تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۶
کد مطلب : ۲۱۲۵۰
نگاهاشان غریب ومظلوم به افق های دور دست به امید شفا بخشی که به آنها نظری بیندازد و از این نظر و نگاه طعم شیرین زنده بودن وماندن را حس کنند و بچشند.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ، در نزدیکی های آسمان، در آنجایی که دریا زلال و پاک موج می زند و همه بدی ها و خوبی ها را بالا و پایین می برد و ماهی ها ی خزر با خوش رقصی سر و دمی تکان می دهند، مردمانی در شهری غریب نفس می کشند و زندگی می کنند که با دردی مشترک هر لحظه غم را در آغوش می گیرند تا آخر عمر هم بستر با خواب وخیال و رویا های شیرین  گذران کنند.
نگاهاشان غریب ومظلوم به افق های دور دست به امید شفا بخشی که به آنها نظری بیندازد و از این نظر و نگاه طعم شیرین زنده بودن وماندن را حس کنند و بچشند.
این شهرنامش مرکز پرتو درمانی شهید رجایی بابلسر است.
این شهر کوچک و خاکستری در دل شهری است که در آخر هفته و ایام پیک مسافرتی ،هزاران نفر با جیب های پربه این شهر می آیند تا غم های خود را دراین شهر خالی کنند و با خوش گردی و خوش گذرانی درد ها و ماتم های خود را در زیر اندازها در این شهر بتکانند و بروند .
در دل این شهر شاد مردمانی زندگی میکنند که از شرق مازندران محروم تا غرب رویایی اش غمزده، یک جور و همدرد ، برای مداوای خود و یاران وعزیزانشان می آیند و در رویای شفاهت از خوشی های دنیا، پنجره دل خود را بصورت نیم باز، بازمیگذارند، تا شاید نجات دهنده بیاید و به در بسته برنخورد و شفا بخش باشد.
این آدمها دراستانی زندگی می کنند که خداوند همه نعمت ها رو بهش داده و در ساله هایی که از انقلاب می گذرد وجود این شهر غریب آنهم بنای این مرکز در شهر بابلسر و در محلی که محل عیاشی و یللی و تللی گذشتگان (کازینو) بود گویا وجدان های خیلی ها را بیدار نکرده است و بجای این همه هیاهوی آنچنانی و دم از عملکرد دولت ها ی مختلف و به به و چه چه کردن طی این سالها همه از خرد و کوچک سری به این مرکز می زدیم تا می دیدیم مردمان این شهر که علم پزشکی به تعدادی از میهمانان و ساکنینش لقب کنسلی داده اند در چه فضایی گذران و مداوا می کنند و همراهان این بیماران علاوه بر مشکل بیماری نور چشمان خود ، برای مشکل تامین مالی تهیه دارو و معالجه آنان چگونه این بارسنگین را به کول میکشند و در مقابل جیگر گوشه ها وعزیزانشان خجول و شرمنده شده اند و شاهد پرپر شدن آنها می گردند و وقتی با افتخار از مسکن مهر،راهسازی،پیروزی هسته ایی و فروش میلیارد، میلیارد خام فروشی مواد نفتی و اجرا شدن هدفمند شدن ها ،کلنگ زدن پروژها و تقسیم عادلانه ثروت بین فقرا دم میزنیم ای کاش در این تموز حصارهای یخی پیله زده دورخود را کنار بزنیم و بعنوان یک فرد معمولی که دم از عدالت می زنیم و نماز خود را اول وقت میخوانیم و خود را مرید علی و خاندان آن میدانیم به این باور می رسیدیم که این شتر درب خانه، خانه ما را نیز خواهد زد و تا پاشنه درب را در نیاورد ولکن معامله نیست و وبه شاه وگدا رحمی نخواهد کرد و تا تو را سوار بر مرکب خود نکند نخواهد رفت.
باید پرسید از کسانیکه هنوز در بدر بدنبال پست و مسند و محافظ و راننده  و حقوق و شهرت هستند و بعضی ها هم در ردیف انتخابات مردمی با هزینه های چند صد میلیونی برای تحقق شعار خدمت به پا برهنگان و مستعضفین بدنبال آرای همین مردم هستند که برای رسیدن به این قله شهرت و اجراء کوله باری ندارند جان انسان ها برایشان چقدراهمیت دارد و چرا در جای، جای این استان مراکزی نباشد که همه از غرب استان تا انتهایش به این مرکز مراجعه کنند و جدا از ایثار و لطف فرشتگان خدمت پرسنل این واحد درمانی با فضایی مطرود روبروشوند.
این کالبد عیانی تا کی باید به تن عده ایی پوشیده شود و این جنگ قدرت تا کی ادامه دارد؟ نام این مرکز مرکز پرتو درمانی شهید رجایی است همان شهید رجایی که زندگی ساده اش قرن ها بر تارکه این نظام مقدس خواهد درخشید پس کی وتا چه زمانی بعضی از مسئولین ما از رفتارهای او عبرت نخواهند گرفت وبا دنیا پرستی اخوت خواهند بست.
امروز این مرکز نیازمند توجه ویژه دست اندر کاران واقعی نظام است و وقتی بیماری کودکی ،جوانی، میان سالی و پیری پول تهیه دارو خود را ندارد و در انتظار ناقوس مرگ باید بنشیند گلوهای بیماران و همراهان و پرستاران  و زحمت کشان این مجموعه گرفته می شود و بغض ها می ترکد که خدایا ما در سرزمین ثروتمندی زندگی می کنیم و فاصله ها هر روز از دیروز بیشتر شده است و چه بسیار از مردمانمان در فقر غوطه ور شده اند و فریادرسی نیست .
می توان امید داشت و در فضایی الهی با استفاده از پرتو ولایت به این مرکز سامان داد و در عدم قدر شناسی مسئولین از داشتن مردم نجیب علاوه بر کمک های مردم به جای خرج های میلیارد دلاری اجلاس ها و جشن ها و خوش رقصی سیاسی دل مردم خود را شاد کرد که مردم این سرزمین شریف ترین مردم دنیا هستند.
الهی سینه ایی ده آتش افروز ودر آن سینه دلی ده همه سوز
خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴