به گزارش
بلاغ، زندگی فرد و جامعه زمانی قابل تداوم و در موازات منافع یکدیگر قرار میگیرد که براساس قوانین و مقررات تنظیم شوند. انسانها بدون مقررات قادر به ایجاد نظم و انضباط بین خود نیستند، همچنانکه همه پدیدههای جهان، حتی در میان حیوانات و جمادات نیز وجود نظم و انضباط گویای حاکمیت قوانین و مقررات بین آنهاست.
قوانین یعنی مجموعه حقوقها و تکالیفبدین جهت، همواره عقلاء بشر معتقد بوده و هستند که وجود قوانین ضعیف و ناقص حتی بهتر از بیقانونی و فقدان مقررات است. بشر هیچگاه بدون قانون و آیین زندگی و مقررات اجتماعی به سر نبرده است و از ابتدا بهضرورت مقررات، چه بهصورت آداب و رسوم، چه قانون مدوّن اذعان داشته است.
قانون را در بردارنده حقوق و تکالیف دانستهاند، چرا که قانون مانع تزاحم حقوق و توقف تکالیف میشود.
خشت تمدن، قانون است اصطلاح «جامعه مدنی» با «قانونگرایی» و «قانونمداری» یکسان انگاشته میشود. هرچند کلیّت این تساوی موردتردید واقعشده، اما بدون شک، قانون یکی از مؤلفههای جامعه مدنی است. ازآنجاکه زیربنای جامعه مدنی، عقلانیت بشری بوده و بر انسانمحوری تکیه خاص دارد، قانون موردپسند آنهم صبغه بشری دارد.
از زمانی که انسان تصمیم گرفت بهصورت جمعی زندگی کند، ضرورت وضع قوانین را بین خود احساس کرد و فهمید که برای بهتر زندگی کردن خود و دیگران باید به قوانین احترام بگذارد تا زندگی بهتری داشته باشد. در جامعههایی که قانون حاکمیت نداشته باشد، هر رفتاری از هر کس محتمل و مورد انتظار است و این یکی از بدترین شرایطی است که می توان تصوّر کرد.
عدم امنیت، پیامد بیقانونیاضطراب، اغتشاش و تجاوز به حقوق دیگران، نتیجه طبیعی فقدان قانون است. همه ادیان و مکاتب غیرتوحیدی نیز برای پیروان خود آیینها و مقرراتی را وضع کرده و به دنبال اجرای آن بودهاند. اسلام که جامعترین دین بهحساب میآید بر معاهدات، پیمانها و قوانین بشری تأکید و بسیاری از آنها را تنفیذ کرده است.
بدین سان در طول حرکت انسان در تاریخ، هراندازه بهسوی تشکیل نظامهای اجتماعی پیش میرویم، اندیشمندان بشری ضرورت تنظیم قواعد را برای حیات اجتماعی انسان مورد توجّه قرار داده و بر اهمیّت آن بیشتر پای فشردهاند.
عاقل بودن جامعه در گرو پیروی از قانون استبا رشد خرد و اندیشهها، قانونمداری و قانونگرایی انسجام و نظام نوینی یافته، افرادی به تنظیم قانون پرداختهاند. انسان امروزی بهخوبی میداند که مهمترین موهبتی که در پرتو رعایت قانون نصیب او میشود، امنیت، رفاه و آسایش، احقاق حقوق و عدالت و جلوگیری از ظلم است.
کارکرد اصلی قانون، تنظیم رفتارهای اعضای یک جامعه است که بهطور طبیعی دچار تعارضاند. قانون در حکم خط کش مهندسی اجتماعی است که ساختارهای جامعه را در سطوح متفاوت طراحی میکند. قانون، عقل اجتماع است.
وضعیت کنونی جامعهمان در وجود مشکلات رفتاری و چالشهای اخلاقی و اجتماعی، بواسطه عذم پیروی از قانون و اخلاق است.
حتماً بسيار پیشآمده كه در موقعيتي قرارگرفتهاید كه نميدانستهايد مشکلتان را چگونه حل كنيد، يا اينكه نسبت به شرايط حقوقي محقق شدن آن فعل و آثار احتمالي آن آگاهي كافي نداشتهايد.
ندانستن قانون، عذر موجه نیستیکی از مشکلات جامعه عدم آشنایی مردم به قوانین و عدم آموزش قوانین به مردم است، چراکه این امر موجب وقوع برخی جرائم شده و بعضی از مردم هم به دلیل نداشتن توانایی گرفتن وکیل موجب اطاله دادرسیها میشوند.
مهمترین مانع در راه زندگی فردی و اجتماعی شهروندان ناآگاهی آنان نسبت به حقوق و تکالیف فردی و جمعی خود است، و بدون این آگاهی، رؤیای تحقق جامعهای سالم و آگاه محقق نخواهد شد.
چه بسیار اشخاصی هستند که به دلیل ناآشنایی با حقوق و تکالیف آموزش حقوق برای عموم، خود همیشه موردتعدی و اجحاف قرارگرفته و از رسیدن به زندگی باکیفیت و متعالی فردی و اجتماعی باز میمانند.
خلاء حضور آموزش همگانی حقوق و قوانیننخستین امری که آموزش همگانی حقوق را ضروری میسازد، اهمیت حیاتی آشنایی عموم مردم با حقها و تکالیف خود بهعنوان شهروندان جامعه است. شهروندان آگاه بهحق و تکلیف خود، به نحو مؤثرتر و معنادارتری در زندگی اجتماعی مشارکت کرده و زندگی فردی خود را بهتر میتوانند مدیریت کنند.
ضرورت آگاهی عموم اشخاص جامعه از قوانین و مقررات، ایجاب کرد تا برای بهبود خدمات حقوقی برای طبقات اجتماعی مختلف و همچنین حمایت از سیاستها و برنامههای کلان قوه قضاییه در بهرهمندسازی آحاد جامعه از مشاوره و خدمات حقوقی مطمئن و همچنین یادآوری برخی نكات حقوقي كه با زندگي روزمره انسانها سروکار دارد، دفاتر مشاورهای متعددی از سوی دستگاه قضاء و وکلاء بوجود آمده تا به دانستههاي حقوقي مردم و پرسشگران بيفزايند.
لا يَستحِينّ أحدٌ منكم اذا سُئل عمّا لا يَعلم، أن يقولَ لا أعلمُ و لا يَستحينّ أحدٌ إذا لم يعلم الشىءَ أن يتعلّمَه.
از سفارشهای امام علی (ع): هیچیک از شما نبايد در برابر پرسش از چيزى كه نمیداند شرم كند كه بگويد من نمیدانم، و نبايد كسى كه چيزى را نمیداند شرم كند از اینکه آن را بياموزد.