تاریخ انتشارسه شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۴
کد مطلب : ۳۹۵۷۹۱
دوران امامت امام‌رضا(ع) تأثيرى در واقعيت دنياى اسلام گذاشت و به گسترش و عمقى كه بهمعناى حقيقىِ اسلام و پيوستن به اهلبيت(ع) و آشنا شدن با مكتب ايشان بخشيدند، قابلتأمل و درسآموز براى دوران كنونى ما از جهت نوع شيوه مبارزاتى كه مبتنى بر اقدام فرهنگى و معنوى و نيز مداومت بر آن در طى مدت طولانى است، مىباشد.
۰
plusresetminus
سيره مبارزه فرهنگى سياسى امام رضا(ع)؛درسى براى امروز جامعه اسلامى
به گزارش بلاغ،درحالى كه شهر مدينه داغدار شهادت امام و رهبرى چون حضرت صادق آل محمد(ع) بود و غم و اندوه قلب شيعيان و امامشان حضرت موسى ابن جعفر(ع) را فرا گرفته بود، در يازدهمين روز ذى القعده سال 148 ه.ق، خورشيد فروزان ديگرى از تبار آل محمد(ص) در شهر رسول خدا(ص) و در بيت نور و هدايت حضرت كاظم(ع) طلوع كرد كه گرماى وجودش نهتنها قلب آن شيعيان مدينه بلكه تمامى شيعيان را براى ابد گرما بخشيد. آنگونه كه حتى نام او كه «على» نهاده شد نيز يادآور وجود جد بزرگوارش اميرالمؤمنين على (ع ) براى شيعيان بود و هست.

مولودى كه ولادت بابركتش را اجداد بزرگوارش همچون حضرت امام صادق(ع) بشارت داده بودند. آن حضرت در بشارت خود به مردى از اهالى طوس فرمودند: «بهزودى از صلب فرزندم موسى، مردى به دنيا مىآيد كه مورد خشنودى خداوند سبحان در آسمان و خرسندى بندگانش در زمين خواهد بود. در سرزمين شما از روى ستم و دشمنى مسموم و كشته مىگردد و در همانجا غريبانه به خاك سپرده مىشود. آگاه باش! هركسى وى را در غربتش زيارت كند و بداند كه او امام و پيشواى شيعيان پس از پدرش بوده و از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه مىباشد، همانند كسى است كه رسول خدا(ص) را زيارت كرده باشد.» (اثبات الهداة، ج 3، ص 233)

ولادت در بيت نور و عصمت و دامان نجابت و طهارت
امام رضا(ع) همچون بقيه امامان و اجداد طاهرين و معصوم(ع) خويش، از عالىترين تبار و نسب برخوردار هستند. پدر آن حضرت امام موسى كاظم(ع) و مادر ايشان «نجمه» بود كه بافضيلتترين بانوان زمان خويش بود كه شايستگى همسرى و مادرى امام عصر خود را يافت. (زندگى چهارده معصوم، ص927)

آن بانوى بزرگوار كنيزى بود كه حميده مادر حضرت موسى بن جعفر(ع) او را خريد، حميده مىگويد: «حضرت رسولالله(ص) را در خواب ديدم كه به من فرمود:اى حميده، اين نجمه براى فرزند تو موسى است، كه بهزودى بهترين اهل زمين از او به دنيا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر(ع) بخشيدم، وقتى كه رضا به دنيا آمد نجمه را طاهره نام نهاد.» (بحارالانوار، ج49، ص7) نجمه خاتون شرح احوال خود در زمان باردارى حضرت رضا(ع) را اينگونه نقل مىكند: «وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگينى حمل را احساس نمىكردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شكم خود صداى تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند را مىشنيدم، و اين باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى كه بيدارشدم صدايى نمىشنيدم، زمانى كه رضا به دنيا آمد دست خود را بر زمين گذاشت و سر به آسمان بلند كرد، و لبهاى مبارك خود را حركت مىداد، گويا حرف مىزد، در اين هنگام پدر او موسى بن جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: مبارك باد بر تواى نجمه لطف و كرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچهاى سفيد پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پسازآن آب فرات خواست و كام او را با آب فرات باز كرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگير كه او بقّية الله در زمين خدا است.» (بحار، ص 7)

القاب نورانى امام هشتم(ع)
امام هشتم حضرت على ابن موسى(ع) به القاب شريفى همچون «سراج الله، نور الهدى، قرّة عين المؤمنين، رضا، رضىّ، فاضل، صابر، وفىّ، صديق و عالم آل محمد(ص)» ملقب هستند كه هريك گوياى وجود صفت و خصيصهاى خاص در آن حضرت بود. از ميان اين القاب، لقب «رضا» شهرت بيشترى دارد. آن حضرت را ازاينجهت «رضا» ناميدند كه پسنديده خدا در آسمان و مورد خرسندى رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در زمين بود و دوستان و دشمنان بهاتفاق از وى خشنود و راضى بودند. (علامه مجلسى، زندگى چهارده معصوم، صص 929 - 928)

سيره عملى و سلوك عالمانه و اخلاقى امام رضا(ع)؛ شيوهاى از مبارزه فرهنگى و معنوى براى گسترش معارف اسلام
طبق نقل مورخان، حضرت امام رضا(ع) در سن 35 سالگى به امامت رسيدند و به مدت بيست سال تا زمان شهادتشان، عهدهدار اين منصب بودند. اين مدت امامت، معاصر با خلافت سه خليفه عباسى بود؛ ده سال آن معاصر با خلافتهارونالرشيد، پنج سال معاصر با خلافت محمدامين و پنج سال آخر نيز همعصر با خلافت عبدالله المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهر مقدس مدينه اقامت داشت ولى مأمون پس از رسيدن به حكومت، حضرت را به خراسان فراخواند و آن حضرت سالهاى پايان عمر خويش را در خراسان سپرى كردند. (مهدى پيشوايى. سيره پيشوايان، ص468)

امام رضا(ع) در اين مدت هرچند كوتاه امامت در هر يك از اين سه دوره، بهمقتضاى مسؤوليت خطير امامت، با اوضاعواحوال پيچيده خلافت آن روز كه خلفاى عباسى باسياست و تزوير خاصى كه داشتند به نام اسلام بر مردم حكومت مىكردند و باوجود نابسامانىهاى زيادى كه از جهات مختلف در زندگى اجتماعى مردم وجود داشت، وظايف امامت خود را در جهت ابلاغ شريعت و احكام اسلام انجام مىدادند. بههميندليل دوران امامت امام رضا(ع) و سيره خاص مبارزاتى ايشان، همانطور كه مقام معظم رهبرى مىفرمايند ازلحاظ «تأثيرى كه در واقعيت دنياى اسلام گذاشت و به گسترش و عمقى كه بهمعناى حقيقىِ اسلام و پيوستن به اهلبيت(ع) و آشنا شدن با مكتب ايشان بخشيدند»، قابلتأمل و درسآموز براى دوران كنونى ما از جهت نوع شيوه مبارزاتى كه مبتنى بر اقدام فرهنگى و معنوى و نيز مداومت بر آن در طى مدت طولانى است، مىباشد.

آن حضرت در طول امامت خود شيوه خاص مبارزاتىاى كه مبتنى بر آموزش و تعليم مبانى اسلامى با حسن رفتار اخلاقى و بيان و گفتار علمى و معنوى بود را در دستور كار خود قراردادند تا از اين طريق بتوانند جامعه اسلامى را باوجود امام معصوم و بركات فيض وجودى او و تعاليم ناب اسلامى كه تنها از سرچشمه امامت قابل جوشش بود، مأنوس و آشنا نمايند و از اين طريق بتوانند اسلام راستين و آموزههاى آنرا ترويج دهند و زمينه مناسبى براى پذيرش معارف حقه اسلامى فراهم گردد و ادعاهاى باطلى كه به اسم دين از سوى دستگاه حكومت و فرقههاى انحرافى در حال گسترش بود، محو شود.

با نگاهى به شرايط اجتماعى و فرهنگى اين زمان مىتوان فهميد كه در اين دوران در اثر اين شيوه مبارزاتى آن حضرت و حركت عظيمى كه ايشان در جامعه پهناور اسلامى آن دوران ايجاد نمودند تفكّر ولايت اهلبيت و پيوستگى به خاندان پيغمبر آنچنان گسترشى در دنياى اسلام پيدا كرد كه دستگاه ظالم و ديكتاتور بنى عباس از مواجههى با آن عاجز شد. به تعبير مقام معظم رهبرى، در اثر اين شيوه رفتارى و مبارزاتى حضرت در دوران امامت، شاهد آن هستيم كه محبت اهلبيت(ع) «همهگير شده است؛ حضور آنها و وجود آنها در جامعهى اسلامى به اعماق دلهاى مردم نفوذ پيدا كرده است. اينكه شما مىبينيد امامزادههاى بزرگوار بلند شدند، راه افتادند، آمدند اينجا، غير از جنبهى عزا و غمناك قضيّه كه شهادت اينها در بين راه است، يك جنبهى مثبت و پرمعنا دارد؛ معناى اين، درخواست مردم، تقاضاى مردم، زمينهى پذيرش و قبول مردم نسبت به اهلبيت است. اين يعنى يك كار عميقاً فرهنگى و معنوى و يك كار بزرگ اعتقادى.» (بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 26/6/92)

ابعادى از شيوه مبارزه فرهنگى و معنوى امام رضا(ع)
1. سير و سلوك اخلاقى متمايز و ممتاز امام رضا(ع)
آن حضرت در دوران امامت با عمل به آموزههاى اخلاقى دين اسلام و رفتار و سلوك معنوى خود كه شايسته مقام امامت بود و مردم آن زمان تنها آنرا از سيره نبوى و امامان معصوم شنيده و خلاف آنرا در رفتار حاكمان و اربابان قدرت ديده بودند، ابعاد معنوى و اخلاقى دين اسلام كه در مقام امامت متجلى مىشد را بار ديگر زنده كردند و در تقابل با رفتار غيردينى حاكمان قراردادند. نقلهاى مختلفى كه از اين رفتار اخلاقى و معنوى امام رضا(ع) نقل شده است، گوياى اين موضوع است. بهعنوان نمونه از ابراهيم ابن عباس نقل است كه: «هرگز نديدم حضرت رضا(ع) كسى را با سخن خويش بيازارد و نديدم هرگز سخن كسى را قطع كند و مىگذاشت تا حرف او تمام شود، هرگز حاجت كسى را درصورتى كه قدرت برآوردن آنرا داشت رد نمىكرد، هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمىكرد، و تكيه هم نمىزد، و هرگز نديدم سخن درشتى به خادمان خود بگويد، هرگز نديدم كه آب دهان بر زمينبىاندازد و همينطور نديدم كه با صداى قهقهه بخندد بلكه تبسم مىكرد. زمانى كه به اندرون خانه مىرفت و سفره مىانداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى نشانيد. آن حضرت شبها را بيشتر بيدار بود و كمتر مىخوابيد. بيشتر شبها را تا صبح بيدار بود، روزه بسيار مىگرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترك نمىشد، آن حضرت در پنهانى نيكى و تصدق بر فقرا بسيار داشت، و بيشتر آن در شبهاى تاريك بود، بنابراين هر كس ادّعا كند كه مانند او را در فضل ديده است او را راستگو مپنداريد.»

همچنين شخصى از اهل بلخ كه در سفر حضرت رضا(ع) از مدينه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده مىگويد: «روزى در بين راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفيد و سياه را بر سر سفره جمع كرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود كه براى اينان سفرهاى جداگانه مىانداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما يكى است، مادر و پدر همه يكى است، و پاداش به اعمال است.» (كافى، ج4،ص23)

در خصوص تواضعبىاندازه آن حضرت نيز نقل است كه شخصى بهقصد ديدار امام رضا(ع) مسير طولانىاى را طى كرد. صبح زود به مقصد رسيد. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشويم و پاك و مطهر به زيارت امام بروم. لحظاتى در آنجا درنگ كرد. شخصى آنجا بود. از او خواست كه در شستن بدن به او كمك كند. بعضى از مردم كه وارد حمام مىشدند احترام عجيبى به او مىنهادند و اظهار ارادت و ادب مىنمودند. مرد مسافر اندكاندك امام را شناخت بهسرعت كنار كشيد و بهشدت شرمنده شد و عذرخواهى كرد. اما امام رضا به او دلدارى دادند و همچنان مشغول كار خود شدند و فرمودند: «شما اينهمه راه را با پاى پياده براى زيارت ما آمدى من هم اينجا منتظرت بودم!» (در رواق نور، ص27)

آن امام بزرگوار با اين شيوه و سلوك اخلاقى و دينى خود، حقيقتاً مصداق عينى توصيفى بودند كه خود از بركات وجود امام در ميان مردم بيان داشتهاند كه مىفرمايند: «امام مهربان دوست، امين و دل سوز امت است و همانند مادرى است كه عاشقانه به خردسال خود عشق مىورزد.» (حسينى قزوينى،در حريم طوس، ص247)

اين شيوه رفتارى آن امام بزرگوار بود كه باعث شد محبت و عشق مردم بهوجود ايشان بيشتر و بيشتر شود. چنانكه نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در مسير سفر ايشان در شهر نيشابور تجلّى كرد كه مورّخان نوشتهاند عدّهبىشمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند، و آن بزرگوار حديث «سلسله الذهب» را كه مضمون آن توحيد يعنى دعوت تمامى انبياء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس با عبارت «وأنا من شروطها» آنرا ختم به ولايت و امامت كردند.

2. معرفى سبك زندگى اسلامى به مردم جامعه
آن حضرت با تعاليم مختلفى كه از آموزهها و تعاليم اصيل اسلامى و حقوق و وظايف مسلمانان در دين بيان مىنمودند، سبك زندگى اسلامى و دينى را معرفى نمودند. سبكى از زندگى كه انسان مؤمن با عمل به آن به سعادت دنيوى و اخروى مىرسد و اثرات آنرا در زندگى فردى و اجتماعى خود احساس مى كند.

در اين زمينه حضرت امام رضا(ع) تعاليمى را در خصوص حفظ حقوق برادران دينى و تكريم شخصيت و مقام آنان سفارش نمودهاند. بهعنوان نمونه آن حضرت دراينباره‌‌ میفرمايند: «از حقوقى كه هر مؤمن نسبت به برادر دينى خود دارد اين است كه از صميم قلب او را دوست بدارد و ازنظر مالى به او كمك و مواسات نمايد و اگر كسى به او ظلم كرد او را يارى كند... شخص باايمان هرگز به برادر دينى خود ستم نمىكند، او را فريب نمىدهد، به او خيانت نمىكند، غيبت او را روا نمىدارد، به او دروغ نمىگويد. كسىكه به برادر دينى خود لباسى هديه دهد خداوند از لباسهاى بهشتى به او خواهد داد و كسىكه براى رضاى خدا به آنها قرض بدهد در پيشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هركسى اندوه برادر دينى خود را برطرف سازد خداوند غمى از غمهاى آخرتش را خواهد زدود.» (بحارالانوار، ج74، ص333)اين حقوق باعث شكلگيرى روابط اجتماعى عميقتر و مؤمنانهتر در جامعه مىشود و جامعه را تعالى مىبخشد.

3. معرفى و شناساندن جايگاه ارزشمند و متعالى علمى و اجتماعى امام به جامعه اسلامى
ازجمله اقدامات مؤثر حضرت رضا(ع) شناساندن حقيقت امامت و تبيين نيازمندى جامعه بهوجود مقدس علمى و معنوى او براى جامعه مسلمين است. ايشان در برهههاى مختلف امامت خود با اقدامات مختلفى همچون مناظره و نيز در توصيهها و بيانات خود همواره ابعاد مختلفى از امامت خويش و ثمرات وجودى آن براى جامعه اسلامى را نمايان مى نمودند.

آن حضرت در توصيف جايگاه امام معصوم و مقام والا و ملكوتى او به شيعيان خود درس معرفت و امامشناسى را آموختند. چنانكه دراينباره مىفرمايند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگتر، مقامش عالى تر، مرتبهاش بلندتر و ژرفايش عميقتر از آن است كه عقلها به آن برسد و انديشهها آنرا دريابند. امام همانند خورشيد فروزانى است كه خود در كرانه افق و دور از دسترس و چشمانداز است. و نورش سراسر هستى را فراگرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شبها براى رهگذر شهرها و كويرها و گرداب بر تلاطم درياهاست.» (درحريم طوس، ص234)

علاوه بر اين در عرصه مبارزه با دستگاه تبليغاتى مأمون كه سعى داشت مقام علمى و معنوى امامت را با ترتيب دادن جلسات مناظره دچار خدشه كند، امام رضا(ع) از اين فرصت براى شناساندن جايگاه علمى خود به همگان بهترين بهره را بردند. امام(ع) در اين جلسات با هر يك از دانشمندان، با زبان خود و از كتاب خود آنان، بر بطلان نظريه آنها و حقانيت اسلام و صداقت حضرت رسول اكرم(ص) استدلال نمود. تا آنجا كه همگان در برابر حضرت سر تعظيم فروآورده، بر بطلان نظريه خويش و صحت سخنان امام رضا(ع) اعتراف نمودند و بعضى همانند عمران صائبى كه مشرك و در علم كلام و فن خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانيت اسلام اعتراف مىكردند و در همان مجلس اسلام مىآوردند. (در حريم طوس، ص206)

همچنين درزمينه پاسخ به شبهات در مسأله امامت، آن حضرت اقدامات اساسى انجام دادند كه گوياى علم نامحدود ايشان بود. در اين زمينه محمد بن عيسى يقطينى اظهار داشته است: «وقتى مردم، در مسأله امامت امام رضا(ع) اختلاف پيدا كردند من كه مسؤول جمعآورى پرسشهاى مردم و پاسخهاى آن حضرت بودم، پانزده هزار مسأله گردآوردم كه از حضرت سؤال شده بود و وى به تكتك آنها پاسخ فرموده بودند.» (سرچشمههاى نور امام رضا(ع)، ص92)

اين مرتبه علمى بهاندازهاى شهرت يافت كه لقب «عالم آل محمد(ص)» را بر ايشان نهادند. چنانكه ابراهيم بن عباس در رابطه با گستردگى علم امام رضا(ع) نقل مىكند كه: «هرگز نديدم از امام رضا(ع) چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند، و عالمتر از او نسبت به زمان خودش نديدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤالهاى مختلف امتحان مىكرد و آن بزرگوار جواب مىفرمود، در عين اينكه جوابهاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآنرا در هر سه روز يكبار ختم مىكرد، و مىفرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم مىتوانم. لكن به هيچ آيهاى مرور نمىكنم مگر آنكه در آن فكر مىكنم و اينكه چه وقت و درباره چه چيز نازلشده است. لذا قرآنرا در سه روز ختم مىكنم.» (بحارالانوار، ج 49، ص90)

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴