به گزارش
بلاغ، 29اردیبهشتماه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران است. ثبتنامها به پایان رسیده و نتایجاحراز صلاحیتها هم مشخصشده است.
شورای نگهبان برابر قانون 6 نفر را مورد تأیید قرارداد و برخلاف برخی انتظارات آقای احمدینژاد نتوانست تأییدیه شورای نگهبان را به دست آورد و به انتخابات ورود کند. حالا با توجه به اینکه افکار عمومی میگویند که تقریباً نباید به آقایان میرسلیم و هاشمیطبا توجه زیادی کرد، و از طرفی آقایان قالیباف و جهانگیری هم احتمالاً تا آخر نمیمانند، با این وضعیت انتخابات تقریباً دو نفره و رقابت بین دو معمم سید و شیخ میباشد.
احمدینژاد مرکز پیچیدگی این انتخابات بود که توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد و با توجه به اینکه هم خودش در پیام توئیتی و هم رئیس ستادش آقای جوانفکر موضع آرام و تقریباً معقولی گرفتند، ظاهراً میخواهند بدون سروصدایی از انتخابات فاصله بگیرند.
از عدم احراز صلاحیت احمدینژاد «جریان جمنا» بیشتر از اصلاحطلبان و روحانی خوشحالاند چراکه با این وضعیت تمام رأی اصولگرایان در سبد رأی آقای رئیسی ریخته میشود و تیم روحانی ناراحتترند، چراکه هم با یک رقیب یکدست مواجهاند و هم نمیتوانند فضا را دوقطبی و احساسی کرده و پیروز انتخابات شوند و قدرت مانور کمتری دارند.
اگر این دولت به دولت گذشته بپردازد و آن را نقد کنند، این وجهی ندارد، چراکه دولت گذشته نمایندهای ندارد و آقای رئیسی در دولت قبل مسئولیتی نداشته که بخواهد جوابگو باشد. اگرچه دولتمردان بخواهند به دولت گذشته هم بپردازند، تیم رئیسی نیز میتواند از این فضا استفاده کرده و به نقد این دولت بپردازد و با ناکارآمد جلوه دادن هر دو دولت، بر سبد رأی خود بیفزاید.
روحانی علیرغم اینکه رئیسجمهور مستقر است و معمولاً رئیسجمهورها در دور دوم ریاستشان شرایط بهتری برای رأی آوری دارند - چون شناختهشدهتر هستند و میتوانند عملکرد چهارساله خود را راحت ارائه کنند- ولی وضعیت خوبی ندارد، چراکه نهتنها نتوانسته به وعدههای انتخاباتی خود در چهار سال گذشته جامه عمل بپوشاند، بلکه حتی منکر بخشی از این وعده نیز شده که باعث ایجاد ناامیدی شدید در بین طرفدارانش گردیده است.
اعتراضات شدید اصلاحطلبان دعوتشده به جلسه سخنرانی رئیسجمهوری در جریان سفر اخیر آقای روحانی به مازندران در نوشهر باوجوداینکه حضار انتخابشده نیز بودند، نمونهای از وضعیت اعتراضی حامیان روحانی میباشد.
آقای روحانی در سال 92 نیز لب مرزی رئیسجمهور شد و با توجه به عدم موفقیت ملموس در حوزه سیاست داخلی و خارجی، معترضان زیادی در درون جبهه اصلاحات و اعتدال دارد. هرچند که نباید فراموش کرد بخش زیادی از رأی آقای روحانی مربوط به مردمی است که به امید بهبود وضعیت اقتصادی به وی رأی داده بودند و به جریانات اصلاحات و اعتدال توجهی نداشته و ندارند؛ بنابراین کار آقای روحانی سختتر از سال92 شده است.
اما آقای رئیسی مردی است بدون هیچگونه حاشیه سیاسی و اقتصادی، ملبس به لباس پیامبر (ص) و مهمتر آنکه سید میباشد و همین قضیه میتواند بخشی از آرای مناطق بهشدت مذهبی و سنتی را جذب کند و از طرفی تقریباً مجموع رأی آقایان قالیباف، جلیلی، ولایتی و رضایی در سال 92 را در سبد رأی خود دارد.
علاوه بر این، یکی از دغدغههای اصلی مردم مبارزه با مفاسد اقتصادی و بهبود وضعیت اشتغال است، آقای رئیسی اگر بتواند در این زمینه برنامهای مناسب ارائه کند، آرا ناراضیان دولت روحانی را با خود همراه خواهد کرد و میتواند از سد روحانی و اصلاحات عبور کرده و رئیسجمهور بعدی ایران شود بهشرط اقناع مردم.
بنابراین رقابت اصلی بین دو «معمم» سید و شیخ است.سیدی که در سوابق خود مبارزه با فقر و فساد و رسیدگی به محرومان را بهصورت درخشان دارد.