تاریخ انتشارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۳
کد مطلب : ۳۷۳۹۵۵
«پیامبر تو را چون جان شیرین، در آغوش فشرد، بر گوشه لبهاى خندانت بوسه زد و گفت:«نامگذارى این عزیز، کار خود خداست. من چشم انتظار اسم آسمانى او مى مانم.»
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ،مرحوم حاج محمدرضا سقازاده، که یکى از وعاظ توانمند بود، نقل مى کند: روزى به محضر یکى از علماى بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج ملاعلى همدانى مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) جویا شدم، او در جوابم فرمود: روزى مرحوم حضرت آیت الله العظمى آقا ضیاء عراقى (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصى شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا(ع) عازم ایران مى گردد. او در طول راه پول خود را گم مى کند. حیران و سرگردان می ماند و براى رفع مشکل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان (عج) مى گردد. در همان حال سید نورانى را مى بیند که به او مبلغى مرحمت کرده و مى گوید: این مبلغ تو را به «سامَرّاء» مى رساند.

به گزارش افکارنیوز، چون به آن شهر رسیدى، پیش وکیل ما «حاج میرزا حسن شیرازى» مى روى و به او مى گویى: سید مهدى مى گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالى ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملاعلى کنى طهرانى ، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردى! و حاج ملاعلى کنى نیز آن آشغال ها را بیرون مى ریخت... و من در کنار شما بودم!!

شیعه قطیفى مى گوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازى شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم. بى اختیار در حالى که اشک شوق مى ریخت، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت و مبالغى را برایم مرحمت کرد.

چون به تهران آمدم، خدمت حاج آقاى کنى رسیدم و آن جریان را براى او نیز تعریف نمودم. او تصدیق کرد، ولى بسیار متأثر گشت که اى کاش این نمایندگى و افتخار نصیب او مى شد.

منبع؛ کتاب خصایص الزینبیه

منبع : افکار نیوز
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما