بلاغ نیوز | پایگاه جامع اطلاع رسانی 27 مرداد 1398 ساعت 8:45 https://www.bloghnews.com/news/400496/ازبلوغ-حرف-میزنیم -------------------------------------------------- عنوان : ازبلوغ که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ -------------------------------------------------- چگونگی برخورد والدین با بلوغ فرزندانشان از جمله موارد تربیتی است که کمتر در مورد آن صریح صحبت می‌شود و همواره یکی از دغدغه‌های والدین به حساب می‌آید دغدغه‌ای که یک سوال را در ذهنشان مدام تکرار می‌کند: در دوران بلوغ باید چه برخوردی با فرزندم داشته باشم؟ متن : به گزارش بلاغ،یکی از حرفهای مگو در خانواده که کمتر درباره آن صحبت می‌شود اما یکی از پرچالش‌ترین مراحل زندگی یک خانواده به حساب می‌آید مواجهه فرزندان با بلوغ است. دورانی که بچه‌ها در آن با هجمه‌ سنگینی از مسائل روحی و جسمی روبرو می‌شوند و در بسیاری از موارد در خانواده توان بازگو کردن آن را ندارند. خانواده‌ها نیز طبق عرفی قدیمی این مسئله را به مدرسه واگذار می‌کنند تا همواره دیواری بین والدین و فرزندان در این مورد وجود داشته باشد. اما باید با بلوغ فرزندانمان چطور برخورد کنیم؟ آیا مدل برخوردی والدین در هنگام بلوغ دختر و پسر یکسان است؟ آیا باید بلوغ را به روی فرزندمان بیاوریم؟ آیا آگاهی‌ دادن پیش از بلوغ به فرزندان‌مان صحیح است؟ نقش والد هم‌جنس و غیرهمجنس در هنگام بلوغ فرزندان چیست؟ همه این‌ها سوالات و شبهاتی است که در یک جلسه مفصل به حجت الاسلام محمدرضا جوان آراسته مشاور خانواده مطرح کردیم و پاسخ آن‌ها را گرفتیم. مطلب پیش‌رو قرار است به این سوال‌های اساسی والدین پاسخ بدهد.   وقتی از بلوغ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ وقتی درباره «بلوغ» حرف می‌زنیم یکبار برای همیشه باید تکلیف را با خودمان روشن کنیم که دقیقا داریم درباره چه چیزی حرف می‌زنیم. وقتی می‌گوییم بلوغ دنبال مساله شرعی فرزندانمان هستیم؟ یا دنبال سن شرعی بلوغ هستیم؟ یا درباره مساله بلوغ جسمی و بدن بچه‌هایمان حرف می‌زنیم؟ یا مساله ما روانشناختی است؟ چون مسائل ما درباره این موضوع گاهی قاطی می‌شود و هیچوقت نمی‌توان جامع حرف زد. وقتی از «بلوغ» حرف می‌زنیم یعنی بچه‌ها را در سن نوجوانی می‌بینیم و ذهنمان نباید به بلوغ شرعی برود که دختران 9 ساله به تکلیف می‌رسند و پسرها 15 ساله. منظور بلوغ جسمی و روانی فرزندان ماست که این مسائل را در سن نوجوانی شاهد هستیم. بلوغ جسمی برای دختران حوالی 13سالگی و برای پسران حوالی 15سالگی اتفاق می‌افتد. البته اقلیم و جغرافیا نیز در سن این بلوغ بسیار تاثیرگذار است. دوران نوجوانی دورانی است که نوجوان پی کسب هویت و یا کسب «من» خودش است که در کنار تغییر و تحولات جسمی که برایش اتفاق می‌‌افتد و نتیجه‌اش آشفتگی می‌شود بعلاوه اینکه فرزند شما به لحاظ شرعی نیز به یک چیزهایی مکلف می‌شود. نوجوان در این زمان همینطور که ایستاده دارد از چندنفر داده می‌گیرد و دچار تحولات و باید و نبایدهایی می‌شود که تلاش می‌کند از دل همه این‌ها یک «من» در بیاورد. ما وقتی درباره بلوغ فرزندانمان صحبت می‌کنیم باید بدانیم درباره بچه‌ای حرف می‌زنیم که در دوران بلوغ است و به مشکلاتی برخورده‌است. یا بچه‌ای که قبل از دوران بلوغ است و قرار است بعدها با این مشکلات روبرو شود. این دو باهم متفاوت است. این را هم باید در نظر گرفت که هر خانواده‌ای یک مدل تربیتی برای فرزندانش داشته‌ است. تربیت حین تولد بچه‌، دوران کودکی و حالا در دوران بلوغ و نوجوانی فرزندش. این خانواده از این مدل رفتاری و تربیتی خارج نمی‌شود. هم توانایی این را ندارد و هم خوب نیست که یکباره مدل تربیتی‌اش را تغییر دهد. برای همین نمی‌توان توصیه‌های یکسانی را برای خانواده‌ها داد و این غلط است که توقع داشته باشیم همه کسانی که به مشاور مراجعه می‌کنند یا کتابی در حوزه تربیت فرزند می‌خوانند یک طور عمل کنند.   آیا تغییر و تحولات بلوغ را باید به فرزندمان از قبل اطلاع دهیم؟ در مورد مطلع کردن فرزندان با تغییر و تحولات دوران بلوغ سه نوع برخورد وجود دارد. رویکرد اول اینکه قبل از اینکه فرزندم وارد دوران بلوغ شود به او این آگاهی را بدهم که دخترم یا پسرم تو در چند سال آینده چنین تغییراتی را خواهی داشت. بدان و نترس. یک رویکرد هم هست که شما بعد از اینکه فرزندتان با تغییرات دوران بلوغ مواجه شد و دید جسمش چه تغییراتی می‌کند این آگاهی را به او بدهید. کسانی که رویکرد اول را انتخاب می‌کنند فکر می‌کنند چون فرزندشان از قبل این آگاهی را داشته پس دیگر هنگام بلوغ دچار مشکل نخواهد شد و یک پختگی در عمل خواهد داشت. کسانی که رویکرد دوم را انتخاب می‌کنند نظرشان این است که برای فرزندشان پیش از آنکه اتفاقی بیفتد حساسیت زایی بی‌مورد ایجاد نکنند و اضطراب بی‌جهتی به او وارد نکنند و دامنه این بحران را وسیع‌تر نکنند. پس بهتر است بعد از بلوغ اطلاعات به بچه‌ها گفته شود. من معتقدم رویکرد اول که می‌گوید اطلاعات را قبل از بلوغ به او بگوییم درست نیست. انگار مساله بلوغ را درست متوجه نشده‌ایم. رویکرد دوم هم که او یکباره با این تغییرات روبرو شود و تازه ما با او در این‌باره حرف بزنیم هم صحیح نیست. چون او قبل از اینکه به بلوغ برسد بالاخره با کسانی در ارتباط است که زودتر از او به این بلوغ می‌رسند و این اطلاعات به او می‌رسد. پس بهتر است رابطه والد و فرزند به نوعی شکل بگیرد که او هرچه دید بیاید مطرح کند و پاسخ سوالاتش را بگیرد. یعنی چیزی میانه دو رویکرد قبل. یعنی من به او اطلاعات نمی‌دهم اما می‌دانم فرزندم همین که گوشی موبایلش را باز کند چیزهایی می‌بیند که برای او سوال می‌شود و در ذهنش طرح مساله می‌شود و من باید برای او مرجع و پناهگاهی باشم که  او سوالات و دغدغه‌هایش را با من مطرح کند.   مطالعه رساله کامل مراجع برای نوجوانان مناسب نیست یکی از بدترین اتفاقاتی که در کشور ما افتاد مدل اطلاع رسانی به دهه شصتی‌ها بود که بار این مسوولیت را به طور کامل از خانواده برداشتند و به عهده مدرسه گذاشتند و کسی نگفت بعد از اینکه یکباره و در جمع این موضوع را برای بچه‌ها تعریف می‌کنند بعد از آن چه گفتگوها و چه پچ‌پچ‌هایی بین آن‌ها شکل می‌‌گیرد. در همه خانه‌ها یک رساله مرجع وجود دارد. اگر همین رساله را که احکام دینی و فقهی ما در داخلش نوشته شده از دید یک نوجوان ببینیم، متوجه می‌شویم که این کتاب اصلا برای او مناسب نیست. دقیقا از جنس همان چیزهایی است که بچه زودتر از موعد اطلاعات کسب می‌‌کند. در صورتیکه شاهد این موضوع هستیم که این کتاب در مدارس ما برای بچه‌ها فروخته‌ می‌شود. یا اینکه در مراسم‌های تکلیف به آن‌ها می‌دهند. دقت کرده باشید خیلی از مراجع رساله‌های مخصوص سن نوجوان طراحی کرده‌اند که حتی رساله دختران و پسرانشان باهم فرق دارد.   «مبارزه با والد همجنس» از مسائل پسران در سن بلوغ یکی از موضوعات روان‌شناختی که در دوران بلوغ به وجود می‌آید که در پسران بسیار پررنگ‌تر است «مبارزه با والد هم‌جنس» است. هویت مردانه در خانه برای یک نفر تعریف شده‌ است. و آنقدر سیطره این هویت وسیع است که به فرد دیگری اجازه نفس کشیدن نمی‌دهد. حالا پسر خانواده می‌خواهد مرد بودن خودش را ثابت کند و ممکن است به والد هم‌جنس خودش پرخاش کند. این پرخاش می‌خواهد بگوید:«تو مردی من هم مردم. تو می‌فهمی آدم تا چه ساعتی باید بیرون باشد. من هم می‌فهمم» دعوا سر این مصادیق است. بر سر هویت مردانگی که پدر می‌تواند در این مورد سه نوع برخورد داشته باشد. *مورد اول اینکه اصلا این پرخاش را نبیند. اگر شما به عنوان پدر این پرخاش را نبینید، برداشت نوجوان پسر عدم توجه به شخصیتش و تحقیر اوست. یعنی تو عددی نیستی یا حتی ریز می‌بینمت. در صورتی که او تلاش می‌کند صدایش شنیده شود. وقتی می‌بیند دیده نمی‌شود سعی می‌کند این کسب هویت را در بیرون از خانه به دست بیاورد و این خشم را بیرون از خانه می‌برد. *مورد دوم این است که پدر این پرخاش و مبارزه را می‌بیند و می‌گوید شاخ و شانه می‌کشی، شاخ و شانه می‌کشم و باتوجه به قدرت و سیطریه‌ای که دارد پسرش را شکست می‌دهد. مثلا تلاش می‌کنی حساب و کتاب‌هایت دست خودت باشد، خیال می‌کنی.من هرشب همه حساب و کتاب‌هایت را چک می‌کنم. این جنگ نابرابر است و مشخص است که برنده پدر خانواده‌است. اما در کل خانواده می‌بازد چون خانواده با یک شکست‌خورده زندگی می‌کند. پسری که پدرش شکستش داده‌است به جای آنکه پناهگاهش باشد. *راه سوم این است که نوجوانم را در این سن بفهمم. وقتی اول او را بفهمم، می‌دانم که با او چه برخوردی کنم. پدر می‌تواند در این مورد در دایره قدرت خودش بخشی از قدرتش در خانه را به پسرش بدهد. فهم اینجا به معنی تسلیم نیست. یعنی من به عنوان پدر و بزرگتر خانواده اجازه میدان‌داری را به پسرم هم بدهم. پدر در این زمان در چارچوب خانواده به پسرش آزادی عمل می‌دهد و یک جورهایی او را مشاور خودش می‌کند و با این کار حس و نیاز استقلال و هویت فرزندش را در می‌یابد.   از قبل نوجوانی باید به فکر تبلیغات موثر بر ذهن نوجوان بود نوجوانان به خصوص پسرها در دوران بلوغ بسیار تحت تاثیر تبلیغات توسط جامعه همسالانش است که مبتنی بر کسب اعتبار است. وقتی می‌بیند همسالانش از رابطه با جنس مخالفشان حرف می‌زنند. او این ارتباط با جنس مخالف را بخشی از هویتش می‌داند که دنبال کسب آن است. همانطور که در طیفی سیگار کشیدن در ایران برای کسب هویت مردانه و استقلال شخصیت تبلیغ می‌شود. گاهی دادن زدن‌های در خیابان هم از همین جنس است. لباس‌های عجیب و غریبی که نوجوان‌ها به آن راغب هستند هم همینطور است. پدرش با این لباس مخالف است اما او چون می‌خواهد بگوید که از زیر سیطره پدرش بیرون آمده و استقلال شخصیتی دارد آن لباس‌ها را می‌پوشد. پدر و مادرها مدام از خودشان بپرسند که برای اثرپذیری فرزندشان از تبلیغات محیطی مثل فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی چه کرده‌اند؟ آیا کاری انجام داده‌اند؟ اگر تا دیروز هیچ دغدغه‌ای نداشته‌اند و حالا که امروز فرزندشان می‌خواهد به کلاس دهم برود این دغدغه سراغشان آمده دیگر فایده‌ای ندارد.   برای فرزندمان باید والد قابل افتخار باشیم برای آنکه فرزند ما آسیب کمتری بیرون از خانه ببیند، من در خانه به عنوان پدر یا مادر باید تبدیل به یک «والد قابل افتخار» برای او شوم. اگر اثرپذیری بچه در خانه بالا برود اثر پذیری او از نقاط دیگر پایین می‌آید و شما هیچ‌جایی را امن‌تر از خانه برای او پیدا نمی‌کنید. اما این قابل افتخار بودن بسیار کار سختی است. چون به طور مثال من ذهنم در دهه شصت جا مانده، فرزند ما محصول دهه 80 است. من او را نمی‌فهمم و گاهی خیلی هم تلاش کنم تنها تبدیل به یک والد قابل افتخار در جمع دهه شصتی‌ها می‌شوم که دهه هشتادی‌ها از او فرار می‌کنند. اگر من بتوانم پدر یا مادری نشوم که فرزند من دوست داشته باشد در جمع دوستانش مرا نشان بدهد و مرا از دوستانش پنهان نکند، و دوستانش را دور من بیاورد و بگوید پدر یا مادرم این است. من برنده شده‌ام. فقط من باید مواظب باشم که با استانداردهای دهه پنجاهی و دهه شصتی قابل افتخار نباشم. بلکه باید با استاندارهای یک دهه هشتادی قابل افتخار باشم. والد قابل افتخار شان خانواده را بالا می برد. وقتی فرزندتان از شما برای دوستانش تعریف کردنی زیاد داشته باشد این اثرپذیری شما را نشان می‌دهد.   بسیاری از مسائل بلوغ نوجوانان باید در فضای شوخی حل و فصل شود در همه خانواده‌ها یک نفر وجود دارد که به اصطلاح «آدم باحاله» صدایش می‌کنیم. کسی که با همه به لحن غیررسمی صحبت می‌کند و می‌تواند سخت‌ترین و جدی‌ترین حرفها را با زبان ساده و صمیمی و راحت بیان می‌کند. آدم‌هایی که قابل اعتماد و غیر رسمی نسبت به فرزند ما هستند. حالا ممکن است این شخصیت را خود من به عنوان والد داشته باشم یا ممکن است دایی یا خاله فرزندم داشته باشد. بهتر است پدر و مادر برخی مسائل را که خودشان نمی‌توانند به فرزندشان بگویند به خاطر ادبیات‌های نرم «آدم باحاله» این کارها را به او بسپرند. مثلا پسرها در سن بلوغ موهای صورت پراکنده‌ای در می‌آورند که دوست دارند اصلاحش کنند اما رویشان نمی‌شود. ممکن است به عنوان پدر من نتوانم به او بگویم یا اگر بگویم طور دیگری برداشت شود. اما این «آدم باحاله» کسی است که شاید اصلا با این موی صورت بتواند شوخی کند و توی همین شوخی یک ماشین اصلاح بردارد و موی صورت آقا پسر را بزند. اما ممکن است من به عنوان پدر نتوانم چنین کاری کنم چون چنین رابطه‌ای از ابتدا نداشته باشم و حتی او این کار را از من نپذیرد. در این زمان پدر نباید واکنش شگفت‌زده نشان دهد. یعنی نباید اینطور رفتار کند که «ای‌ول چقدر باحال شدی» در عین حال دعوا هم نیست. ولی ممکن است به او بگویم که بیا باهم یک عکس بگیریم. ممکن است اگر طور دیگری نشان دهد چون از قبل چنین ارتباطی نبوده خرابکاری کند و حتی عقبه اخلاقی خودش را زیر سوال ببرد. پدر و مادرها باید بدانند خیلی از مشکلات و بحران‌هایی که برای بچه‌ها به خصوص در سن بلوغ به وجود می‌آید باید در یک شوخی و بازی حل شود. چاره این نیست که در یک گفتگوی خاص با بچه مساله را مطرح کنیم و بخواهیم حل و فصل کنیم.   دختران هنگام بلوغ نیازمند آغوش مادرشان هستند دختران نیز مانند پسران در دوران بلوغ ظاهر متفاوتی پیدا می‌کنند. مثلا صورتشان نیاز به اصلاح پیدا می‌کند و ممکن است حس خوبی به این موضوع نداشته باشند و اذیت شوند. اگر برای پسر در این موارد از آدم باحاله استفاده می‌کنیم. برای دختر هم می‌توانیم همان کار را انجام دهیم اما این بار برای دختر مادر باید بلافاصله آغوشش را برای دخترش آماده کند و مثل پدر و پسر نیست که خیلی به روی هم نیاورند. دختر در این زمان‌ها حمایت همه جانبه مادرش را می‌خواهد. اما تصمیم درباره اصلاح موی صورت نوجوان در دوران دبیرستان بستگی به صلاح مادر باتوجه به فرهنگ خانوادگی خودشان و اقوامشان دارد. گاهی در بعضی از خانواده‌ها می‌بینیم که حواشی که برای یک دختر در جهان زنانه پیرامون بعد از اصلاح موی صورتش به وجود می‌آید آسیبش خیلی بیشتر از زمانی‌ست که دختر موی صورتش را اصلاح نکرده‌ است. اینجا باید والدین کمک کنند و ببینند کدامیک به نفع فرزندشان است.   به جای به رو آوردن مسائل بلوغ، صرفا همدلی کنید والد به خصوص غیرهمجنس باید همراهی خودش را در دوران بلوغ فرزندش نشان دهد. به طور مثال در زمان عادت ماهانه دختران، لازم نیست که پدر به روی دخترش بیاورد که تو در این شرایط قرار گرفته‌ای. همین که پدر نقش حمایتی خود را بیشتر بروز بدهد برای دخترش کافیست. لازم نیست شما به روی پسر اتفاقات بلوغش را بیاورید. همین که برای او شرایطی فراهم کنید که او به راحتی استحمام کند و مشکلی در این موضوع نداشته باشد کافیست. بسیاری اوقات به رو آوردن مسائل بلوغ، مثل گوشه رینگ انداختن یک نوجوان است و باعث آزار او می‌شود.     رفتار ساختارشکنانه والدین ممکن است آسیب زا باشد برچسب «بالغ شدن» به شدت نقطه ضعف برای پسرهاست. اما این موضوع برای دخترها اصلا به این شکل نیست. دخترها وقتی به بلوغ شرعی می‌رسند، برایشان جشن مفصلی می‌گیرند و همه به آن‌ها تبریک می‌گویند. اما شما آیا دیده‌اید چنین جشنی برای پسرها بگیرند؟ اصلا به رویشان بیاورید ناراحت می‌شوند. ضمن اینکه بلوغ جسمی پسرها معمولا زودتر از بلوغ شرعی آن‌هاست. اما در بلوغ دختران باید این موضوع را بدانیم که شرم و حیای دختر خیلی بیشتر از پسر است و ممکن است در این ایام منزوی و ناراحت باشد. حالا ممکن است من برای اینکه بخواهم به او کمک کنم رفتاری انجام بدهم که حسابی ساختارشکنانه است و مثلا برایش جشن مفصلی بگیرم که دخترم تو بالغ شده‌ای. این یعنی تو خانم شده‌ای. این رفتار باتوجه به اینکه درگذشته افراط‌هایی درباره بلوغ دختران وجود داشت ممکن است در جهتی مثبتی باشد اما ممکن است آسیب‌های دیگری در ادامه داشته باشد. پس بهتر است میانه‌داری کنیم. میانه‌داری یعنی همان به روی دختر نیاوردن کنار رفتارهای همدلانه. ممکن است در سالهای بعد به لحاظ فرهنگی جامعه در وضعیتی باشد که چنین کاری عجیبی نیست. اما بهتر است پدر به طور مثال از عادت ماهیانه فرزندش با خبر شود اما به جای به رو آوردن صرفا همدلی کند و فضا را در خانه برای آرامش دخترش فراهم کند. یکی از آسیب‌های رفتارهای ساختارشکنانه پدران در قبال بلوغ دختران این است که ممکن است دختر فضای ذهنی متفاوت‌تری نسبت به دختران همسن و سال خود پیدا کند و در مساله ازدواج توقع داشته باشد پسری که با او ازدواج می‌کند درک کامل و همینقدر دقیقی از این موضوع داشته باشد و این امر سبب اختلاف شود.   دختران توجه بیشتری در دوران بلوغ می‌خواهند در دخترها در دوران بلوغ رقابت در خانه به شکل متفاوتی وجود دارد. دخترها بر سر توجه بدست آوردن رقابت می‌کنند. به طور مثال در دوران کودکی وقتی پدر به خانه می‌آمد دخترش را می بوسید و همسرش را بغل می‌کرد. در این دوران اما دختر  مطالبه بیشتری از توجه دارد و می‌خواهد سهم بیشتری در خانواده و حتی مادرش داشته باشد. حل این موضوع هم بسیار آسان‌تر از پسرهاست. کافیست توجه و محبت بیشتری به آنها بدهیم. یک یا دوبار این موضوع را ببیند آرام می‌گیرد و برایش موضوع دیگر از حالت دغدغه بیرون می‌آید. بلوغ روحی و روانی دختران و کنار آمدن  آنها با مسائل بلوغ بسیار آسان‌تر از پسران است. خواهر و برادر نباید در یک اتاق بخوابند چیزی که واضح و مبرهن است این موضوع است که همه خانواده‌ها فرزندانشان تک‌جنسیتی نیستند و این موضوع کمی مسائل بلوغ را سخت‌تر می‌کند. والدین این را بدانند به هیچ عنوان لازم نیست برادر را از بلوغ خواهرش با خبر کنند که او را همراهی و حتی درک کند. برخی از این چیزها را در فضای کل‌کل‌های خواهر و برادری حل کنند. به طور مثال وقتی دختری در عادت ماهانه حالش خوب نیست و این موضوع برای برادرش سوال است لازم نیست کامل موضوع عادت ماهانه را به پسرتان بگویید. با گفتن این موضوع به هیچ کدام از فرزندان‌تان لطف نمی‌کنید. بلکه باید ماجرا را توی یک فضای شوخی ببرید. به طور مثال«ولش کن لوس شده، حالش خوب نیست.» خواهر و برادر می‌توانند هم اتاقی باشند یا وسیله‌هایشان در یک اتاق باشند اما هنگام خواب باید جدا از هم بخوابند. این موضوع را هم می‌توان با شوخی‌ و فضای غیر جدی حل کرد. برخی می‌‌گویند مگر خانه‌های امروزی چقدر بزرگ هستند که هرکدام از بچه‌ها اتاق خواب جدا و تخت جدا داشته باشند؟ نظر من این است که لزومی ندارد دختر و پسر تخت داشته باشند که یکی‌شان مجبور شود در پذیرایی خانه روی زمین بخوابد. اما پدر و مادر باید بدانند صحیح نیست از یک سنی به بعد این خواهر و برادر باهم در یک اتاق بخوابند.   وحدت رویه در تربیت فرزند نباید از بین برود چیزی که در تربیت فرزندان خیلی مهم و حیاتی به حساب می‌آید وحدت رویه است. به طوریکه اگر والدینی شیوه غلطی را داشتند اگر یکباره بخواهند همه چیز را تغییر دهند، آسیب این تغییر برای فرزند خیلی بیشتر از ادامه همان رویه غلط است. در هنگام بلوغ نیز باید به این موضوع دقت کرد که نباید از پدر و مادر رفتاری سر بزند که هیچ ربطی به سابقه رفتاری پدر و مادر در گذشته دارد.