به گزارش
بلاغ، رویداد به وقوع پیوسته در نیمروز چهارشنبه 17 فروردین 1396 و 12 رمضان 1438 در تهران به عنوان پایتخت ایران و امالقرای جهان اسلام در نتیجه با درایت و توانمندی قابل ستایش نیروهای انتظامی و نظامی ازجمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با شهادت حدود 17 نفر از هموطنان عزیز با تلخی خاصی در این ماه مبارک به پایان رسید.
فراتر از تمام پرسشها و نقدهای وارده به بسیاری از عملکردها و موضعگیریها، به نظر میرسد باید به تحلیل دقیقی از آنچه روی داده پرداخت و تبعات و اهداف ناشی از آن را با در نظر گرفتن کلیات جوانب البته در حد امکان به بحث گذاشت.
در طرح مسئله مربوط به این واقعه شاید بیش از 50 سوال اساسی ازجمله چرایی هدف قرار گرفتن مجلس و حرم امام راحل به جای اماکن شلوغ مانند بازار یا مترو، چرایی همزمانی دو اتفاق، ارتباط با نشست اخیر ریاض و تنش قطر با رژیم سعودی، زمان وقوع حادثه، سبک انجام مأموریت از سوی مهاجمان و ارتباط آن با منافقین باوجود برعهده گرفتن مسئولیت آن از سوی داعش، پشت پرده، حامیان وقوع آن و بسیاری سوال مهم دیگر را بتوان مد نظر قرار داد.
نمادشناسی حملات اخیر تروریستی تهران
اما به واقع با در نظر گرفتن تمام سوالات، شبهات و جوانب موضوع باید به صورت لایه به لایه و گام به گام به تحلیل و تشریح آن پرداخت:
ابتدا اهمیت مکان حوادث که به عنوان دو نقطه استراتژیک در کشور مطرح بوده و هریک فراتر از نام خود به عنوان سمبل و دارای مفهومی راهبردی به شمار میآیند که حمله به هرکدام از آنها به یقین دربردارنده مقاصد قابل توجهی است.
اهداف مختلف دور و نزدیکی را برای این حادثه ازقبیل ایجاد رعب و وحشت در مسئولان و مردم، شکستن ابهت امنیت داخلی ایران در جهان، هشدار به ایران و آنچه قطر در قبال آن در پیش گرفته است و ریختن ترس معارضانی که تقریباً از انجام عملیات در ایران ناامید شده بودند را میتوان در کنار اهداف دیگر قابل طرح در نظر گرفت که در ادامه کمی به بسط نکات مطرح شده میپردازیم.
آنچه مسلم است امکان انجام عملیات تروریستی این چنینی در مکانهای شلوغتر با تلفات و اثرگذاری بیشتر مانند بازار، مترو، اماکن تفریحی و از این قبیل اماکن وجود داشته است، اما اینکه در یک روز و در دو مکان مهم و استراتژیک ولو به قیمت ناکام ماندن برنامه از قبل طراحی شده، نظام جمهوری اسلامی هدف چنین حمله کوری قرار میگیرد، نشان از رساندن پیامی به جمهوری اسلامی ایران دارد.
تمام دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی و اصل انقلاب اسلامی مردم ایران، امام خمینی(ره) را به عنوان بنیانگذار آن و عامل برپایی یک حکومت اسلامی در این کشور دانسته و مشکلات اصلی خود با نظام حاکم بر آن را ناشی از تفکر و ایدئولوژی این شخصیت بر میشمارند.
بنابراین حمله به مقبره این شخصیت که سمبل و نماد حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه شناخته میشود پیامی کاملاً روشن را از سوی دشمنان در هدفگیری مستقیم حکومت اسلامی در ایران با تعرض به نشانه اصلی اقتدار و رهبری آن در این کشور به همراه دارد.
همچنن حمله مسلحانه به مجلس شورای اسلامی در جایگاه خانه ملت و یکی از نمادهای جاری بودن مردمسالاری دینی به عنوان الگوی مترقّی دموکراسی در جهان مشخصاً نه تنها مجلس که اصل مردم و ملت ایران را نشانه گرفته است.
مردمی که حضور همیشگی در صحنههای مختلف ازجمله انتخابات ریاست جمهوری اخیر همواره با حضوری چشمگیر حمایت خود را از همان حکومت مخالف نظر دشمنان اسلام اعلام داشتهاند، لذا در اولین لایه از نتیجهگیری، این حمله را باید تعرض به وحدت ملت و حکومت در جمهوری اسلامی در قبال ایستادگی برار استکبار جهانی دانست.
اما شاید این سوال در اذهان متبادر شود که انتخابات اخیر مربوط به ریاست جمهوری بوده و ارزش بالاتری را نیز در بسیاری از معادلات و مناسبات با خود به همراه دارد پس چرا خانه ملت هدف قرار گرفت.
باید توجه کرد که این حمله به مجلس صورت گرفت چراکه در انتخابات ریاست جمهوری بنابر شواهد موجود، ادعاهای صورت گرفته و خط و مشی دنبال شده از سوی مقامات و رسانههای غربی نتیجه مطلوب غرب و حتی ناتوی عربی به دست آمد که اگر جریان رقیب در این انخابات پیروز میشد احتمال حمله به مراکز دولتی بیش از پیش قابل طرح بوده است.
ترکب مجلس دهم نیز چندان مد نظر دشمنان نبوده و در مجموع سیاستهای کلان حاکمان کشور چندان نمیتوان آن را همچون مجلس ششم در زمین و پازل دشمن تعریف کرد لذا چرایی هدف قرار گرفتن مجلس شورای اسلامی از چند وجه اهمیت پیدا میکند.
برخوردهای مشکوک دایههای دلسوزتر از مادر
از سوی دیگر در نحوه موضعگیری در تهران به ویژه شخص رئیس جمهور ایران و همچنین اقدامات پس از آن چند نکته مهم دیگر نیز قابل طرح و بحث است:
شاید انتقام از ایران و ضربه زدن به امنیت آن را بتوان یک هدف از سوی دشمنان به خصوص سعودیها دانست اما با کمی دقت بیشتر میتوان دریافت که این اقدام هم ایران را به موضع مظلومیت برده و هم این کشور را در برخورد جدیتر با تروریسم و حضور فعالتر در منطقه مصممتر می کند که دشمن برای دست یافتن به مقاصد دیگر به خنثیسازی این عکسالعمل برای ایران از همان ابتدا بازی رسانهای خودر ا آغاز کرد.
اول اینکه به محض وقوع حادثه رسانههای بیگانه به خصوص شبکههای اجتماعی که بسیاری از آنها از خارج کشور هدایت میشوند در اقدامی پیشدستانه نیروهای امنیتی و نظامی از جمله سپاه را عامل این اتفاق دانسته و رویداد حادث شده را یک خودزنی درونی از سوی مخالفان نتیجه ریاست جمهوری دانستند.
دوم اینکه کشورهای اروپایی و شورای امنیت سازمان ملل در اسرع وقت و در اقدامی جالب شدیداً در قبال این اتفاق صورت گرفته موضعگیری کرده و با سکوت، بیانیه و تسلیتهای خود آن را قویاً محکوم میکنند درحالی که بسیاری از این کشورها ایران را حامی اصلی تروریسم و نا امنی در منطقه میدانند.
سوم اینکه در تماس تلفنی بین پاریس- تهران، رئیس جمهور فرانسه از همکاری هرچه بیشتر دو طرف برای مبارزه قویتر با تروریسم صحبت کرده و در این باره تصمیمگیری میشود درحالی که بسیاری از کشورهای اروپایی با همکاری و همراهی همین فرانسه با حضور در ائتلاف ضد تروریستی، ایران را عامل پرورش تروریسم دانسته و هرازگاهی نیروهای محور مقامت در سوریه را هدف قرار میدهند که این امر در کنفرانس اخیر در ریاض و با حضور رئیس جمهور آمریکا بر آن تأتید ویژه نیز شده است.
شاید هدف قرار گرفتن ایران از سوی تروریستها را بتوان مُنافی ادعای سعودیها و هم پیمانان آنها مبنی بر دخالت ایران در امور ترویستی در دیگر کشورها دانسته و برخی ازجمله رسانههای بیگانه این اتفاق را یک خودزنی از سوی جمهوری اسلامی برای فرار از این اتهام بدانند اما این شگرد ارائه تحلیل غلط را باید مدیریت افکار عمومی از سوی دشمن برای زنده نگه داشتن سوال جهانی خود درمورد چرایی عدم حمله تروریستی به ایران در نظر افکار عمومی و توقف در دومین لایه تحلیلی پس از لایه اول یعنی ایجاد رعب و وحشت و برهم زدن امنیت این کشور برشمرد.
اما به نظر میرسد با وجود عقلانی بودن ادعای رسانههای بیگانه این خودزنی از سوی دشمنان صورت گرفته تا با درگیر کردن ایران با تهاجم تروریستی به اهداف برتری دست پیدا کنند که بررسی آنها بسیار ضروری است است.
کمی عمیقتر تا اهداف لایههای زیرین ماجرا
فاز ورود به این پروژه از پیش تعین شده نیز بازهم از سوی رسانههای بیگانه به خصوص برخی از شبکههای اجتماعی حامی دولت در چهار سال گذشته به خصوص در ایام انتخابات کلید خورد که با چرخشی قابل تأمل نسبت به ادعای ابتدایی خود که عامل این حوادث را سپاه و هدف از آن را خودزنی استراتژیک مطرح میکردند، این بار مدعی شدهاند که اگر نظامیان ایران اساساً در جنگ سوریه، عراق و یمن دخالت نمیکرده و تنها از مرزهای کشور محافظت میکردند این حوادث تروریستی و انتقامجوییها به داخل کشور کشیده نمیشد.
این برخورد دوگانه و چرخش مواضع در قبال ایران و همزمانی آن با هدف قرار گرفتن مجلس و حرم امام فراتر از یک هشدار امنیتی، هشداری به نمایندگان ملت در همراه شدن با دولت منتخب در انجام پروژهای محرمانه است که مدتهاست از آن به عنوان راهبرد خود در مبارزه با تروریسم در منطقه صحبت کرده و در انتخابات اخیر نیز بر آن پافشاری کرده است.
چراکه پس از انجام برجام هستهای دولت از کانالهای مختلف برجامهای بعدی را نیز مطرح کرد و بحث مربوط به آن را حتی تا انتخابات نیز کشاند اما این برجام چندان در افکار عمومی دارای ضرورت قابل توجهی به علت عملکرد بینظیر نیروهای امنیتی و مدافعان حرم در خارج از کشور نداشته است.
بنابراین نیاز بود تا غرب به هرقیمتی و به هر نحوی با انجام یک اقدام تروریستی در ایران ضرورت و زمینهسازی برای آغاز جدیتر بحث در این موضوع را در این کشور فراهم سازد تا پس از آن دولت نیز راحتتر بتواند بر نظر خود در این باره پافشاری کند.
این درحالی است که گفته میشود 6 اقدام تروریستی دیگر در سطح کشور به صورت همزمان با اقدامات صورت گرفته در تهران که یک مورد آن نیز در پایتخت بوده در نطفه خفه شده و بسیاری از عوامل مرتبط با تروریستها نیز از سوی سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر شدهاند که نشان از اوج فشار و هجمه غرب برای انجام حداق یک مورد اقدام خرابکارانه در ایران دارد تا درصورتی که دولت ایران نیز اگر ار نظر خود درمورد مذاکرات منطقهای به هر دلیلی سست شده است به نوعی جبهه غربی بتواند حتی این موضوع را بر دولت ایران نیز به نوعی تحمیل سازد.
اما هدف قرار گرفتن حرم امام راحل را میتوان هشدار مستقیم به رهبری ملت ایران توصیف کرد تا به قول آنها ضرب شست و تنبیهی برای این کشور در نظر گرفته شود چراکه آنها سیاست دولت را جدای از سیاست انقلاب دانسته و اعتقاد دارند که این رهبر ایران است که باید سیاستهای خود را تغییر دهد و در غیر این صورت باید تنبیه شود.
به اعتقاد آنها دولت ایران خود با طرح برجامهای مختلف پیش از این آمادگی خود را برای مذاکره و پیاده کردن راهبرد مذاکراتی و نه مقاومتی اعلام کرده و سد مقابل آن رهبری و مجلس است که البته این اقدامات با یک واکنش زیرکانه از سوی رهبر معظم انقلاب مواجه شد که با ترقه بازی خواندن آن در واقع اساساً اثرگذاری خود را از دست داده و عملکرد مجلس در روز حادثه و موضعگیریهای اتخاذ شده از سوی نمایندگان نیز به نوعی نقشه ابتدایی غرب را نقش بر آب کرده است.
آتش عظیم شام؛ میوه عملیات تهران
در کنار آنچه زوایای داخلی این حمله ارزیابی میشود اما به نظر عدم بررسی منطقهای و جهانی آن هرگونه نقد و بررسی را ابتر میکند که در ادامه به آن نیز میپردازیم:
جبهه غربی، عبری و عربی مدتی است که خود را برای حضور نهایی در سوریه و انجام آخرین مرحله از طرح خود با دخالت کشور اُردن آماده کرده و هر بار بنابر دلایلی با مشکل مواجه شده و زمان آن به عقب رانده میشود.
اما آنچه به نظر میرسد این است که وقوع این حمله حتمی است و یکی از دلایل عدم تحقق آن دست برتر جبهه مقاومت در منطقه به رهبری ایران اسلامی است که به تازگی نیز محور مقاومت بر مرز عراق و سریه کاملا تسط پیدا کرده است بنابراین هدف دشمنان ترس بیشتر دولت ایران در عدم حضور و اقدام موثر در در سوریه برای فشار بیشتر بر نیروهای مقاومت و سپاه برای روی آوردن به راهبرد مذاکره و برجامهای بعدی باید ارزیابی کرد.
لذا با ضربه به مجلس و هشدار به آنها برای همراه شدن با این سیاست دشمن به دنبال تضعیف مقاومت در سوریه و فراهم کردن مقدمات حضور ناتوی عربی در آن است تا کار را در سوریه یکسره کند البته پالسهای مربوطه پیش از این و در زمان انتخابات بین طرفین رد و بدل شده است.
بر همین اساس اتفاقات روی داده را تک مقدماتی غرب به جبهه مقاومت باید توصیف کرد که چیدن میوه آن را یقیناً در سوریه، بحرین و یمن برای خود برنامهریزی کرده است و دلبری غرب با همدردیهای معنادار در پی این حادثه از دولت و مردم را در همین راستا باید برشمرد.
لذا این حادثه را تنها باید طرحی برای آغاز یک نقشه شوم در منطقه دانست و از این پس به صورت لحظهای باید آماده رخدادهای سریالی از سوی جبهه غربی، عبری و عربی هم در حوزه دیپلماسی و هم نظامی در قبال منطقه بود تا با فشار خود بر ایران از کانال دولت و مجلس، آتش عظیمی را در سوریه برافروزند.
برای فهم بهتر این تحلیل نیز باید به موضع گیری رسمی دولت روسیه تنها ساعتی پس از وقوع حادثه ترور در تهران توجه کرد که محور پیام خود را بر ادامه همراهی ایران در برخورد با تروریست در منطقه به ویژه در سوریه قرار داد تا نشان دهد که باطن این حمله هرچه بوده هدفگذاری خود را بر نحوه ادامه حضور ایران در مقابله با تروریست در منطقه ازجمله سوریه به روش عملیاتی یا مذاکراتی قرار داده است.
لزوم هوشیاری ویژه نمایندگان مجلس
در واقع گویا غرب با علم به حضور فعال ایران در منطقه خود را ناتوان در مقابله با آن میبیند و در نظر دارد تا ماهیت این حضور فعال را از جبهه عملیات نظامی و مستشاری به حالت جبهه فعال دیپلماسی تغییر دهد.
حال این آزمون بزرگ برای نمایندگان مجلس وجود دارد تا هرچه بیشتر اهداف مربوط به این حمله به خود را بیش از پیش درک کرده و آماده بسیاری از اظهار نظرها، ادعاها و فشارها در ادامه از سوی بسیاری از جریانهای داخلی و خارجی برای تن دادن به برجامهای بعدی باشند اما نمایندگان ملت باید با توجه به خون شهدای مدافع حرم و شهدای ترور رمضان وظایف انقلابی خود را انجام دهند.
دولت محترم جمهوری اسلامی و حامیان آن نیز بهتر است نگاه متفاومتی به آنچه از اهداف خود نسبت به برجامهای بعدی و حل مذاکراتی معضلات تروریستی منطقه داشته و مطمئن باشند که دشمن مترصد فرصتی است تا با بهانه مذاکره و اجرای مدل برجام هستهای تنها اندکی محور مقاومت را تضعیف سازد که بدون شک در این صورت آتش عظیم خود را در سوریه چنان به راه خواهد انداخت که دیگر کنترل اوضاع با عبور از مذاکرات و روی آوردن به عملیات نظامی نیز چندان قابل کنترل نخواهد بود.
بنابراین نیاز است تا دولت و مجلس محترم به تمام جوانب و ابعاد این اقدام تروریستی به درستی توجه کرده و با پیشبینی صحیح از حرکات بعدی دشمن اقدام پیش دستانه را هرچه سریعتر انجام داده و با داشتن دست برتر، جبهه مقابل محور مقاومت را به انفعال برده و در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارند.
البته در این زمینه سخن بسیار است که در آینده بیشتر به سایر ایعاد آن پرداخته میشود.