به گزارش
بلاغ، از هفته بعد انتخابات 29 اردیبهشت 96 و اعلام رسمی ریاست جمهوری آقای روحانی، زمزمه تغییر استاندار مازندران قویتر از گذشته بین اصلاحطلبان این استان آنچنان مطرح شد که صدایش از محافل خصوصی و رسانههای پرتعداد و متنوع این جریان به گوش مردم رسید و با مطرحشدن اسامی اشخاصی که مردم آنها را تندرو و فاقد کارآیی میدانند، موجبات نگرانی مازنیها را فراهم آورد.
مازندران و رانش مدیریت مازندران رکورددار تغییر و تعویض مدیران است. تا مدتها با آمد و رفت مدیران غیربومی، شهرت یافته بود که این استان آزمایشگاه و محل کارآموزی و کارورزی مدیرانی است که قرار است در جاهای دیگر از آنها استفاده شود و قبل از آن، باید در این استان به تجربه و پختگی کامل میرسیدند و سپس به محل ماموریت اصلی خود گسیل میشدند.
مازندران، که خود از بزرگترین صادرکننده مدیران کاربلد و با تجربه و خوشفکر است، برای خود ضایعه میدید که بدلائلی باید شاهد آمد و شد مدیران غیربومی و آنهم در سطح استاندار باشد.
قبل از هرچیز، بسیاری واقعبینانه مشکل اصلی را در این میدانند که در مازندران تنگنظریهایی وجود دارد که اجازه نمیدهد تا فرزندان شایسته این استان فارغ از نگاههای تنگ و محدودکننده جناحی، براساس شایستگی در مصادر مدیریتی بتوانند خلاقانه به خدمت رشد و توسعه استان با اجماع عمومی مخصوصاً در سطح نخبگان و تاثیرگزاران اجتماعی و گروهها و شخصیتهای مرجع درآیند. لذا، بدون تعارف و شجاعانه باید حرف دل خیلیها را زد که معتقدند: "در مازندران بهجای اینکه دست یکدیگر را برای تسریع در حرکت بگیریم، پای یکدیگر را برای اسقاط و از حرکت بازایستادن میگیریم".
بدین جهت است که بسیاری از نیروهای مستعد و در سطح ملی این استان، ناچار جلای وطن کرده و به سایر استانها و پایتخت میروند تا امکان خدمت به نظام اسلامی را بهتر و راحتتر بهدست آورند. آنانی هم که لاجرم در مازندران میمانند تا به استان و مردم خود خدمت کنند، با دهها سد و مانع مواجه میشوند و ناچارند بخشی از توان خود را مصروف خنثیکردن حواشی مضر و مخل کنند و این چیزی نیست که در سایر استانها بهخصوص استانهای توسعهیافته کشور مثل کرمان، اصفهان، تبریز و... وجود دارد. در این استانها همه جریانهای سیاسی وقتی به پای منافع استان خود میرسند، دیگر جناح و جریان ساسی را کنار میگذارند و تامین منافع مردم و رشد و توسعه استانشان میشود محور وحدت و یکپارچگی؛ اما در مازندران ما...!!
سیاست گلآلود و ماهی نامطلوب در مازندران طبیعی است وقتی آب سیاست در مازندران گلآلود شود، ماهی مطلوب برای مازنیها صید نمیشود، آنگاه است که استاندارش باید از استان دیگر انتخاب شود و به تبع آن، مدیران برخی دستگاههای تاثیرگزار آن نیز ایضاً.
مکرر از سوی مقامهای وزارتی شنیده شد که سختترین انتصاب آنها در مازندران انجام میشود. آنها میگویند که برای انتخاب یک مدیر در مازندران باید با جاهای مختلف هماهنگ کنند که برای رسیدن به نقطهنظر مشترک بین کانونهای تاثیرگزار، دچار مشکلات فراوانی میشوند.
چالشهای انتخاب در مازندران مشکل اصلی در مازندران برای انتخاب مدیران چند وجهی است. انتخاب استاندار با تعصب صحیح بومیبودن مواجه است، اما وجود عصبیتهای شهرستانی و تعصب این شهر و آن شهر، باعث میشود تا انتخابکننده وزارتی آنچنان دچار مشکل شود که عطای انتخاب بومی را به لقایش ببخشد و علیرغم مقاومت شخصیتهای مازندرانی، استاندار را از سایر استانهای کشور انتخاب کند تا خلاصه به غائله انتخاب استاندار خاتمه دهد.
برای انتخاب فرماندار و سایر مسئولان شهرستانی نیز، استاندار و مدیران کل در مازندران دچار همین مشکلاند. تعصب شدید شهرستانی و شهری و روستایی در مازندران بیداد میکند تا جایی که خود بهعنوان معضل اصلی در آمده است.
به نظر میرسد آنچه که باید مبنا و ملاک انتخاب مدیران در مازندران قرار گیرد، کارآیی و بالابودن توانمندی منتخبان برای اشغال جایگاههای خدمتی است؛ هرچند بومیبودن به عنوان یک امتیاز بزرگ باید دارای نمره باشد، اما اختصاص همه ارزشها به این مولفه، بیمهری نسبت به نقدسازی ظرفیتهای بیپایان مازندران مستعد و غنی و نگهداشتن مردم زحمتکش و قانع این استان است.
لزوم اجماع در مازندران بر محور وحدت اغلب صاحبنظران مازندرانی معتقدند که مازندران نیازمند اجماع نخبگان بر رشد و توسعه مازندران با تکیه بر وحدت و با محوریت شخصیتی جامعالاطراف و وجیه است. اینکه گفته میشود مازندرانیها باید بر محور بزرگ خود حرکت کنند، امر درستی است. برای یک استان نمیشود همه را صاحبنظر دانست و هرکسی بخواهد ساز خود را بزند و حرف خود را پیش ببرد.
مازندران دارای شخصیتهای بزرگواری است که همه آنها از سرمایههای کمنظیری هستند که میتوانند تولید ثروت معنوی و مادی برای این استان غیورپرور کنند، اما در بعد معنوی باید پذیرفت که استان نمیتواند برای نیل به وحدت، بر محور چند نفر متمرکز شود؛ چرا که برای فرماندهی نیازمند وحدت بر حول یک نفر میباشیم. همانگونه که رهبر معظم انقلاب محور وحدت هستند، علیالقاعده باید نماینده معظمله در استان باید این مسئولیت را به انجام رسانند.
در کمال پوزش باید بپذیریم که اختلاف و عدم وحدت اصلی در سطح شخصیتهای شاخص مازندران است. این واقعیت تلخ میباشد، اما برای حل مساله، باید مساله و مشکل را آنچنانکه هست دید و برای آن چارهجویی کرد.
اگر تعصب شهرستانی در مازندران غوغا میکند، ابتداء بزرگان مازندران باید تصمیم به حل آن بگیرند. الحمدلله باید به این امتیاز اشاره کرد که مردم مازندران همچون برخی از نخبگان خود، درگیر عصبیتهای شهرستانی نیستند و خود را اعضای یک خانواده بزرگ میدانند.
استاندار، سکانداررشد استان استاندار در هر استان میتواند با اتکاء به اجماع خبرگان و نخبگان، از همه توان استان، بویژه مجموعه مدیران برای اجرای طرحهای توسعهای استان استفاده کند و از این اجماع برای جلب اعتبار ملی از سوی دولت بهره ببرد.
مازندران از بیثباتی استانداران خود همواره رنجور بوده و ظرف 38 سال پیروزی انقلاب، 21 استاندار به خود دیده و هر استاندار نیز در روز معارفه خود، شاهد زمزمه تغییر خود بوده است.
دکتر فلاح جلودار، رئیس ستاد انتخابات دور قبل آقای روحانی، طی چهارسال اخیر توانست با مشی اعتدال و بهدور از افراط و تفریط و سیاسیکاری، تلاش کند و چندان به مسائل جناحی توجه ننماید؛ هرچند که او نیز از ضعف و انتقاد مبرا نیست، اما در مجموع با مقاومت در مقابل تندروهای اصلاحطلب توانست جو سیاسی مازندران را بدون تنش اداره کند و نگذارد استان دچار تنش و ناآرامی سیاسی شود.
استاندار آینده مازندران جریان تند اصلاحطلب، که به غلط خود را عامل پیروزی آقای روحانی میداند، پس از عدم رضایت در سهمبری کابینه، مترصد بردن سهم بالا در سطح معاونان وزراء و استانداریهای سطح کشور است و مازندران نیز، که از دیرباز مورد آرزوی آنها بود، هدف اصلی آنها در انتصاب استاندار تندرو است. شایستگی استاندار از نظرگاه این گروه، انتصاب براساس همپالگی جناحی است و هیچ شایستگی غیر از همراهیهای جناحی و اقتصادی را ملاک انتخاب نمیدانند. انتخاب فرمانداران و مدیران کل، که از اساسیترین اختیارات استاندار در انتصابها میباشد، اگر بر مبنای نوع نگاه جناحی و آنهم با طعم تند آنگونه که افراطیهای اصلاحطلب میخواهند، انجام شود؛ واقعاً کار استان و مردم به پیش نمیرود و مشکلات مردم در قالب حرف و گفتاردرمانی باقی میماند و روز بهروز بر عمق عقبماندگی مازندران افزوده میشود.
خلاصه چه کسی استاندار مازندران میشود؟ جریانهای مختلف اصلاحات در مازندران دستاندرکار و فعال برای نشاندن منتخب خود بر کرسی استانداری مازندراناند. گزینههایی همچون: رحمانزاده، کشاورزیان، صالحی، ناطق نوری، نریمان،...و مهدی عبوری، که گفته میشود یوسفنژاد شدیداً پی کار اوست، از موارد مطرح کنونی هستند، که به نظر میرسد فلاح جلودار به لحاظ تجربه و اثبات حاشیهگریزی و عدم تمکین در قبال مطالبات تندروانه و افراطی اصلاحطلبان رادیکال، دارای کفه سنگینتر در ادامه مدیریت بر ساختمان سفید استانداری مازندران است.