به گزارش
بلاغ،
توافق در مرحله "برجام"، بعد از طی کردن مراحل بسیار سخت "مقاومت ایدئولژیکی-مقاومت تکنولژیکی و مقاومت دیپلماتیک" بدست آمد و در واقع "برجام" یعنی تحمیل توافق بر دشمن، چرا که جمهوری اسلامی اساسا "صلح طلب" است، ولی منطق گانگسترهای بی کلاس آمریکایی منطق "لوله تفنگی" است و تسلیم یعنی همین که گانگسترها هم وادار به مذاکره شدند .
-امروز دراین مرحله حساس نباید به عدهای مشکوکالهویه و کاسبان رسانهای اجازه "حراج باندی" منافع ملی را داد که یکی از این کاسبان ،گروه رسانهای سایت اینترنتی آیتالله هاشمی است که همیشه پازل مکمل برای عاملان رسانهای غرب بودهاند.
-شبیه سازی شرایط امروز کشور در مرحله "توافق هستهای" با شرایط پذیرش آتش بس و قطعنامه 598 و جام زهر، که اخیرا در سایت منسوب به آیت الله هاشمی بازتاب یافت، نقش یک "پاسور سیاسی" رو برای دادن "پاس" به اوباما و زدن "آبشار" در "یک سوم" زمین راهبردی جمهوری اسلامی را بازی کرد، این شبیهسازی ناشیانه بهترین فرضیه و فرصت برای القاء و جاندازی لاف سیاسی اوباما برای "گزینه نظامی روی میز" علیه جمهوری اسلامی است که فقط میتواند یک مصرف باندی و جناحی حقیر و ناشیانه داخلی برای انتخابات داشته باشد و لاغیر.
تیپشناسی این گروهک مشکوک رسانهای که دم خروسشان در فتنه 8رو شد و مشخص شد به کجا و ناکجا وصلند، ما را به این فرضیه در فاز "عملیات روانی" میرساند که "القاء تسلیم و صلح تحمیل شده بر ایران، میتواند مایه تقویت این خط غیرخودی در داخل ایران باشد، چرا که این خط رسانهای که متاسفانه "خط فکری" آیت الله هاشمی را نمایندگی میکند میخواهد بگوید: برای جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا 2راه متصور است "توافق یا جنگ"، و این در حالیست که یک فرضیه باطل است، چرا که در واقع برای آمریکا یک راه بیشتر نمانده و آن هم "توافق"با ایران و دست برداشتن از تخاصم پرهزینهای اوست، ولی برای ایران راهی غیر از "توافق" با غرب هم وجود دارد و آنهم "اقتصاد مقاومتی" است و اساسا، دلیل راهبردی و فرامذاکرهای که غرب را وادار به مذاکره و توافق با ایران کرد و میکند همین نکته و نقطه استراتژیک است که جمهوری اسلامی نه "منهای غرب" بلکه در شرایط "تقابل" با غرب بدون تاثیرگرفتن از "نظام تحمیلی تحریمها" به پیشرفتهای خیرهکننده تکنولوژیک رسیده است و بنابراین آمریکا و نظام امنیتی غرب را به این نتیجه رساند که اگر روزی "قطع رابطه و تحریم" ضربه زننده بود، امروز با توجه به ناکامیهای غرب، "رابطه و قطع تحریم" میتواند ضربه زننده باشد.
-برای جمهوری اسلامی درمقابل "ما نمیتوانیم"راهی به نام "ما میتوانیم" قرار ندارد بلکه خطی به نام "ما توانستیم" وجود دارد که البته انعکاس این خط عزت و شرف ایرانی یعنی "ما توانستیم" را نمیتوان در سایتهای رسانهای "جریان فتنه" مشاهده کرد بلکه باید در اعترافات دشمن دید.
-آقای جان کری در مصاحبه اخیر خود بعد از توافق برجام گفت: "باید به ایران امتیاز میدادیم، چون ایران از10 دستگاه سانتریفیوژ به 19هزار از آن و اقتدارعلمی غنیسازی صنعتی 20% رسیده است و ما چارهای جزء توافق نداشتیم".
-آقای اوباما هم درمصاحبه اخیر با بی بی سی فارسی گفت: "برای حفظ منافع منطقهای باید با ایران مذاکره و توافق داشته باشیم تا برای امورات دیگر بتوان مذاکره کرد..."
-بنابراین "ما توانستیم" نماینده استکبارجهانی را وادار کنیم 80بار اقیانوس اطلس را بپیماید تا درجلسه مذاکرهای شرکت کند که یک طرف میزآن نماینده دیپلمات جمهوری اسلامی است .
-"ماتوانستیم" که آقای جان کری را وادارکنیم با پای شکسته و عصا به دو بال بسته در آخرین مرحله مذاکرات 19روز در وین میخکوب شود، تا افتخار "توافق" با ایران را به عنوان "برند انتخاباتی" به آقای اوباما و حزب دموکراتش تقدیم کند.
بنابراین این وقایع دراین شرایط هیچ سنخیتی به وقایع تلخ دهه 60 و نوشیدن جام زهر ندارد ،بلکه به اعتراف دشمن و نه دوستان بی انصاف، اساسا همان تکرار "بدر و خیبر"است.