اعتراض از آنجایی شکل می گیرد که جامعه تناسبی بین انتظارات و واقعیت های زندگی فردی و اجتماعی خود احساس نمی کند و این عدم احساس او را به واکنش ها وادار می دارد. در اعتراضات دی ماه گذشته هم همین احساس و درک  از شرایط به عنوان یک عامل مهم در شکل گیری آن اعتراضات قابل مشاهده بود. یعنی جامعه ای که دقیقا پس از انتخاباتی پرشکوه و رقابتی در شهر های کوچک و متوسط صدای اعتراضش بلند شد و البته همین شروع اعتراضات از شهر های کوچک هم از عواملی بود اتفاقا دولت  و هم جامعه را غافلگیر کرد. اتفاقا وقوع آن ماجراها درست به فاصله کوتاهی از انتخابات ریاست جمهوری نشان داد  اعتراضات نه بر اندازانه بود و  نه تحت تاثیر تبلیغات اپوزیسیون برانداز که تلاش می کرد آن را متاثر از بهار عربی معرفی کند شکل گرفت بلکه اتفاقا فرصتی برای دولت و حاکمیت بود که به رغم تبلیغات و برنامه ریزی های دشمنان، مردم و جامعه اش با  مقاومت در برابر بمباران تبلیغاتی دشمنان با صدایی بلند زندگی در همین ساختار و نظام را بر گزیده اند و به رغم هزینه های فراوان برای استقرار و تثبیت نظام اما برخوردار بودن از زندگی آرام و عزتمندانه را هم حق خود می دانند.

گرچه به حرف دشمنان گوش نمی دهند اما از مسئولین خود انتظار دارند گوشی شنوا داشته باشند. خواست های آنان را به رسمیت بشناسند و برای برآورده شدن مطالباتشان از همه توان و ظرفیت های کشور بهره بگیرند. مردم زندگی می خواهند، جامعه تفاوت شعار و کار را خوب می فهمد. از اینکه وجه المصالحه دعواهای جناحی و گروهی شود و هزینه فرسایشی این دعوا ها بر گُرده زندگی او فرودآید ناخشنود است. در همین سالهای اخیر که بحث توسعه و پیشرفت ایران به صورت جدی تر در رسانه ها و مجامع مختلف طرح شده است به نظر می رسد که نوعی بی قواره گی در  فهم توسعه کلان کشور اتفاق افتاده‌ که تناسب بین سطوح اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن را به هم می زند به همین علت است که مشاهده می کنیم گاهی مثلا اعتراضات اجتماعی با تِم  اقتصادی و یا حتی سیاسی مطرح می شود. در خصوص اعتراضات دی ماه موسسه ایسپا نظر سنجی انجام داده که توجه به داده ها  و اطلاعات آن می تواند تراکم مطالبات جامعه را نشان دهد. مطالباتی که صبورانه و نجیبانه از سوی جامعه طرح می شود و قطعا در انتظار  پاسخی در خور باید از سوی مسئولین است.

بر اساس آن پیمایش ۶۹ درصد مردم بهبود وضعیت اقتصای و ۳۰ درصد رفع فساد مالی و اداری را مطالبه خود دانسته اند. ۲۱ درصد از پرسش شوندگان بی عدالتی و ۸۰ درصد آنان گرانی، بیکاری و مشکلات اقتصادی را دلیل نارضایتی خود معرفی کرده اند. در حوزه‌ سیاسی ۷۵ درصد اعلام کرده اند از شرایط موجود راضی نیستند و تنها ۱۱ درصد شرایط فعلی را خوب توصیف کرده اند.64  درصد نیز خواهان اصلاحات شده اند. جالب اینجاست که در مسئله مشکلات اقتصادی راه حل هایی که ارائه می دهند سیاسی است. در بحث شرکت در تجمعات ۱۰ درصد اعلام امادگی کرده اند و ۴۱ درصد مشارکت خود را منوط به قانونی و مسالمت آمیز بودن آن کرده اند ۴۸ درصد هم که گفته اند اصلا‌ شرکت نمی کنند.موضوع مهم و قابل توجه  اینکه ۳۱ درصد اعتراض را بی فایده دانسته اند و ۲۶ درصد هم ترس از هرج و مرج را دلیل عدم مشارکت اعلام کرده اند.۲۴ درصد هم سو استفاده بیگانگان را دلیل عدم حضور خود بیان کرده اند.

بنابراین با توجه به مسائل طرح شده و دامنه و تنوع مطالباتی که اتفاقا حداقلی هم هست برای فراهم کردن زندگی خوب و با نشاط  و امید بخش برای مردم  و جامعه، در قدم اول باید مسئولین آن بشناسند، حرفش را گوش کنند و مطالباتش را به رسمیت بشناسند. یاد بگیرم که از اعتراض و نقد نباید هراس به دل راه دهیم. بلکه اتفاقا آن را نشانه ای از سرزندگی و امید بدانیم و با آغوش باز از آن استقبال کنیم.