس موقعی که میروی تا انتقام بگیریی یاد بچههای پابرهنه در کورهپزخانه باش و یادت بیاید که این بچهها آرزو دارند جای تو باشند پس خوب انتقام بگیر.
راهی که تو انتخاب کردی راهی نیست جز سبیلالله و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده سنت او جز پیروزی حزب خدا نیست.