به گزارش
بلاغ، در هر زمان و مکانی که عوامل و شرائط دست بدست هم دهند و بن بستهایی را برای حقطلبان بوجود آورند، نسخه شفابخش حسین بن علیهماالسلام در گفتن "نه" بزرگ به صحنه سازان و سناریوپردازان زمانه، تنها راه برون رفت از استیصالها و از پاافتادنهاست.
معاویه، که سمبل خدعهگران زیرک و باهوش تاریخ است و طی بیش از 20سال در منطقه شام پایههای سلطنت موروثی خود را با فرهنگسازی مبتنی بر ارزشهای جاهلی و با رنگ و لعاب اسلامی تحکیم بخشیده و با قدرت نظامی و پلیسی، سیاست تطمیع و استثمار خود را کامل کرده بود آنچنانکه هیچ تنابنده ای را توان مخالفت نمانده بود، نتوانست در مقابل حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سیاستهای خویش را پیش ببرد.
امام حسین(ع) در طی 10سال امامت با سخنرانیهای متعدد و نامههای فراوان با اتخاذ مواضع انقلابی به مبارزه با بنی امیه و معاویه میپرداخت. امام بدنبال هر اقدام ضداسلامی معاویه، او را بشدت مورد اعتراض و انتقاد قرار میداد که یکی از مهمترین این موارد، موضوع ولیعهدی یزید بود.
معاویه به دنبال فعالیتهای دامنهدار خود به منظور زمینهسازی ولیعهدی یزید سفری به مدینه کرد تا از مردم مدینه و بویژه شخصیتهای بزرگ این شهر، که امام حسین در راس آنان قرار داشت، بیعت بگیرد. او پس از ورود به مدینه، با حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عباس دیدار کرد و طی سخنانی موضوع ولیعهدی یزید را پیش کشید و کوشش کرد تا موافقت آنان را بدست آورد. امام حسین(ع) در پاسخ سخنان وی با ذکر مقدمهای گفت: تو در برتری و فضیلت که برای خود قائلی، دچار لغزش و افراط شدهای و با تصاحب اموال عمومی مرتکب ظلم و اجحاف گشتهای. تو از پس دادن اموال مردم به صاحبانش خودداری و بخل ورزیدی و آنقدر آزادانه به تاخت و تاز پرداختی که از حد خود تجاوز نمودی، و چون حقوق حقداران را به آنان نپرداختی، شیطان به بهره کامل و نصیب اعلای خود در اغوای تو رسید. آنچه درباره کمالات یزید و لیاقت وی برای اداره امور امت اسلامی گفتی فهمیدم. تو یزید را چنان توصیف کردی که گویا شخصی را میخواهی معرفی کنی که زندگی با او بر مردم پوشیده است و یا از غایبی خبر میدهی که انگار مردم او را ندیدهاند! و یا در این مورد تنها تو علم و اطلاع به دست آوردهای! نه، یزید آنچنانکه باید خود را نشان داده و باطن خود را آشکار ساخته است. یزید را آنچنانکه هست معرفی کن. ای معاویه! یزید جوان سگ باز و کبوترباز و بوالهوسی است که عمرش با ساز و آواز و خوشگذرانی سپری شده، یزید را اینگونه معرفی کن و این تلاشهای بی ثمر را کنار بگذار.
امام حسین(ع) در پاسخ نامهای از معاویه، که در آن امام را به تحرک علیه خود متهم کرده بود، نوشت: آیا تو قاتل حجربن عدی و یارانش نیستی؟. قاتل کسانی که همه از نمازگزاران و پرستندگان خداوند بودهاند. کسانی که بدعتها را ناروا شمرده و با آن سخت مبارزه می کردند، و کارشان امر بمعروف و نهی از منکر بود. تو پس از آنکه به آنان امان دادی و سوگندهای اکید یاد کردی که به خاطر حوادث گذشته آزارشان نکنی، برخلاف امان و سوگند خود، آنان را ظالمانه کشتی و با این کار، بر خدا گستاخی نموده، عهد و پیمان او را سبک شمردی.
امام حسین(ع) در این نامه به موارد متعدد از جنایات معاویه علیه مسلمانان و بویژه علیه شیعیان و محبان اهلبیت(ع) اشاره کرده می نویسد: ای معاویه! یکی از سخنان تو این بود که در میان این امت ایجاد اختلاف و فتنه نکنم. من هیچ فتنه ای بزرگتر و مهمتر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم. دیگر از سخنان تو این بود که مواظب رفتار و دین خود، و امت محمد(ص) باشم. من وقتی به وظیفه خود می اندیشم و به دین خود و امت محمد(ص) نظر میافکنم، وظیفهای بزرگتر از این نمیدانم که با تو بجنگم، و این جنگ، جهاد در راه خدا خواهد بود، و اگر به خاطر یک رشته عذرها از قیام بر ضد تو خودداری کنم، از خدا طلب آمرزش می کنم(چون ممکن است آن عذرها در پیشگاه خدا پذیرفته نباشد) و از خدا میخواهم مرا به آنچه موجب رضا و خشنودی اوست، ارشاد و هدایت کند.
امام در ادامه میافزاید: ای معاویه! دیگر از سخنان تو این بود که اگر من به تو بدی کنم، با من بدی خواهی کرد، و اگر با تو دشمنی کنم دشمنی خواهی نمود. باید بگویم: در این جهان نیکان و صالحان همواره با دشمنی بدکاران روبرو بودهاند، و من امیدوارم دشمنی تو زیانی به من نرساند و زیان بداندیشیهای تو بیش از همه متوجه خودت گردد و اعمال تو را نابود سازد. پس هر قدر میتوانی دشمنی کن.
ای معاویه! از خدا بترس و بدان که گناهان کوچک و بزرگت همه در پرونده خدایی ثبت شده است، این را نیز بدان که خدا جنایات تو را که به صرف ظن و گمان مردم را میکشی، هرگز به دست فراموشی نخواهد سپرد.
امام حسین(ع) علیرغم اینکه بدلیل شرائط خاصی را که سیاستهای زیرکانه معاویه بوجود آورده بود، قیام به سیف نکرد، اما در هر مناسبتی با روشهای مختلف و مناسبتهای گوناگون به تنویر افکار عمومی و آگاه سازی مردم میپرداخت و در این زمینه قائل به تقیه و پنهان کاری نبود. یکی از این موارد را میتوان در سخنرانی آن حضرت در جمع حجگذاران و بزرگان جهان اسلام حاضر در موسم حج در دو سال قبل از مرگ معاویه سراغ آورد که امام حسین(ع) طی سخنان مبسوط، جنایات بنی امیه و توطئه معاویه در سلطنتی کردن حکومت و جایگزینی یزید را بر ملاء کرد. در این جمع، که بالغ بر 700نفر از تابعین و 200نفر از صحابه حضور داشتند، امام فرمود: دیدید که این مرد زورگو و ستمگر با ما و شیعیان ما چه کرد؟.من در اینجا مطالبی را با شما در میان میگذارم، اگر درست بود تصدیق و اگر دروغ بود، تکذیب کنید. سخنان مرا بشنوید؛ وقتی که به شهرها و میان قبائل خود برگشتید، با افراد مورد اعتماد و اطمینان در میان بگذارید و آنان را به رهبری ما دعوت کنید، زیرا می ترسم این موضوع(رهبری امت توسط اهلبیت) به دست فراموشی سپرده شود و حق نابود و مغلوب گردد.
نبوغ و زیرکی معاویه، که سالها حکومت بر شام و ایالات مختلف و همراه کردن مردم آن مناطق با اسلام مورد ادعای خود دلالت بر آن دارد، ایجاب میکرد تا با طرح جانشینی یزید زمینههای فکری جامعه و نخبگان را برای پذیرش تدریجی این جایگزینی فراهم آورد و هیچگاه به جنگ با امام حسین(ع) و موفقیت خود در این جنگ اعتقاد نداشت بگونهای که به یزید هم توصیه کرده بود که: بعد از مرگ من، آنگاه که خلیفه شدی، حسین بن علی را برای بیعت گرفتن تحت فشار قرار نده، ولیکن یزید به این توصیه پدرش توجه نکرد و روی آن غرور و نخوت وتکبر ابلیسی که سراسر وجودش را در بر گرفته بود، در نامهای به والی مدینه از وی خواست تا حسین بن علی(ع) را دعوت کرده و از او بیعت بگیرد و اگر استنکاف ورزید، حسین بن علی(ع) را از بین ببرد. امام حسین(ع) در پاسخ والی مدینه می فرماید: مانند من که با فردی مثل یزید بیعت نخواهد کرد. سپس می افزاید: آنگاه که جامعه مبتلاء به حاکمی بشود بمانند یزید، بایستی که فاتحه اسلام را خواند.
امام حسین(ع) براساس واقعیتهای تلخ جامعه به این برداشت رسید که اسلام به تمام معنا دارد از بین می رود و بزودی حتی صورت ظاهری اسلام نیز نابود خواهد شد و صورتکی از ظاهر اسلام، که از زمان خلفای قبل باقی مانده بود هم از بین خواهد رفت؛ بدین جهت با سترگترین "نه" تاریخ، بزرگترین و ماندگارترین رخداد غمبار بشریت رقم خورد و خونینترین خون بر زمین فطرت انسانهای همیشه تاریخ جاری شد تا در مسیر ابدی خویش جوانههای حیات را آبیاری و نهال انسانیت خداجو و عدالتطلب را به میوه نهایی حکومت مهدوی(عج الله...) مثمر کند. انشاءالله