به گزارش بلاغ، تا آنجایی که بنده به یاد دارم نه در طول زندگی خود چنین موردی را دیدهام و نه از کسی شنیدهام که در تاریخ دارابکلا جنایتی این چنینی برای احدی از هم محلیهایم رخ داده باشد. زنی جوان حدودا 22 ساله و با داشتن بچهای 2 ماهه بهصورت مظلومانه و بیدفاع توسط انسان صورتهای دیو سیرت و نامردهای مردنما ربوده و با فجیعترین شکل ممکن کشته و به مدت حدود دو هفته طعمه حیوانات درنده شده است و در نهایت پس از مدتها تنش و دلهره کمترین باقی مانده از جسدش به خاک سپرده شد(تکههایی از استخوان).این اقدام نه تنها افکارعمومی مردم دارابکلا بلکه مردم شهرستان میاندورود و حتی استان مازندران وهرکسی که این حادثه را شنیده است، را جریحهدار کرده است و آنان را دربهت وحیرت فرو برد، همه آنها خواهان اشد مجازات برای جانیان این جنایت هولناک هستند.
اما صرف نظر از علت و چرایی وقوع اینگونه جنایتها که باید در جای خود و توسط کارشناسان فن انجام پذیرد، با هدف یادآوری چند نکته درخصوص این واقعه جانسوز مطالبی رامیتوان ذکر کرد که به جهت رسالت معلمی و وظیفه رسانهای لازم است جهت تنویر افکارعمومی، اطلاع رسانی شود.
1. همدردی و همبستگی مردم: از همان روز آگاهی یافتن مردم ازوقوع حادثه، آنها و بهخصوص جوانان غیرتمند دارابکلا ضمن حضور در منزل پدر و مادر و دادن تسلی به آنها خود نیز دست به کار شدند و با تشکیل اکیپهای جستجو در جنگلهای اطراف و هر نقطهای که احتمال پیدا شدن این مرحومه بود را آغاز کردند و این کار بیوقفه ادامه داشت و اگردرجایی نیازبه کمکهای مالی هم بود دریغ نکردهاند.
این خصوصیت مردم دارابکلا خیلی برجسته است که زبانزد بوده، از گذشته تاکنون اینطوربوده است که درهر زمان احساس نیاز کردند فعالانه حضور یافتند و همبستگی خود را عملا نشان دادهاند.
روز تشییع جنازه نیز به اذعان همه، عاشورایی دیگر بود. یقینا به مصداق "یدالله مع جماعه" حضورهمیشگی واینچنینی این مردم، مشمول الطاف و رحمتهای خفیه الهی است.
2. رعایت نجابت و شکیبایی: این ضایعه عظیم با وجود اینکه حادثهای دلخراش بوده ولی صبر و متانت را هم در مردم و افکارعمومی دارابکلا که روحیه آنها به شدت آسیب دیده است و هم در خانواده داغدار این مرحومه به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ اندک بیتابیها، طبیعت قضیه است اگر لحظهای خودمان را جای این خانوادهها قرار دهیم خواهیم فهمید که حتی تصورش برای ما مشکل و عذابآور است.
اگر خدای نکرده تحت تاثیر احساسات پاک انسانی و عاطفی ناشی از همدردی با مصیبت دیدگان و یا احیانا وجود اندک اختلافات قبلی که ممکن بود وجود داشته باشد و در قالب این احساسات تقویت میشد و بین افراد محل و یا بین خانوادههایی از این دو روستا درگیری رخ میداد و گروکشی میشد، نه تنها فاجعهای دیگر رخ میداد بلکه کینهای در مردم نهاده میشد که جبران آن بهسادگی میسر نبوده است.
همه دارابکلاییها اعم از خانوادههای داغدار و مسئولین و کسانی که به نحوی در جمع کردن این حادثه مولمه نقش داشتهاند، متانت به خرج دادند و این برای برقراری تعادل در جامعه درس بزرگی است که همگان باید به آن توجه داشته باشند.
3. رعایت احتیاطهای لازم دررفت وآمدها: البته باید در جامعه اسلامی امنیتی برقرار باشد که در سایه این امنیت هر کسی و در هر شرایط و زمانی بتواند به رتق و فتق زندگی عادی و امور روزمره خود بپردازد و دلهرهایی نداشته باشد، ولی چه میتوان کرد، همیشه و در هر جامعهای هستند کسانی که زندگی و امنیت آنها در نا امن کردن آن جامعه است.
در محیط و بافت روستایی شهرستان میاندرود، بواسطه ارتباطات گسترده و رفت و آمدهای ملی و حتی بینالمللی و واقع شدن در جوار جاده ترانزیتی؛ روابط و برخوردهای افراد دراین شهرستان دیگر آن رابطه بسیط و ساده روستایی نیست که انسان خیالش راحت باشد و به همه اعتماد کند و هر ماشینی را سوارشود.
باید مقداری(مشکوک بودن) را چاشنی رفت وآمدها کرد و احتمال بروز هر حادثهای را داد تا زمینه برای بروز حوادث غیرقابل جبران توسط افراد فرصت طلب و سودجو فراهم نشود.
تحت تاثیر این حادثه خانوادهها و افراد فراوانی بحق دچار ترس و واهمه شدهاند، اما باید زندگی عادی مردم جریان داشته باشد و مختل نشود، نکند چند صباحی بهصورت افراطگونه این وضعیت ترس و دلهره برتمام شئون زندگی مردم حاکم گردد و بعد از مدتی بهکلی همه چیز فراموش شود و خدای نکرده باز ضایعهای دیگر رخ دهد.
باید احتیاط در روابط و برخوردها را همیشه و درهمه جا رعایت کرد، رعایت احتیاط شرط عقل است؛ باید درنظر داشت بروزچنین حوادثی؛ اولا نادر است ثانیا افراد شیطان صفت همیشه از زمینههای بوجود آمده استفاده میکنند و از روزنهها رخنه میکنند.
با رعایت احتیاط ، زمینه سوء استفاده سلب میشود؛ رعایت احتیاط صرفا در سوارشدن یا نشدن به این یا آن ماشین نیست بلکه باید در سایر موارد زندگی روزمره خود که مجبور به انجام آنها هستیم نیز احتیاط لازم را در نظر داشته باشیم.
4. ساماندهی ماشین های مسافربر: به گمانم شهرستان میاندرود و چهارراه آزادگان(همان سه راه معروف خودمان) یکی از نامنظمترین و بهم ریختهترین نقاط مسافربری است.
هر کسی از هر راهی که رسید مسافر سوار میکند و چون هیچ تعهدی هم ندارد اجحافهای زیادی را در حق مردم این شهرستان روا میدارد.
رانندگان زحمتکش بومی که عمدتا جوان هستند و دنبال لقمهای نان حلال، با سختیهای فراوان اقدام به جابهجایی مسافران داخلی و بین شهری میکنند ولی چون به اصطلاح شناسنامهدار نیستند و ساعت حرکت آنها نیزمنظم نیست برخی مسافران یا آنها را نمی شناسند و یا تحت عنوان(عجله داریم) سوار ماشینهای عبوری میشوند که رانندگان آنهاهیچ تعهدی را ندارند و این مسئله احتمال بروز حوادث را افزایش میدهند.
در این خصوص، وجود ایستگاه مشخص وماشینهای علامتگذاری شده جهت شناسایی آنها توسط مسافران و برقراری نظم درساعات حرکت این ماشینها میتواند این بهم ریختگی را از بین ببرد واز طرفی ماموران محترم پلیس راه که خوشبختانه همیشه دراین مکان حضورفعال دارند، مانع سوار کردن مسافر توسط ماشینهای عبوری شوند.
نصب دوربینها که درحال حاضر معمول است و کار بسیار خوبی است بهمنظور ردیابیها بسیار مفید و ضروری به نظر میرسد.
از جمله بخشهایی که در شهرستان جدیدالتاسیس میاندورود کمتر به آن توجه شده است بخش حمل ونقل عمومی است؛ باید با پیشبینی و برنامه ریزیهای لازم جلوی حوادث را قبل از وقوع گرفت.
5. استغفار از ظن بد و زدن تهمت: در طول این مدتی که هیچکس کمترین اطلاعی از آن مرحومه نداشت عدهای به جای اینکه بیشتر از هر چیز نگران جان یک انسان عفیف و مومنه باشند پیش خودشان حدس و گمانهایی میزدند که مصداق فرموده قرآن کریم (ان بعض الظن اثم) میباشد و حتی عدهای کمی هم این ظن و گمان بد و گناه آلود را در زبان خود جاری کردند و مرتکب تهمت شدهاند.
دفاع آن مظلومه در حفظ پاکدامنی خویش که منجر به از دست دادن جانش شده است مایه مباهات است، دارابکلا به جوانان غیور خود اعم از دختر و پسر و مردان و زنان میبالد که در دنیای بیعفتیها، هنوز صبغه مذهبی گذشته خود و دارالمومنین بودن را که زمان نه چندان دوری سرآمد روستاهای اطراف بوده است را حفظ کرده و تاحد مرگ از آن دفاع میکند.
باورهای مذهبی درطول سالیان گذشته و با همت بزرگانی همچون آیت الله دارابکلایی دراین مردم نهادینه شده است و این مرحومه نمونه پرورش یافته چنین باورهایی است، لذا این افراد باید به درگاه خداوند استغفار کنند و در این ماههای پررحمت پیشرو(شعبان و رمضان) از خداوند بخواهیم تا ظن بد را ازهمه ما دور سازد.
6. ایجاد ناامنی در جامعه: بنده بهواسطه اندک مطالعهایی که در جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) دارم و شواهد و شرایط جهانی و اقتضائات منطقهایی آن را تایید میکند، بروز این حادثه را میتوان بهعنوان جزئی از حوادث دنبالهداری تحلیل کرد که هدف ازآن تحقق خواستههای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای درمرکز تشیع جهان است.
امروزه شیطان صفتان داخلی و منطقهای با شیطان بزرگ یا اشتراک منافع دارند که همکاریها را توجیهپذیر میکند و یا با وعده و عیدهای فراوان، افراد شیطان صفت را به خدمت میگیرند تا در راستای تامین منافع خود از آنها بهره ببرند. به همین دلیل و در شرایطی که همه کشورهای اطراف ما بهواسطه حضور نامشروع این قدرتهای شیطانی دچار جنگ و ناامنی هستند و کشور ما الحمدالله نه تنها در امنیت قرار دارد و ابراهیم وار در آتش نمرودیان در سلامت میباشد، بلکه روز به روز به اقتدارش افزوده میشود و آنها را به چالش میکشد ومطالبه حق میکند و این تحملش برای دشمنان مکتب تشیع بسیارمشکل است، لذا آنها در طول سالهای گذشته همه راهها را آزمودند تا جلوی آن را بگیرند و آخرین حربه آنها ایجاد ناامنی اجتماعی و ناامنی اخلاقی و یا ایجاد احساس وجود ناامنی در داخل کشور است.
آنها در طول تاریخ و به تجربه دریافتهاند که برای رسیدن به این هدف از دو وسیله؛ اعتیاد و مسائل جنسی که ابزاری قوی برای اضمحلال ملتها بوده است بهره ببرند و لذا یا خودشان ناامنی را تولید میکنند و یا از ناامنیهای مقطعی و صنفی ایجاد شده که عموما خواستههای بحق مردمی برای رفع نیازهای خودشان است بهرهبرداری میکنند.
بنابراین بعید نیست که افراد مستعد ایجاد اختلالات اجتماعی در زمینههای سرقتها و بیناموسیها و انواع اعتیادها را شناسایی کنند و با تشکیل باندها و با حمایتهای مالی و رسانهای از آنها، نظم اخلاقی جامعه را بهم بزنند و ناامنی اخلاقی ایجاد کنند و از این ناامنی بهرهبرداری لازم را بکنند.
آنها برای رسیدن به خواستههای خود برای جان انسانها هیچ ارزشی قائل نیستند حتی اگر آن انسان، یک زن بیدفاع مظلومه تازه بچهدار شدهای باشد که بشدت دارای احساسات مادری است.