به طور مشخص در روابط ایران و امریکا در شرایط فعلی نه راهبرد جنگ دیده میشود و نه مذاکره. این وضعیت در روابط دو کشور که یکی ابرقدرت جهانی است و دیگری یک ابرقدرت منطقهای در مهمترین و استراتژیکترین منطقه دنیا، نمیتواند چندان پایدار بماند. چرا که بجز این دو کشور، به دلیل موقعیت آنها، بازیگران منطقهای و فرا منطقهای دیگری نیز در تلاش هستند تا یکی از این دو راهبرد در نهایت از سوی طرفین انتخاب شود. ما از یک سو شاهد هستیم که کشورهای ثالث زمام افزایش تخاصم میان ایران و امریکا را در دست گرفتهاند و از سوی دیگر مجموعهای از کشورها و مشخصاً در رأس آنها اتحادیه اروپا در تلاش هستند تا درنهایت یک بار دیگر راهبرد مذاکره در دستور کار دو طرف قرار بگیرد. در چنین شرایطی است که ضروری به نظر میرسد کانالهای ارتباطی مورد اطمینان میان ایران و امریکا حفظ شوند. چرا که در این شرایط بسیاری از مناسبات میان ایران و امریکا که وجه تخاصم آن بسیار پررنگتر است، بر پایه اطلاعات دروغ و بیاساس بنا شده است. اگر بخواهیم صریحتر و بی پردهتر این موضوع را شرح دهیم باید گفت که سالهاست به دلیل توجه نکردن به کانالهای ارتباطی مطمئن میان دو کشور، تصویری که حاکمان کاخ سفید از ایران دریافت کردهاند، مستقیم یا غیرمستقیم بیشتر توسط بازیگرانی چون رژیم اسرائیل ساخته شده که در سالهای اخیر باید کشورهایی چون عربستان سعودی را نیز به آن اضافه کرد. بنابراین هر چند در عهدشکنی و خیانتهای امریکاییها به ملت و کشور ایران شکی نیست اما حفظ و تقویت یک مسیر ارتباطی مستقیم و مطمئن، حتی در صورت برقرارنشدن ارتباط سیاسی و کنسولی میتواند در تلطیف برخی موارد مؤثر باشد.
سیگنال اخیری که رئیس جمهوری امریکا برای مذاکره مستقیم با ایران، آن هم بدون قید و شرط قبلی فرستاده به گواه موضعگیریهای قبلی و فضایی که در آن به سر میبریم آنقدر قوی نیست که بتوان آن را جدی گرفت یا به آن اعتماد کرد. شروط 12 گانه پمپئو، وزیر خارجه امریکا برای ایران که پیش از این مطرح شده بود و سخنان وی ساعتی پس از اظهارات ترامپ در کنار برخورد خصمانه دولت امریکا با توافق برجام و فضای اقتصادی کشورمان همگی نشان از آن دارند که پیشنهاد اخیر ترامپ به هیچ عنوان یک راهبرد قطعی در کاخ سفید نیست. حتی میشود به راحتی تصور کرد که بر سر این موضوع بحث چندانی نیز در میان گردانندگان سیاست خارجی امریکا در نگرفته باشد.
با این همه اما مهم است که به یک چیز توجه کنیم؛ آن هم اینکه تابوی مذاکره با امریکا در دوره برجام شکسته است. فارغ از اثبات غیر قابل اعتماد بودن امریکاییها بعد از تصمیم ترامپ درخصوص برجام نباید به سمتی برویم که یک بار دیگر در دوره جدید این تابو بازسازی شود. بنابراین در چنین شرایطی باید سهم برخوردهای احساسی و خارج از چارچوبهای دیپلماتیک را در مجموعه این روابط برای امریکاییها کنار بگذاریم و در ایران مواضعی محاسبهگرانه را اتخاذ کنیم و به یاد داشته باشیم که شرایط میتواند در مقاطع مختلف تغییر کند و ما باید با یک نگاه واقعبینانه به مجموعه امکانات، توان و موقعیت خود برای این شرایط آماده باشیم؛ به گونهای که بیشترین آورده و کمترین زیان سهم ما از شرایط پیش رو باشد.