اما سؤال بسیار مهم در این زمینه این است که زیرساختهای گردشگری در مازندران تا چه اندازه متناسب و در خور شأن مردم، مسافران و گردشگران است و آیا استانداردهای حداقلی در حوزه گردشگری دنیا را دارد؟
ولی آنچه طی چند سال اخیر در سواحل مازندران بیش از هر چیز دیگری در حوزه گردشگری خودنمایی میکند چیزی در نقطه مقابل فرهنگ و زیرساختهای گردشگری است و پیامد آن، آثار مخرب روحی و جسمی را در پی دارد که گاهی حتی غیرقابل جبران نیز میشود.
ایجاد دکههای چوبی و عرضه قلیان با طعمهای مختلف در سواحل مازندران، سبب شده است تا پدیده جدیدی در حوزه گردشگری به نام «دودیسم» شکل بگیرد که بیشترین مخاطب آن نسل نوجوان و جوان هستند و بنابراین بر کسی پوشیده نیست که نتیجه چنین شرایطی، آلوده شدن تعداد بیشتری از نسلهای حاضر به قلیان و قرار گرفتن در مسیر خطرناک انواع موادمخدر است.
متولیان گردشگری به جای آن که برای برون رفت از این وضعیت شوم چارهاندیشی کنند، مهر سکوت بر لب زده و روی از این وضعیت مخرب در سواحل مازندران برگرداندند و همه ساله در کمال ناباوری آمار و ارقامی از خدمات گردشگری را ارائه میکنند که با شاخصههای اولیه این حوزه نیز فاصله دارد.
دود وادادگی گردشگری در سواحل مازندران قطعاً به چشم جامعهای میرود که داعیه جوان بودن و آیندهسازی دارد اما حاضر نیست در این زمینه تدبیر و چارهاندیشی کند و تنها به ارائه آمار و ارقامی در پایان هر تعطیلات اکتفا میشود که معلوم نیست از کدام زیرساخت گردشگری بیرون آمده است.
در حال حاضر نیز وقتی به صورت تفریحی سری به سواحل مازندران زده شود به راحتی میتوان پروژه گردشگری «دودیسم» را مشاهده کرد که قربانیان خود را بیشتر از میان نسل نوجوان و جوان میگیرد و ناخواسته در مسیری قرار داده میشوند که میتواند او را به قعر دنیای ویرانگر اعتیاد بکشاند و خانواده و جامعهای را دچار خسران سنگینی کند.
شاید متولیان گردشگری استان مازندران برای پوشاندن بیعرضگی خود در ایجاد زیرساختهای مناسب و همگانی گردشگری در سواحل را در زیر دودهای سمی تنباکوها و قلیانها پنهان میکنند.
----------------------------------