سرانجام پس از تلاشهای ممتد و نفسگیر و اردوکشی کمنظیر اصلاحطلبان در بابل، نتائج دور دوم انتخابات مجلس دهم با انتخاب رقیب غیراصلاحاتی به خط پایان رسید
۰
به گزارش بلاغ، سرانجام پس از تلاشهای ممتد و نفسگیر و اردوکشی کمنظیر اصلاحطلبان در بابل، نتائج دور دوم انتخابات مجلس دهم با انتخاب رقیب غیراصلاحاتی به خط پایان رسید و کاندیدای اصلاحطلبان، که در این دوره علاوه بر معاون وزیر مسکن و راه و شهرسازی، آقای نریمان، سایر کاندیداهای این جریان را در ستاد پر سروصدا و جنجالی خود بهصورت شبانهروزی و سختکوشانه داشت، نتوانست به مجلس راه یابد و آقای نیازآذری با اندکی اختلاف از کاندیدای راهیافته این حوزه انتخابیه در دور اول انتخابات، توانست با اختلاف قاطع نسبت به رقیب اصلاحطلب خود، کرسی مجلس خود را تجدید و تثبیت کند.
اصلاحطلبان شهرستان بابل هرچند در ظاهر ژست پیروز را در دور اول بهخود گرفته بودند، براستی میدانستند که نفر راهیافتهشان به مجلس نسبت به کاندیدای اصولگرایان در مجلس نهم(حجت الاسلام ناصری)، که با رأی بیش از 123هزار وارد مجلس شده بود، فوقالعاده شکننده و با رأی حداقلی و ناپلئونی (قریب 63هزار) به مجلس راه یافت، که آنهم به برکت تعدد کاندیداهای اصولگرا و اختلاف بین آنها، همچنین به یمن سازماندهی شبکهای و پرهزینه خود بدست آورده بودند که با همراهی فکری و اعتقادی جامعه با آنها، اختلافی از زمین تا به ثریا دارد.
در دور دوم، اصلاحطلبان بابل قشونی از کاندیداهای رد صلاحیتی و ژنرالهای اصلاحات از حوزههای سایر استانها و شهرهای کشور را فراهم آورده بودند، تا کلکسیون پارلمانی خود را کامل کنند، اما علیرغم اینهمه تلاش و هزینههای نجومی توفیقی را عاید خود نساختند و هراس از اینکه مردم را متهم به صفات بد و منفی نسازند.
نکتهای که برای همه جریانهای سیاسی در این شهرستان و حتی استان و کشور حائز اهمیت و در خور توجه و اعتناء است، عدم اقبال جامعه به اندیشهها و رفتارهای هنجارشکنانه و خارج از چهارچوب نظام ارزشی انقلاب و اسلام میباشد. آنانی که تغییر نسل را با تغییر هویت و نگاه ایمانی و اعتقادی جوانان و نوجوانان یکسان میدانند و بر این اساس، نوع رفتار سیاسی خود را با شعارهای ساختارشکنانه وسیلهای برای ربایش آراء قشر جوان قرار دادهاند، باید به خطای راهبردی خود پی برده و تا دیر نشده در صدد اصلاح نگاه خود برآیند.
واقعیتی را که نباید مغفول گذارد، کارکرد چند وجهی مجلس و مسئولیت نمایندگی آن است. یکی از عوامل افزایش مشارکت مردم در انتخابات، توجه جریانها و کنشگران سیاسی بر وزن کاندیداهای خود در همه ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و در نهایت سیاسی است. بنابراین، وقتی جریانهای سیاسی در انتخابات بر گزینه سیاسی تکیه کنند و بر آن اصرار ورزند و کاندیداهای خود را با ملاک و معیار سیاسی صرف معرفی کنند، بدون تردید ضریب مشارکت مردم کاهش خواهد یافت و نوعی سیاستگریزی در جامعه تزریق و پمپاژ خواهد شد.
باید بپذیریم که طی دورههای اخیر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، عنصر سیاسی و جناحی بیش از سایر مولفههای اساسی، که شایستگی منتخب را اجتنابناپذیر میسازد، پرفروغ و پرملاط بوده و نوعی استنکاف و مقاومت منفی را بین مردم در نفی و اثبات جریانهای جناحی بوجود آورده است که برای بازیابی مشارکت حداکثری جامعه در تعیین سرنوشت خود، نیاز است تا تدابیر جدیتری اتخاذ و زمینههای تحقق آنها در فضای ذهن و عین جامعه فراهم شود.