وی به پرتاب میلگرد اعتراف کرد و در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران با ریاست قاضی توکلی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه پدر قربانی که قیم دو نوه خردسالش است در جایگاه ایستاد و برای عظیم حکم قصاص خواست. وی گفت: پسرم شاهد دعوا بود و قصد میانجگری داشت اما بی گناه کشته شد.
سپس عظیم روبه روی قضات ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: دعوای من و محمد بر سر کار بود. برادرم تنبل بود و همیشه کارهای سخت را گردن من می انداخت. آن روز من خیلی عصبانی بودم و می خواستم هر طور شده محمد را ادب کنم اما وقتی پیمانکار ساختمانی سر رسید به حرفهایم گوش نداد. او فقط می خواست به دعوا فیصله بدهد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم میل گرد را به سمت پیمانکار و برادرم پرت کردم ولی او جاخالی داد و میله به ستون خورد و از انجا کمانه و به گردن پسر صاحب ملک برخورد کرد.وقتی دیدم میل گرد ۱۵سانتیمتر به گردن او فرو رفته است شوکه شدم. من اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. فقط به خاطر عصبانیت میل گرد را پرتاب کردم.
وی ادامه داد: من صاحب ملک و پسرش را از قبل می شناختم. پدر و پسر اولین شاهدان دعوا میان من و محمد بودند .آنها سعی کردند به دعوا پایان دهند ولی وقتی نتوانستند با پیمانکار تماس گرفتند تا فورا خودش را به محل ساختمان برساند. حرف های پیمانکار موجب شد عصبی تر شوم و میل گرد را به سمت او پرتاب کنم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من واقعا پشیمانم و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.