به گزارش
بلاغ، هنوز چشمان بارانی دخترش و دست به دعا شدن تنها پسرش را از یاد نبردیم که در کنار سفره هفتسین، شفای مادر را طلب میکردند؛ مادر فداکاری که برای حفظ عفتش به کما رفت و امروز عروجش را به تحریر در آوردیم.
معصومه فولادی، شیرزن 47 ساله نکایی که صبحهنگام برای کسب روزی حلال از خانه خارج شد تا برای رسیدن به محل کار، مسیر نکا تا ساری را طی کند.
این مادر فداکار در محل ایستگاه حمل و نقل نکا ـ ساری در سهراه زاغمرز ایستاد و منتظر تاکسی بینشهری شد، جوانی 23 ساله با پژوی نقرهای، با قیافهای بهظاهر موجه منتظر مسافر بود و مسیر خود را میدان خزر ساری اعلام کرد؛ خانم فولادی برای اینکه زودتر به محل کارش برسد، مجبور شد سوار تاکسی شخصی شود و چون مسافر دیگری نیامد، راننده با همین یک مسافر نکا را به مقصد ساری ترک کرد.
در بین راه قبل از رسیدن به پلیس راه، راننده مسیر اصلیاش را تغییر داد که با اعتراض خانم فولادی مواجه شد و این همان مقصد شومی بود که این مادر را به طعمه مرگ کشاند و راننده را به تباهی برد.
این مادر عفیفه با اعتراض به راننده، مورد ضربوشتم قرار گرفت و با تهدیدهای شومی که از سوی راننده شد، مجبور شد خود را از ماشین به بیرون پرت کند که قطع نخاع شد؛ راننده هم بدون توجه به خانم فولادی مسیرش را ادامه داد و توقف نکرد.
به گفته بستگان خانم فولادی، وی توسط یک باغبان که در آن مسیر انحرافی تردد میکرد، پیدا شد و با دفترچه تلفنی که بههمراه داشت، به خانوادهاش اطلاع داده شد.
این مادر فداکار با بستری شدن 45 روزه در بیمارستان امام خمینی (ره) ساری و بعد از آن حدود یکماه نگهداری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امیر مازندرانی ساری و بوعلی نکا، شب گذشته دار فانی را وداع گفت و در این ایام فاطمی، در راه حفظ عفاف به معبودش پیوست.
پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگتر از پاداش عفیف و پاکدامنی نیست که قدرت برگناه دارد اما آلوده نمیشود، همانا عفیف و پاکدامن فرشتهای از فرشتههای خداوند است. «حکمت474 نهجال
بلاغه»
معصومه فولادی با گذشت بیش از سه ماه تحمل درد و رنج فراوان در آخرین روز از هفته نخست فروردینماه امسال دیده بر دیدار آفرینش فرو بست و مراسم خاکسپاری این بانوی پاکدامن امروز، هشتم فروردین، ساعت 14، از حسینیه سیدالشهدا (ع) نکا به سمت گلزار شهدای این شهرستان انجام میشود.
گزارشی در همین باره در تاریخ 29 بهمن 93 از صفحه مازندران خبرگزاری فارس منتشر شده بود که در ادامه میآید.خبر به کما رفتن بانوی سرپرستخانوار 47 ساله نکایی برای نجات خویش از دست یک متجاوز به عنف، موضوعی بود که مرا به بخش آیسییو بیمارستان امیر مازندرانی ساری کشاند.
نگاه ملاقاتکنندگان به آنسوی شیشه دوخته شده بود، دختری با نگاه محزون فقط اشک میریخت، قرآن در دستش، زیر لب آیهبهآیه تلاوت میکرد و با نگاهی غمبار به آن طرف شیشه توجه همه را به خود جلب میکرد.
زمزمهها زیاد بود، در کنار همراهان بیماران بخش آیسییو قرار گرفتم، سر صحبت را باز کردم.
«ف» دختر خانم «م» اهل نکا، رمقی برای صحبت نداشت، سایر بستگان را به من معرفی کرد تا بهطور کامل به شرح وقایع بپردازند.
رضا که خود را همسر خواهر خانم «م» معرفی کرد، پاسخگوی سؤالات من شد، او به شرح واقعه پرداخت و گفت: خانم «م» در تاریخ 24 آذر ماه ساعت هشت صبح هنگامی که برای رفتن به محل کار نکا را به مقصد ساری ترک میکرد، در مسیر «سهراه زاغمرز» که خودروهای خطی و غیرخطی مسافران را جابهجا میکردند، سوار ماشین جوانی شد که با خودروی پژو نقرهایرنگ ایستاده بود تا مسافر خود را تکمیل کند.
در همین هنگام راننده مسیر موردنظر خود را میدان خزر ساری اعلام کرد، این راننده با همین یک مسافر مسیر را به سمت ساری ترک کرد.
این خانم متوجه شد که قبل از رسیدن به پلیسراه ماشین به مسیر دیگری منحرف شده و به راننده هشدار داد که چرا مسیر را اشتباه میرود و راننده با اعلام اینکه گواهینامه ندارم و پلیسراه جلوی مرا میگیرد، بحث را عوض کرد.
خانم «م» همچنان معترض بود و با خواهش و تمنا از راننده خواست که پیاده شود، حتی به او گفت اگر پول اضافه میخواهی، حاضرم پرداخت کنم تا پیاده شوم اما راننده گوشش بدهکار نبود، فقط میگفت تا یک ساعت دیگر به مقصد میرسیم و با سرعت مسیر را به مقصد شوم خود طی میکرد.
در همین جروبحث و درگیری، خانم خودش را از ماشین به بیرون پرت کرد و راننده در همان مسیر انحرافی با سرعت، راه خود را ادامه داد.
نجات جان این مسافر برایش مهم نبود اما این مادر پاکدامن تحمل شنیدن سخنان راننده و پذیرفتن ذلت را نداشت.
وی با اعلام اینکه خانم «م» از طریق باغبانی که در آن مسیر انحرافی تردد میکرد، پیدا شد، گفت: سه ماه در بیمارستان امام خمینی (ره) ساری بستری بود و با وجود آسیبهای جدی که به او وارد شد، توانست با همراهانش ارتباط برقرار کند و حتی با صحبتهایش راننده را چهرهشناسی کرد.
رضا افزود: خانم «م» در تعریف وقایع آن حادثه میگفت: «همان موقع که از ماشین پرت شدم، با تمام قوا تلاش کردم که روی پاهای خودم بایستم تا در زمان مشخص به محل کارم که در شهرک صنعتی ساری بود، برسم اما قادر به حرکت نبودم.»
همراه این بیمار با بیان اینکه از راننده شکایت رسمی شده و پرونده در دستگاه قضایی در حال بررسی است، تصریح کرد: «ی» متولد سال 70 و اهل یکی از روستاهای ساری است که دارای پروندههای متعددی در زمینه زورگیری، سرقت و تعرض به نوامیس است و در حال حاضر در زندان بهسر میبرد.
وی ادامه داد: در حال حاضر چهار روز است که این مادر پاکدامن و فداکار به کما رفته و در بخش آیسییو بیمارستان بستری است و پزشک معالجش وضعیت جسمی، کلیوی، کبد، ضریب هوشی و تنفس وی را مناسب نمیداند.
خانواده این خانم که برای حفظ عفت زنانه و مادرانه جان خود را فدا کرده است، از مسئولان امر خواستند تا نظارت بیشتری در مسیرهای پرتردد داشته باشند.