به گزارش
بلاغ،
امریکاییها هیچگاه بویژه طی سالهای اخیر و علیالخصوص در جریان مذاکرات هستهای و توافق با دولت آقای روحانی، حقیقتی تغییرناپذیر را پنهان نساخته و آشکارا اعلام داشتهاند که دشمنی آنها با نظام اسلامی و تلاششان برای فروپاشی ارزشهای ویژه انقلاب اسلامی وقفهناپذیر است.
مذاکرات هستهای برای نظام سلطه، فرصتی را بوجود آورد تا بتواند گامهای بلندی را در بدست آوردن یک "پیروزی بزرگ" بردارد، که اگر مقامات و مسئولان کشورمان و به خصوص رئیس جمهور در این زمینه کمال هوشیاری و تیزبینی و وضعیتشناسی خود را به کار نگیرند، امریکاییها در نیل به پیروزی بزرگ به موفقیت کامل خواهند رسید.
مولفههای پیروزی بزرگدر مذاکرات هستهای، که دو طرف (طرف ایرانی و طرف امریکایی) هر دو خواهان پیروزی هستند، خواسته اصلی کشورمان تامین حقوق رسمی و قانونی فعالیتهای صلحآمیز هستهای و بهرهگیری از دستاوردهای این دانش و فناوری مدرن و پیچیده است که علیرغم عضویت در آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید از امتیازات این عضویت استفاده کند و در مقابل عدم همکاری کامل این آژانس، ایران اسلامی توانست با تکیه بر ظرفیتهای داخلی به توانمندیهای حیرتآور جهانی دست یابد.
طبیعی است که مجازات کشورمان از سوی امریکاییها به دلیل استفاده از این حق طبیعی که توسط آژانس نیز به رسمیت شناخته شده، کاملاً غیر منصفانه و دقیقاً ظالمانه است و بیشترین انرژی مسئولان ایران اسلامی باید مصروف استیفای این حق مسلم در مجامع جهانی شود.
به نظر میرسد حقوق شناخته شده ملت ایران در پرونده هستهای، قربانی گرد و غبارهای خفهکننده رسانهای غرب، آن طور که باید مورد اطلاع و آگاهی جهانیان قرار نگرفته و ایران اسلامی در اوج مظلومیت، نیازمند گسترش فعالیتهای رسانهای و آگاهیبخش و مقاومت در این مسیر حق است.
اما، غرب و امریکا نیز برای حصول "پیروزی بزرگ" در مذاکرات و توافقات با جمهوری اسلامی ایران، نیازمند چند فرصت است: 1-مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران با یک "برنامه جامع مشترک"، که در آن علاوه بر متوقف کردن فعالیتهای روبه جلو هستهای، محصولات بدست آمده ظرف ده سال اخیر نیز به نوعی از بین برود و به موازات آن، مراکز اساسی هستهای نیز به بهانههایی همچون: ایمنسازی، مدرنسازی و...تخریب شود.
نکته اساسی در این عرصه، باوراندن این موضوع راهبردی از سوی امریکاییها به جهانیان و همه آزادگان است که هیچ قدرتی حتی به توانایی جمهوری اسلامی ایران، توان مقابله با غرب را ندارد، حتی اگر چهل سال هم مقاومت و مبارزه کند، نهایت باید در پای میز مذاکرات، زانو به زمین زند و زبان به ندامت و پوزش بازگشاید.
2-فروپاشی محور مقاومت، از اهداف توافق است. امریکاییها پرونده هستهای کشورمان را به صورت چند وجهه مورد سوءاستفاده قرار دادهاند. مقام معظم رهبری فرمودند که مذاکرات تیم مذاکرهکننده ایرانی تنها بر موضوع هستهای است و نباید پیرامون مسائل دیگر مذاکره شود؛ اما دخالت دادن چند مساله دیگر از ناحیه امریکاییها و گنجاندن برخی از این موضوعات غیر مرتبط در توافق، گویای نزدیک شدن امریکاییها به "پیروزی بزرگ" است.
ممنوعیت واردات و صادرات سلاح به مدت 8سال از سوی ایران، به نوعی خواسته امریکاییها در عدم حمایت ایران از جنبشهای آزادیبخش همچون: حماس، حزبالله، انصارالله و...را تامین و برآورده میکند و این در شرائطی است که امریکاییها با راهاندازی جنگهای نیابتی، حمام خون برای مسلمانان به راه انداختند تا به جمهوری اسلامی ایران برسند.پذیرش این محدودیت از سوی کشورمان در توافق، میخ محکمی است بر تابوت مقاومت که امریکاییها در حال درست کردن این تابوت هستند.
3-میرایی بیداری اسلامی، که محصول سه دهه حیات انقلاب اسلامی به رهبری مرجعیت شیعی است، مولفه مهم "پیروزی بزرگ" امریکاییهاست.
خصوصیت ظلم و استکبارستیزی انقلاب اسلامی که با محوریت ولایت مطلقه فقیه توانسته بود در جهان بویژه در منطقه خاورمیانه موجی از امید به رهایی و نجات از یوغ نظام سلطه را بوجود آورد، چالش جدی امریکائیان در اخراجشان از منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه است که با لطائفالحیلی همچون القاعده، طالبان، جبهه النصره، داعش و...، توانسته بود تا حد زیادی مسیر این بیداری اسلامی را منحرف کنند و با توافق هستهای و گنجاندن بندهای محدودکننده ایران اسلامی در حمایت از بیداری اسلامی، امریکاییها با تنظیم سناریویی که در جلوی صحنه نمایش به مخالفت با برجام و توافق با ایران بپردازند و در پشت صحنه به جشن و پایکوبی برای رسیدن به "پیروزی بزرگ"، آینده نه چندانی را برای انقلاب اسلامی ایران پیشبینی کنند که کنت تیمرمن، آن استراتژیست صاحب نام امریکایی بگوید: "بربقراری رابطه امریکا با ایران به معنای ختم انقلاب است. زمانی که ستون مبارزه با امریکا فرو بریزد، کل انقلاب در جهان فرو خواهد ریخت".