به گزارش
بلاغ، در ايران يک وزير پیداشده که بگوید آقايان خانمها، بازى حق بچههاست، مهارتهای زندگى را آموزش دهيم، تکليف اضافه و مشق شب و ديکته و از اين رقم اضافات را حذف کنيم.
آمد که بگوید دانشآموز امروز جوان آینده است، بايد براى آینده و زندگى آینده و ساختن کشور در آینده پرورش پيدا کند و عمرش بايد با شادى و نشاط سپرى شود، پس دانش آینده، زندگى آینده و فنّاوری آینده مهم است.
دانشآموز دبستان نبايد تفکيک بشود به خوب و بد و يا رفوزه و قبول، باهوش و بیهوش، بايد بازى کند راه برود ورزش کند بدود زمين بخورد بلند شود، هى زمين بخورد بلند شود و هى تجربه کند و البته نقش معلم راهنمايى نظارت و هدايت است.
من يک تذکردهندهام، اساس تعلیم و تربيت همين است؛ تذکر و بيدارگرى.
مگر نه اينکه میگوییم معلمى رسالت انبياست، انبيا براى تذکر آمدند. تذکر براى بيدارگرى و براى هدايت بشر، بيدارگرى و هدايت با یاددادن از روى اجبار متفاوت است.
معلم در جهان امروز، فقط يک تذکردهنده و بیدارکننده است. دانش غیرضروری مانع به یادآوردن و يادگيرى میشود.
ما به ياد میآوریم. براى ساختن هر کشورى بايد به ياد آورد.
ما به ياد میآوریم بازى را، شادى را، نشاط را و البته ايده پردازى را.
ايده؛ خلاقيت؛ ابتکار؛ نوآوری و محصول، پنج اصل مهم در آموزشوپرورش فراگير و مشارکت جمعى و خلاقيت گروهى است. تيزهوش پرورى و پر هوش انگارى، مانع اين مشارکت و توليد جمعى میشود.
بايد به نمايندگان محترم مردم هم بگوييم که فرصت دهيد تا وزيرى که با اين نگاه میخواهد دانشآموزان امروز را براى آینده ايران آماده کند، کارش را بکند و از او حمایت کنند.
وزيرى که در فلان استان و فلان شهر در فلان ماشين يک کودک، آنهم خارج از وقت ادارى و آموزشی آسيب میبیند، دلش میگیرد و غمگين میشود و اجازه نمیدهد مديران کل در مراسم ختم پدرش دستهگل تسليت بياورند و ميز کارشان را ترک کنند، وزير خوبى است.
پس مجلس است که بايد کمک کند. مجلس است که بايد اين همکارى را به نحو شايسته در تمامى بخشها در آموزشوپرورش داشته باشد.
مجلس است که بايد به معيشت معلمان توجه ويژه داشته باشد. معلمانى که سازندگان همين نمايندگان مجلس و مديران جامعه هستند
اینجانب از اساس با هر چه تیزهوش انگارى و پر هوش انگارى و متفاوت انگارى کودکان معصوم در ابتدايى مخالف هستم.
البته و صدالبته اگر دانشآموزى نخبه و تيزهوش پيدا شود و عيان و آشکارا همه متوجه شوند که او تیزهوش است و در آینده بوعلى و سهروردى و رازى و انيشتين و بيل گيتس میشود، خوب طبیعتاً همه و همه بايد روى اين دانشآموز سرمایهگذاری کنند.
ليکن اين دستهبندیها و اين مرزبندیهایی که امروزه میبینیم، جز ضرر و زيان روحى و روانى و عاطفى و حتى آموزشی چيزى را به دنبال نخواهد داشت.
من بر اين باورم "هر کودکى سزاوار يک فرصت است"، بله؛ هر کودکى سزاوار يک فرصت است. از دورترين روستاها تا اعماق شهرهاى شلوغ، البته اين شعارى است که معلمان برتر جهان در همايش سال ۲۰۱۷ ارائه دادند که افتخار داشتم در همين کارگروه بودم و در تنظيم اين شعار نقش داشتم.
رئیسجمهور و نمايندگان محترم مجلس نظر معلمان را جدى بگيرند. نظر ما اين است؛
هوش هيجانى
هوش اجتماعى
هوش فرهنگى
و …
اهميت والايى دارد و تنها هوش تحصيلى يا IQ نيست که حائز اهميت است، بنگريد که اکثر انسانهای خلاق مبتکر و کسانى که جهان را تغيير دادند، در دورهی ابتدايى يا سواد خواندن و نوشتن داشتند يا بیسواد بودند، يا از مدرسه اخراج شدند يا پول نداشتند که درس بخوانند يا دربارهشان قضاوت نادرست شد.
درواقع اینجانب با تربیت تيزهوشان براى آینده موافقم ليکن با آزمون و مدارس سمپاد در مقطع بعد از ابتدايى صد در صد مخالفم.
تیزهوش را بايد در تمامى زمینهها آماده ساخت که اين کار وظيفه همهی نهادهاست نهفقط آموزش و پروش. مجلس و نهادهاى ديگر بيايند کمک کنند به آموزشوپرورش براى توسعه مکانهای ورزشى دانشآموزى، کارگاههای فنّاوری، معيشت حقيقى و واقعى کارکنان نهاد عظيم آموزشوپرورش.