به گزارش
بلاغ، از دیرباز ورود سیاسیون به عرصه ورزش لطمات جبران ناپذیری را به پیکره آن زده است و شاهد آن، روند کند پیشرفت در این عرصه بوده است.
شاید این باور وجود داشته باشد که اگر سیاسیون برای ورزش وارد این عرصه شوند حتی شاید بتوانند کمک هم بکنند، اما توجه به برخی انتصاب ها و عزل و نصبها این رویکرد را دچار تزلزل میکند.
نفی فلسفه حلقههای المپیک با سیاسی کردن ورزش رقم میخورد، زیرا ورزش یک مسئله اجتماعی است و پیوند دهنده بین مردم و فرهنگها است.
اگر ورزش سیاسی شود اثرات تخریبی دارد و باعث تسلط بیشتر افراد غیر ورزشی در ورزش میشود و خدای ناکرده ممکن است افرادی در جهت مطامع شخصیشان از ورزش استفاده کنند آنگاه چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
از آنجا که ورزش بابل در این سالها شاهد برخی تحولات غیر ورزشی و غیر منطقی بوده و برخی از مدیران هیاتهای ورزشی بعد از سالها زحمت و فعالیت با تغییر از سوی مسئول ارشد تربیت بدنی شهرستان بابل مواجه شدند، و برخی از عملکردهای مسئول تربیت بدنی حتی داد امام جمعه بابل رادر تریبون مقدس نماز جمعه در آورده است، باز شاهد ادامه این روند هستیم.
مسئولان باید توجه کنند که خوشبختانه ورزشکاران انسانهای باهوشی هستند که به این آسانیها درگیر بازیهای سیاسیون نمی شوند، تجربه نیز ثابت کرده ورود افراد سیاسی غیر متخصص به ورزش با موفقیت همراه نبوده است.
انتصابات مختلف درماههای منتهی به پایان سال94 علیالخصوص انتصابات سال 95آنچنان زمینه را برای فعالیتهای سیاسی برخیها باز کرده است که نمیتوان انتخابات سال96 شورای اسلامی شهر بابل را جدای از این انتصابات دانست.
در جایی که برخی از افراد به واسطه اصطلاح مدیریت موفق در سایر مقولهها و یا داشتن به اصطلاح علم مدیریت و یا حتی حضور در کنار مسئولان آمدهاند تا ورزش بابل را از این حال و روز در آورند اما همین افراد وقتی کاندیدای احتمالی شورای شهر بابل هستند با سوالاتی که در زیر میآید چگونه میخواهند در این عرصه موفق باشند؟
- چرا در رشته ورزشی که رئیس هیات آن شدهاند حتی یک مقام استانی هم ندارند؟
- چرا در سال منتهی به انتخابات شورای شهر بابل این انتصابات انجام شده است؟
- برنامه تحول و مدیریت این روسای جدید در عرصه ورزش چیست؟
- آیا شناخت درستی از ابعاد فنی ورزشی که رئیس هیات یا عضو هیئت رئیسه آن هستند دارند؟
- چرا باید مدیران موفق قبلی تغییر کنند در حالی که با وجود کمترین بودجه و امکانات در حد توان برای ورزش بابل زحمت کشیدهاند؟
- چرا باید منتسبین به برخیها که در میتینگهای انتخاباتی شور دهنده و گرم کننده مجالس بودهاند امروز در قامت مسئول هیات قرار گیرند؟
(ورزش در کلام فعلیت پیدا می کند یا در عمل) - چرا اگر حتی مسئول یک هیات ورزشی عملکرد درستی نداشت از همان هیات ورزشی کسی انتخاب نشد که هم از دیدگاه فنی هم از دیدگاه تجربه بتواند خدمت کند؟
- آیا داشتن چند مقاله در عرصه مدیریت به غیر از مدیریت ورزشی میتواند در این عرصه راه گشا باشد؟
- آیا واقعا از ظرفیت ورزش در این هیاتها برای انتخابات آتی شورای شهر استفاده نمیشود، چه اطمینانی میشود به ورزشیها و مردم داد؟
بر هیچ کسی پوشیده نیست ورزش شهرستانی به نام بابل با 4 المپیکی و بیشترین مدال آور جهانی، آسیایی و کشوری چه ظرفیتی در ایجاد شور انتخاباتی برای خلق حماسه در پای صندوقهای رای دارد؛ پس ذکر این نکته تاکیدی جدی بر این موضوع است که اهالی ورزش باهوشتر از آن هستند که سیاسیون بخواهند برای رای جمع کردن آنها را وارد برخی بازیها کنند اما حتما برای سربلندی کشور ورزشیهای اصیل پای صندوق رای حاضر خواهند شد.
شایان ذکر است که ورود به ورزش نیاز به تخصص دارد و تجربه سالها حضور سیاسیون در ورزش ثابت کرده سیاسیونی که وارد ورزش شدهاند زیاد موفق نبودهاند.
البته کسی منکر این مسئله نیست با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی که در کشور برای بسیاری از طرحهای عمرانی وجود دارد، اقتصاد و مدیریت دو بال جدا ناشدنی در همه امور هستند اما آیا واقعا رویکرد این عزیزان خدمت حتی در عرصه مدیریتی و اقتصادی ورزش است؟
حتی اگر اینگونه باشد و به قول مقام معظم رهبری، هر پولی در ورزش خرج شود نوعی سرمایهگذاری است و اگر واقعا این افراد میخواهند به ورزش کمک کنند به جز یک مورد که زمینه حضور در انتخابات شورای شهر را ندارد، آیا سایر موارد در عرصه ورزشی خواهند ماند و در عرصه انتخابات شورای اسلامی شهر حضور پیدا نخواهند کرد؟
روزهای آتی و رسیدن به فضای انتخاباتی در کنار ثبت نام کاندیداهای شورای شهر نشان خواهد داد که تا چه اندازه برخی نگاهها و تحلیلهای ورزشیها و حتی مردم بابل درست خواهد بود.
البته بر این نکته ضروری تاکید میکنیم که هنوز دغدغههای پدر معنوی و امام جمعه شهر بابل از دستگاه اجرایی و نظارتی ورزش شهر کم نشده که این روزها بیشتر هم شده است و تحرکات سیاسی و عدم رضایت برخی از ورزشکاران و قهرمانان ملی نیز مزید بر علت شده است تا بسیاری از ورزشیها و حتی مسئولان به دنبال تغییر مدیریت در عرصه ورزش باشند .
کلام آخر آن که هیچ کسی مخالف حضور ورزشیها در عرصه انتخابات شورای اسلامی شهر بابل، آن هم شهری که به ورزش و ورزشکارانش در کشور شهره است، نیست بلکه شاید برای یک یا دو کرسی امری غیر قابل انکار باشد ولی تاکید میشود ایجاد فضا برای افراد غیر ورزشی در قالب مدیران ورزشی در انتخابات پیش رو، امری غیر منصفانه است که حتما نسلهای آتی ورزشی شهر و زودتر از آن مردم شریف بابل در انتخابات سال96 آن را قضاوت خواهند کرد.