به گزارش
بلاغ، لقمان حکیم در آخرین وصیتنامه خود که به تازگی منتشر شده پندهایی بس گرانبها به پسرش داده است.
لقمان حکیم گفت:
پسرم! اکنون که این وصیتنامه را میخوانی، سالهای زیادی است که من و تو در ایران بچه معروف شدهایم و برای خود سوپر استاری هستیم و به خاطر پندهایی که در کودکیت به تو میآموختم، مرا بزرگ میدارند.
پسرم که لوس بار نیامدهای! در کتاب فارسی ابتدایی، هی از من سوال میکردند که ادب از که آموختی؟!! و من هر سال برای آنان توضیح میدادم که ادب را از بیادبان آموختم، و الی آخر ماجرا...
پسرم! سالها بود که دست از سر من بر نمیداشتند و مرا معلم اخلاق و تربیت فرزندانشان قرار داده بودند، حتی بچهها برای اینکه توی دعواهای خودشان حرف نامربوط نزنند، سخن مرا در نظر میآوردند.
پسرم که حالا بزرگ شدهای و برای خودت مردی شدهای! میدانم که تو یکایک پندهای مرا به کار بستهای، اما حیف که بقیه در حد همان بچۀ ابتدایی، ادب از بیادبان آموختند و هرچه بزرگتر شدند و بعضی از رجال آنها هرچه سن و سالشان بالاتر رفت و دولتشان فزونی یافت، همان کردند که بیادبان کردند.
پسرم ای دلخوشی بابا! در دورهای در ایران، ناسزا به کلاس مبدل میشود و هرکه جایش فزونتر شود ناسزاهایش نیز درشتتر شود و این گونه تعالیم ما به باد فنا میرود.
پسرم! در دورهای فضایی خواهد آمد مجازی که صفحاتی در آن رونق خواهد گرفت مجازیتر، در این صفحات مجازی میتوانی با تربیت را از بیتربیت و راستگو را از دروغگو تشخیص بدهی.
پسرم! در همین دوران، برخی شباب خُرد و شیوخ گُنده، به سبک من، با دوستان نا اهل و بد دهن گشته و نزاکت را از آنان یاد میگیرند، با این فرق که هر کاری دوستان نا اهل و بیتربیت میکنند، آنها از سر کَل کَل بازی بدترش را میکنند.
پسرم ای قند و عسلم! در این دوره، بر اثر فراوانی کلمات و جملات ناسزا و بیتربیتی، دیگر هیچ احدالناسی جرأت نمیکند به وزیر و وکیل حرفی بزند و از او مطالبه کند، چرا که در پی آن سیل فحشهای رکیک به سمت او روانه خواهد شد، البته در این دوران دیگر کره خر و بیشعور و آشغال و اینها فحش محسوب نمیشود.
پسرم! در این دوره کار تعلیم و تربیت بیخ پیدا میکند و سازمانی علمی و فرهنگی و تربیتی در ملل متحد که همان یونسکو نام دارد سندی برای ترویج بی تربیتی به نام 2030 را جهت آموزش به کودکان و نوجوانان تهیه میکند و آموزش و پرورش ایران هم آن را اجرا میکند، در این دوره تاریخ تحریف خواهد شد و چه بسا بگویند لقمان از یونسکو!
پسرم! میخواهم این آخرین وصیت مرا با پست پیشتاز به آموزش و پرورش ایران بفرستی (که به دلیل رکود و گرانی و بیکاری و مادر تحریمها و هزار بدبختی دیگر که گریبانگیر تو خواهد بود وجه ارسال پاکت را لای همین وصیتنامه به ارث گذاشتهام) و به آنها بگویی که دست از سر من بردارند و با همان یونسکو کار کنند.
پسرم! بابا فدات.