به گزارش
بلاغ به نقل از
نیمه پر، متاسفانه شاهد و ناظر این موضوع هستیم که بسیاری مفهوم انتقاد سازنده را باجگیری و اخاذی جهت امرار معاش مطبوعاتی خلط کردهاند.
حتما این جمله را از پیش شنیده اید: «سخن چون از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند»
شاید به این خاطر است، استقبال مردم کشورمان از مطالعه نشریات روبه کاهش است.
واعظی دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در این باره میگوید: مطالعه روزنامه در سال 87، 47/9 درصد، درسال 88، 51/8 درصد و 48/5 درصد در سال ۸۹ بوده است که کاهشی در حدود 1/9 درصدی را در بین دو سال 88 تا 89 نشان میدهد.
وی اضافه کرد: بر اساس همین گزارش سال 87 مردم 44 دقیقه، سال 88؛ 39/30 دقیقه و در سال 89؛ 24/30 دقیقه روزنامه مطالعه کردند که در دو سال آخر کاهش 38 درصدی را نشان میدهد.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور گفت: مدت استفاده از سایت روزنامهها در سال 89، 3 دقیقه و 20 ثانیه و مدت استفاده از سایتهای خبری 4 دقیقه بوده است.
وی افزود: گرایش به استفاده از اخبار روز رشد منفی و کاهش را نشان میدهد به گونهای که در سال 89 به نسبت 88، 19 درصد کاهش در حوزه مطالعه اخبار و مسائل روز را شاهد هستیم.
واعظی گفت: مسئولان باید تحلیل محتوای رسانههای مکتوب را در این دوره مورد مطالعه قرار دهند و شاید نیاز باشد که تعداد صفحات روزنامه کاهش پیدا کند.
بهتر است جهت پرداخت به این فرضیه ابتدا پیش درآمدی به موضوع انتقاد و انتقاد سازنده داشته باشیم.
انتقاد واژهای است که اغلب مسئولان و شخصیتهای صاحب منصب بلافاصله لفظ سازنده را پسوند آن قرار میدهند؛ گویی کلمه انتقاد بدون وجه سازندگی آن بیمعنی است. اما انتقاد سازنده چیست و چگونه میشود انتقاد کرد که سازنده باشد و مخرب نه.
چگونه میشود انتقاد سازنده کرد؟ معلوم است هدف از انتقاد در هر موقعیتی تغییر و بهبود وضعیت است. اگر این مهم در ذهن و ضمیر شما است قدرت به کارگیری انتقاد سازنده نیز در وجودتان نهفته است اما اگر به چیزی غیر از تعالی و تکامل موقعیت فعلی فکر میکنید زمینه تخریب فراهم است و نباید وارد چالش نقد و نقادی شوید. با این حال از آنجا که تقریبا هر انسانی از تغییر حتی به منظور بهبود و اصلاح وضع موجود بیمناک است بکارگیری این عنصر ارتباطی ظریف و پیچیده تنها با بکارگیری اصول و قواعد خاص کار او اثر بخش است. ماهیت روابط شما با منتقد و یا کسی که مورد نقد قرار میگیرد، محتوای انتقاد، زمان و مکان، کلماتی که استفاده میشود، لحن سخن و حالات روحی طرفین، در انتقاد بسیار مهم است. رعایت همین نکات است که انتقاد را به ابزار قدرتمندی تبدیل میکند که میتواند موجب تقویت و یا تخریب کار، سقوط یک سازمان و یا بالعکس ارتقاء آن شود.
بطور کلی رعایت چند اصل اساسی میتواند ما را به سمت و سوی انتقاد سازنده رهنمون کند. در وهله اول باید مطمئن شوید کسی که از او انتقاد میکنید نقدپذیر است و اصولا نگاه مثبتی به انتقاد دارد. روشن است که این امر چندان ساده نیست چگونه میتوان از میان انبوه مسئولان و روسایی که مدام از انتقاد استقبال اما در عمل گونهای دیگر رفتار میکنند بهخوبی دریافت که واقعا شخص نقدپذیر است؟ در این زمینه برخی از نشانهها بیانگر تمایل فرد میتواند باشد مثلا آیا فرد مورد نظر روشهای انعطاف پذیر را دوست دارد؟ آیا نسبت به تغییر دید مثبت دارد؟ دسترسی به او آسان است؟ یا ملاقات وی با تشریفات و مشکلات همراه است؟ اصل دوم اینکه هنگام انتقاد بخصوص از مقامات مافوق باید از قدرت نمایی به شدت پرهیز شود. تواضع و فروتنی موجب تسریع انتقال پیام شما جهت بهبود و اصلاح امور میشود نه خودنمایی و تحقیر مخاطب.
روش بیان مطلب باید به گونهای باشد که شخصیت طرف مقابل را آسیب نزند و این استراتژی مهم است که هر انتقاد در جهت صیانت از شخصیت مافوق و دفاع از موقعیت او باشد و به گونهای بر این قدرت برتر اذعان شود. نکته دیگر آن که اگر از رئیس یا مافوق خود انتقاد میکنید از آنچه میگویید کاملا مطمئن باشید چرا که در صورت سست بودن صحبت و نظر شما از آن پس با عملکرد شما یا نشریه و رسانه صاحب سخن با دید منفی نگریسته میشود و این بر اعتبار و انتقادات آینده رسانه اثر میگذارد، بنابراین باید ضمن استفاده از اسناد و مدارک مستدل، شور و مشورت با کارشناسان نقد انجام شود. تنها در صورت رعایت این نکات است که انتقاد به اصطلاح برخی روسا و مدیران سازنده میشود اگر چه انتقاد بلکه تخطئه موهبتی الهی است که بایستی پیش از همه احاد مردم، مسئولین خواهان طرح آن باشند.
همانگونه که میبینیم بدیهی است، زمانی میتوانیم نام انتقاد سازنده را بر اثر یا انعکاس خبر بگذاریم که هدف سازندگی باشد و قطعا پس از انتشار این مهم پیگری شود که بازخورد مثبت چه بوده است؟
اما اگر هدف افشای رموزی جهت تسهیل گرفتن رپرتاژ آگهی باشد آیا میتوان آن را انتقاد سازنده یا حتی انتقاد نهاد؟ بهنظر شما این یک جور باجگیری یا اخاذی نیست؟ و آیا از این قبیل رفتارها در خور مطبوعات و جمعیتی که قلم بدست میشوند هست؟!
آیا جز تشویش ذهن مردم،کاستن وحدت کلمه و بازی با احساسات مردم و بیاعتمادی آنها به مطبوعات بازخورد دیگری هم دارد؟
آیا ریشه چنین رفتارهایی این نیست که فرد به ظاهر منتقد در جسجوی اثبات خود است و نه تحقق رسالت قلم؟ و خود تجویزگری خود را تا حد دغدغه وطن دوستی و درد متعالی اجتماعی و نیز تلاش برای اصلاحات ارتقا میدهد و بعد هم ژست گرایش به حزب یا جناح خاصی میگیرد؟
خوشبختانه هوش مردم کشورمان بیش از این است که جذب این رفتارها شوند و اینها است که سبب دلزدگی مردم از بعضی نشریات میشود.
در مازندران نیز رسانههای متعددی اعم از نشریات و سایتهای خبری در حال فعالیت هستند که مطمئناً به فراخور زمان و موقعیتی خاص و به نوعی در بزنگاه های خبری با نگارش یادداشتها و مطالب تحلیلی سعی در جریانسازی با اهداف خود و خط فکری رسانه خود را دارند.
چه خوب است که رسانه منتقد در جستجوی هدفی متعالی و سازنده در اجتماع باشد و نه اینکه با روی آوردن به شیوههایی همچون انتقاد با هدف باجگیری روی آورد و موجب بروز بداخلاقیهای رسانهای در سطوح مختلف شود.
یکی از مهمترین اثرات سوء شیوه انتقاد با هدف رپرتاژ آگهی و یا باجگیری این است که ارزش یک خبرنگار و یک رسانه خبری در منظر مسئولان و مردم دچار خدشه میشود و همیشه یک خبرنگار پر تلاش و منصف را به دید منفی نگاه خواهند کرد.
در آستانه روز خبرنگار و ارج نهادن به این مقام و شغل با ارزش و تاثیر گذار هستیم.
همیشه و در بسیاری از موارد از ارج نهادن و عدم حضور مسئولان در این روز برای حداقل تشویقی در خور به منظور تلاشی یک ساله انتقاد داشتهایم.
نگاه به گذشته و شروع هدفی نو و متعالی در پس انتقادی با هدف ساختن، این روزها نیاز رسانههای مازندران است تا با وجود اختلاف سلایق سیاسی و تفکری در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی در کنار هم به نقد و تحلیلهای سازنده برآیند و از تخریب و باج گیریهای رسانهای که مخربترین نوع بداخلاقی رسانهای است دوری بجویند تا بتوانیم با همدلی و همزبانی مازندران را توسعهای بیش از پیش دهیم.