در فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) نشستن مسئولان در کاخهای آنچنانی، داشتن خودروهای لوکس، زندگی اشرافی گری و ... به معنای دور شدن از مردم و درک نکردن مشکلاتشان است و ادامه کار آنها را موجب دلسرد شدن مردم و یکی از آفات انقلاب اسلامی میداند.
اشرافیگری مسئولان از آفات انقلاب اسلامی ایران
احمد دواتگر
21 اسفند 1395 ساعت 20:15
در فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) نشستن مسئولان در کاخهای آنچنانی، داشتن خودروهای لوکس، زندگی اشرافی گری و ... به معنای دور شدن از مردم و درک نکردن مشکلاتشان است و ادامه کار آنها را موجب دلسرد شدن مردم و یکی از آفات انقلاب اسلامی میداند.
در جمعشان هستند کسانی که یک روز خود را اصلاح طلب و روز دیگر خود را اصولگرا معرفی میکنند، و یا بهتر بگویم یک روز با شعار اصولگرایی به قدرت میرسند و روز دیگر با شعار اصلاح طلب بر مسند قدرت تکیه میزنند در حالی که آن مراد ما امام خمینی(ره) در طول مبارزات خود هیچگاه به دنبال تعصبات حزبی و گروهی نرفته بود، در واقع برای امام تنها انجام تکلیف الهی ملاک بوده است و بس.
آقا روح الله در طول حیات سیاسی خود بعد از خالق هستی، امیدش به مردم کوچه و بازار بود، مردمی که امام همواره آنها را ولی نعمتان این انقلاب و نظام میدانست.
در نگاه امام یک خال موی کوخ نشینان و یا مستمندان و مستضعفین به تمام سرمایهداران میارزید، این نگاه یعنی اینکه هیچ مستمندی نباید برای ملاقات با یک خادم در این نظام ساعتها پشت در بایستد، اما یک سرمایهدار به راحتی و بدون هیچ مشکلی هر وقت خواست با همان مسئول ملاقات کند.
مگر نه این است که امام علاوه بر آنکه یک سیاستمدار بی بدیل بود یک عارف، استاد اخلاق، فقه، اصول، فلسفه و..... نیر شناخته میشد.
در بینش سیاسی امام مسئولان خادم مردم معرفی شدند نه آقا بالا سر.
در فلسفه سیاسی امام نشستن مسئولان در کاخهای آنچنانی، داشتن خودروهای لوکس و گران قیمت، زندگی و خلق و خوی اشرافی گری، باند و باند بازی، پارتی بازی، جناح بازی، سفرهای آنچنانی به خارج از کشور و یا استراحت و تفریح در ویلاهای میلیاردی در کیش و یا شمال کشور، سکونت در نقاط مرفه نشین شهرها، گرفتن حقوقهای نجومی و یا وامهای میلیاردی آن هم بدون دردسر، برخورداری از امکانات فراوان برای خود، خانواده و همچنین بستگانشان، مصونیت سیاسی و حقوقی آقازادهها و آزاد بودن آنها برای انجام هر کاری و ...، به معنای دور شدن از مردم و درک نکردن مشکلاتشان معرفی شد و چنین فردی را مستحق ماندن بر صندلی خدمت به مردم نمیدانست و ادامه کارش را موجب دلسرد شدن مردم و یکی از آفات انقلاب اسلامی معرفی کرد.
در معرفت سیاسی امام سازش با ظالم، نرمش ذلیلانه در مقابل دشمن قسم خورده و یا ترویج ترس از دشمن بی معنی بود، و ادامه کار چنین مسئولی به معنای سازش با ستمگران و زورگویان معرفی میشود.
در فرهنگ سیاسی امام، درک و بینش مردم ایران بهتر از درک و بینش مردم مکه، مدینه و حجاز معرفی شد و فریب مردم با رنگ و لعابهای سیاسی امری نکوهیده شمرده میشود.
در اندیشه سیاسی امام که برگرفته از دین اسلام است، دعواهای سیاسی میان مسئولان بر مبنای حب نفس بوده و در راستای حل نکردن مشکلات مردم از قبیل بیکاری، کاهش تورم، کاهش رکود اقتصادی، کاهش ازدواج میان جوانان، نبود زندگی آبرومندانه برای آحاد جامعه، دلسرد کردن مردم از نظام، خجل شدن پدر خانواده نسبت به زن و فرزندان خود به دلیل فقر، نبود نشاط و شادابی در افراد جامعه، تن فروشی و خودفروشی برخی افراد در جامعه و... قلمداد شده است.
و کلام آخر آنکه امام معتقد بود اگر ۱۲۴ هزار پیامبر را در کنار هم قرار دهیم هیچ اختلافی بین آنها شکل نمیگیرد، زیرا کارشان برای رضای خدا است اما اگر دو نفر از شما در کنار هم قرار گرفتید و میانتان اختلاف افتاد، بدانید که کارتان برای رضای خدا نیست.
در عجبم وقتی فرد و یا گروهی عمل به قرآن را سرلوحه کار خود قرار میدهد و به ظن خود در راستای فرامین الهی و منافع مردم گام برمیدارد، چگونه بینشان اختلاف شکل میگیرد؟
به راستی آیا وقت آن نرسیده است که از خودمان بپرسیم چه مقدار از بیانات و یا نصیحتهای آن بزرگ معمار این انقلاب را در صحنه عمل، انجام دادیم و امروز در کدام مسیر قرار داریم؟
اینکه آقا روح الله ما فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این کشور آسیبی وارد نشود، آیا بعد از رحلتشان به آن عمل کردیم؟
ای کاش فرهنگ حاکم در اوایل انقلاب به ویژه فرهنگ موجود در طول هشت سال دفاع مقدس، بار دیگر در سرزمین عزیزمان ایران حاکم میشد تا روح برادری، یکرنگی، یکدلی، ایثار و گدشت، دوری از حیله و نفاق میان طبقات مختلف جامعه را حس میکردیم.
کد مطلب: 274522