تاریخ انتشارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۷
کد مطلب : ۳۷۴۰۰۱
مردجوان وقتی چهارسال پیش وقتی به امید پیدا کردن کار و درآمد بیشتر قید زندگی کردن در روستایشان را زد و راهی تهران شد هیچ وقت فکرش را نمی کرد پایش به ماجرای سرقت باز شود و دستش به خون یک انسان بیگناه آغشته شود. مردجوان حالا پس از گذشت چهارسال فرار و زندگی پنهانی به اتهام قتل عمد دستگیر شده است.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ،چهارسال پیش بود که کارآگاهان دایره جنایی در جریان قتل پیرمردی در آپارتمانی در محدوده آریاشهر قرار گرفتند. آپارتمانی که جسد پیرمرد در آن کشف شده بود دریک مجتمع مسکونی که خالی از سکنه بود قرار داشت.

بررسی های اولیه کارشناسان پزشکی قانونی حاضر درمحل حادثه حاکی از آن بود که پیرمرد با ضربات متعدد چاقو به ناحیه گردنش جان باخته است و عاملان این جنایت پس از به قتل رساندن پیرمرد گاوصندوق او را بازکرده دلارهایش را به سرقت بردند.

با انتقال جسد پیرمرد به پزشکی قانونی، کارآگاهان با دستور بازپرس وی‍ژه قتل مأموریت پیدا کردند تا هرچه سریعتر پرده از راز این جنایت بردارند. به همین خاطر تحقیقات گسترده ای در این زمینه آغاز شد تا اینکه سرانجام با گذشت چهارسال از ماجرا کارآگاهان پلیس آگاهی وقتی تکه های پازل های به دست آمده را کنار همدیگر چیدند به دو زن جوان رسیدند. دو زن جوانی که مدتی قبل به عنوان خدمتکار به خانه او رفت و آمد داشتند و پس از ماجرای قتل دیگر خبری از آن ها نبود.

تحقیقات در همین زمینه ادامه پیدا کرد تا اینکه با دستگیری دو زن جوان راز قتل پیرمرد برملا شد و آن ها اعتراف کردند همراه با سه مرد دیگر نقشه سرقت و قتل پیرمرد را طراحی کرده بودند. سرانجام با اعترافات دو زن جوان و اطلاعاتی که آن ها در اختیار کارآگاهان قرار دادند سه مرد جوان که هم دست آن ها بودند نیز شناسایی و دستگیر شدند.در جریان اعترافات سه هم دست زن جوان بود که مشخص شد عامل اصلی این جنایت حسین بود. یکی از سه مرد جوانی که چند روز قبل از اینکه دست به جنایت بزند به امید پیدا کردن کار روستایشان را به سمت تهران ترک کرده بود.

گفت وگو با متهم حالا چهارسال از آن روز می گذرد و حسین که عامل اصلی به قتل رساندن پیرمرد است درحالی که دستبند پلیس روی دستش جا خوش کرده در حیاط اداره آگاهی ایستاده است. در ادامه گفت وگوی خبرنگار میزان با حسین را می خوانید. او برایمان از ماجرای ورودش به ماجرای سرقت خونین می گوید.

چندسال داری؟۳۵ برگردیم به چهارسال قبل و ماجرای آمدنت به تهران را توضیح بده؟

در روستا کارمان کشاورزی بود، اما سال به سال اوضاع بدتر می شد و ما بیکارتر. تا این که سرانجام تصمیم گرفتم برای پیدا کردن کار به تهران بیایم. ماجرا را به سعید گفتم. یکی از بچه های روستا. او هم مثل من در فکر آمدن به تهران بود. تصمیمان را گرفتیم و راهی تهران شدیم.

کاری سراغ داشتی؟نه کاری سراغ داشتیم و نه جایی برای ماندن. دو شب در پارک خوابیدیم تا اینکه تصمیم گرفتم به احمد زنگ بزنم. او هم اهل روستایمان بود و چند سال پیش با زن و بچه راهی تهران شد. شنیده بودم اوضاع خوبی دارد. اتفاقا با هم رفاقتی صمیمی داشتیم. با احمد که تماس گرفتم من و سعید را دعوت کرد خانه اش. اما ای کاش هیچ وقت پایم را آنجا نمی گذاشتم.

چه طور؟ روز اول همه جا را برای پیدا کردن کار زیرپا گذاشتیم، روز دوم هم همینطور. اما موفق نشدیم کاری پیدا کنیم. همان شب دوباره با اصرار احمد به خانه اش رفتیم. شام که خوردیم احمد گفت: کار نان و آب داری برایمان سراغ دارم. بعد توضیح داد همسرش ثریا و دوستش که لیلا نام دارد مدتی قبل برای نظافت به خانه پیرمرد پولداری رفته اند. در این مدت کاملا اطمینان پیرمرد را جلب کرده اند و متوجه شده اند در خانه اش گاوصندوقی وجود دارد که همیشه داخل آن پر از دلار است. احمد و همسرش نقشه کشیده بودند که وقتی دوباره برای نظافت به خانه پیرمرد رفتند در را برای ما باز کنند، تا ما به داخل برویم گاوصندوق را خالی کنیم.

چرا به این راحتی قبول کردی در این سرقت شرکت کنی؟

واقعا نمی دانم، تا آن روز حتی یک ریال پول حرام هم به دست نیاورده بودم، اما از بیکاری و بی پولی خسته شده بودم. با خودم گفتم یک بار برای همیشه سرقت می کنم و با پولی که به دست می آورم زندگی راحتی را شروع می کنم.

مردجوان وقتی چهارسال پیش وقتی به امید پیدا کردن کار و درآمد بیشتر قید زندگی کردن در روستایشان را زد و راهی تهران شد هیچ وقت فکرش را نمی کرد پایش به ماجرای سرقت باز شود و دستش به خون یک انسان بیگناه آغشته شود. مردجوان حالا پس از گذشت چهارسال فرار و زندگی پنهانی به اتهام قتل عمد دستگیر شده است.

منبع : شوک آنلاین
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عملیات وعده صادق، آغازی بر یک پایان
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن و روش‌های تربیتی
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
۱۹۵ هزار فعال صنفی مازندران در خطر محرومیت
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
بهار نارنج، ظرفیتی که فدای نام و نشان شد
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲
حجاب نماد سلامت و توازن
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴