در عصری که مبارزه با تروریسم، بنیادیترین اصل در سیاست خارجی آمریکا بیان شده، تعریف «آمریکایی» و نه «جهانی» از حقوق بشر به یکی از بزرگترین نگرانیهای نهادهای بینالمللی حقوق بشری تبدیل شده است.
در واقع، معیار دوستی و دشمنی آمریکا با سایر کشورها به میزان قابل توجهی بر اساس «استنباط آمریکایی» از حقوق بشر استوار بوده است.
مصادیق این موضوع را میتوان در گزارش سالانه حقوق بشر آمریکا مشاهده کرد. آنجا که وزارت خارجه این کشور بدون اشاره به جنایات گروههای مسلح سوری مورد حمایت غرب، دولت سوریه را به عنوان رژیمی دیکتاتور معرفی کرده و گفته این رژیم برای سرکوب اعتراضات در سوریه از قدرت بدون کنترل و بیرویه استفاده میکند.
اما همزمان در بخش مربوط به بحرین بدون اشاره به کشتار مردم این کشور، صرفا بیان میکند نیروهای نظامی و غیرنظامی مواردی از نقض حقوق بشر را مانند شکنجه، بازداشتهای غیرقانونی و جلوگیری از آزادی بیان مرتکب شدهاند.
«درک نادرستی از تاریخ آمریکا وجود دارد که به واسطه آن مردم آمریکا را مدافع و حامی حقوق بشر و دموکراسی در جهان معرفی میکنند. حال آنکه این دروغی بیش نیست. دروغی که باید جامعه بینالملل به آن توجه داشته باشد.» اینها نه سخنان سردار نقدی است، نه سخنان امام جمعه موقت تهران! اینها بخشی از یک مصاحبه «اجمو باراکا» فعال حقوق بشر، موسس و مدیر اجرایی شبکه حقوق بشر ایالات متحده آمریکا در شهر آتلانتای آمریکا و یکی از رهبران شناخته شده بینالمللی جنبش¬های حقوق بشری در آمریکا با 25 سال سابقه فعالیت در همین زمینه است. امثال «اجمو باراکا» در متن جامعه آمریکا زیاد هستند ولیکن سلطه رسانه¬ای اعضای اجلاس بیلدربرگ، فرصت دیده شدن را به آنها نمیدهد. با این حال، حالا و با فرو افتادن نقابها از چهره قاتلان مردم یمن، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، ویتنام، و دهها کشور دیگر، ما نیز همچون جناب باراکا فرصت دیدن چهره واقعی آمریکا را پیدا کردهایم.
بعید است فردی در خارج از زندان رسانهای غرب تنفس کرده باشد و نداند آمریکا در طول دوره حضور خود در عراق، روزانه 700 نفر از مردم عراق را قتلعام کرده است. اوضاع در افغانستان هم تفاوت چندانی ندارد.
طنز تلخ اما آنجاست که دولتی با چنین پرونده جنایتبار در زمینه حقوق بشر، همواره با چماق حقوق بشر بر سر کشورهای مستقل و غیرهمسو با خود کوفته است! آمریکا مدعی است توزیعکننده سهام اصلی حقوق بشر در جهان، خودِ اوست و تنها کسانی میتوانند سهمی از این سفره بردارند که او تایید کرده باشد.
در منطق آمریکا، غرب و سازمانهای بینالمللی ساخته شده به وسیله آنها، تنها کسانی میتوانند حق حیات در روی کره زمین را داشته باشند که خطری برای منافع اقتصادی آنها تلقی نشوند. در این مسیر، آنها مجاز هستند برای از بین بردن کشورهای مستقل، همزمان با بمبهای خوشهای، از ابزار حقوق بشر، آزادی و... نیز استفاده کنند. به همین سادگی!
در پایان بد نیست بدانیم آمریکاییها با کشورهای به ظاهر دوست خود هم با همین روحیه جنایتکارانه و تحقیرآمیز برخورد میکنند.
این مسئله البته چندان هم عجیب نیست. قطعا هر سیستمی که در طول حیات جنایتبار خود، این همه انسان را قتل عام کرده باشد، خود به خود، خوی وحشیگری و درندگی را به خود خواهد گرفت. به عنوان مثال، وندی شرمن یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا اخیراً گفته است: «من شخصا اعتقاد دارم که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن، تصمیمی درست به شمار می¬رفت ولی از آنجایی که تعداد زیادی از مردم جان خود را در این حملات از دست دادند، تصمیمی دردناک بود.» جالب آنکه باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا نیز در جریان سفر اخیر خود به این شهر، در عین اهدای دسته گل به نماد یادبود قربانیان ژاپنی، حاضر به عذرخواهی بابت این مسئله نشده است.