به گزارش بلاغ،
نیویورکتایمز: ترامپ شکست میخورد نفوذ ایران در اوج تحریمها گسترش یافت
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: تکیه بیش از حد ترامپ به تحریم علیه ایران در نهایت قدرت و اقتصاد خود آمریکا را هدف خواهد گرفت.
این روزنامه مینویسد: نمایش تحريم علیه ايران با حملات متقابلی مواجه شده است و دولت ترامپ در حال حاضر با واکنشهای سیاسی این تصمیمش مواجه است.
چین، هند، روسیه و عراق با تحریمهای جدید مخالفت میکنند و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه نیز این هفته گفت: این تحریمها را نادیده میگیرد. اروپا نیز میگوید با تحریمها مخالف است.
چالشهایی که راهبرد دولت آمریکا درباره ایران با آنها مواجه است بخشی از واکنشهای گستردهتر سراسر دنیا به تاکتیکهای خصمانه و قلدرمآبانه ترامپ است – که دوستان اندکی را با او همراه کرده و به شدت وجهه آمریکا را در عرصه بینالمللی کاهش داده است و با توجه به افزایش تهدیدها در کره شمالی، افغانستان و دیگر نقاط دنیا، به نظر نمیرسد این تاکتیکها موفقیت آمیز بودهاند.
مدتها است که مقامات دولت آمریکا گفتهاند راهبردهای آنها سرانجام نتایج خوبی را همراه خواهد داشت. اما دو سال پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ دیگر هیچ بهانهای موثر نخواهد بود. وقتی در ماه سپتامبر، رهبران دنیا در سازمان ملل به ترامپ خندیدند، این خنده نشانه اهانت آنها به شیوههای ترامپ بود که بیشتر به جای تکیه بر امتیازدهی، سرمایهگذاری و گفتوگو، بر تحریمها و اعمال تعرفهها تکیه دارد.
هر چند در دهههای گذشته استفاده آمریکا از نظام تحریمها به تدریج افزایش یافته، ترامپ این رویکرد را هسته اصلی سیاست خارجیاش قرار داده است. نخستین و شاید تنها ابزار دولت کنونی آمریکا برای شکل دادن به رویدادهای جهانی، مجازات رقبا و دفع کردن چالشهای جدی برای اقتدار آمریکا، استفاده از تحریمها بوده است.
بیشترین میزان اعمال تحریم در گذشته به باراک اوباما تعلق دارد که در ۲۰۱۶ بیش از 695 شخصیت و نهاد را تحریم کرد.
تحریمها بهترین ابزار برای افرادی مثل ترامپ است که بدون هیچ تجربه دولتی و هیچ ارتباط واقعی در کنگره یا در میان رهبران دنیا رئیسجمهور شد. تحریمها به او اجازه میدهد به شیوه خود امور را اداره کند. وی فقط مجبور میشود یک دستور اجرایی را بنویسد و امضا کند.
قدرت تحریمها از همان میثاقهای بینالمللی نشات میگیرد که ترامپ با آنها مخالف است. در خارج از آمریکا به شکل گستردهای تحریمها تهاجم به حاکمیت کشورها و توطئه و سلطهگری آمریکا قلمداد میشود. البته مشکل بزرگ این است که تحریمها به ندرت موثر واقع میشوند.
ایران این موضوع را اثبات کرده است. افزايش نفوذ ایران در خاورمیانه بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵، زمانی که شدیدترین تحریمها علیه این کشور اعمال شده بود نشانه آن است. علاوهبر ناموفق بودن تحریم، استفاده یکجانبه دولت ترامپ از تحریمها به ایجاد کمپینی جهانی برای تجدیدنظر در نظام مالی و بیرون راندن آمریکا از قلب این نظام مالی منجر شده است. تبعات تحقق این امر برای قدرت، اقتصاد و متحدان آمریکا بسیار عمیق خواهد بود.
سالها است که مقامات روسی و چینی تلاش کردهاند اروپا را متقاعد کنند یک کانال تجاری مستقل از دلار و آمریکا ایجاد کنند. البته تاکنون این تلاشها نتیجهای در پی نداشته است. اما این اوضاع میتواند تغییر کند.
منتقدان دولت ترامپ نگرانند هرچند اقتصاد ایران در کوتاه مدت آسیب ببیند، اما تحریمهای جدید در نهایت به شکلگیری یک سازوکار مالی جدید منجر شود که آمریکا در آن گنجانده نشده باشد؛ اقدامی که قدرت و اقتصاد آمریکا و توانمندی واشنگتن را به شدت کاهش میدهد.
روحانی بعد از 5 سال فهمید که نسخه لیبرالها کور میکند؟!
دو کارشناس اقتصادی حامی دولت که طی یک سال اخیر، انتقادات جدی به سیاستهای دولت دارند، میگویند اظهارات رئیسجمهور حاکی از بیاعتمادی به لیبرالها و طرفداران تعدیل اقتصادی پس از چند دهه اخیر است.
حسین راغفر و احسان سلطانی در متن مشترکی نوشتند: رئیس جمهور روز دوشنبه 14 آبان 1397، در جلسه معاونین و مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی- در سخنانی بیسابقه طی سه دهه گذشته از زبان بالاترین مقام اجرایی از بعضی دیدگاههای رایج در حوزه اقتصاد و نرخ ارز انتقاد کرد و گفت: «یک وقتی چند اقتصاددان بودند که سر قیمت ارز همیشه با ما چانه میزدند؛ که اگر این قیمت بالا برود تمام ایران گلستان میشود. اما نباید فقط یک بعد داستان را ببینیم. اقتصاد دانش بسیار پیچیدهای است. اقتصاد کتاب نیست. بعضیها فکر میکنند، اقتصاد کتاب است. فرمولهایی که در کتاب خواندند، رفتند امتحان دادند و نمره گرفتند، میشوند اقتصاددان؛ نه اقتصاد خیلی فراز و نشیب دارد.»
ماجرای افزایش نرخ ارز بخشی از معضلات و مصائبی است که با برداشت سطحی، افراطی، متعصبانه، جزماندیش و ایدئولوژیک از یک قرائت خاص یک مکتب اقتصادی در سه دهه اخیر و به خصوص پنج سال گذشته بر سر اقتصاد ایران آمده است.
سیاستهای مالی و پولی نقدینگیساز، کاهش نسبت سپرده قانونی بانکها و در نتیجه افزایش توان خلق نقدینگی بانکها، افزایش سود سپردههای بانکی (و سود بین بانکی) و در نتیجه افزایش ناترازی بانکهای مشکلدار و استقراض از بانک مرکزی و افزایش میزان استقراض دولت از سیستم بانکی که از مسیر خلق نقدینگی تغذیه شد، عوامل اصلی خلق 1150 هزار میلیارد تومان (70 درصد کل) نقدینگی در 5 سال اخیر، به شمار میروند.
افزایش نرخ ارز به بهانه حمایت از تولید و صادرات، که نتیجه آن رکود شدید و تعطیلی واحدهای تولیدی بخش خصوصی پاییندستی و بخش مسکن و همچنین سهم قابل توجهی از فعالیتهای بخش خصوصی و از سوی دیگر تاراج ثروتها و منابع تحت عنوان افزایش صادرات، از جمله نتایج سیاستهای اعمال شده است. اصرار و ابرام بر عدم دخالت دولت (که عرضهکننده اصلی ارز در اقتصاد است) و عدم کنترل تقاضای مصرف ارز، که در نتیجه افزایش بیش از 3 برابری قیمت ارز در بازار آزاد را به همراه داشته است، از جمله مصائب سیاستهای نئولیبرالی پوپولیستی 5 سال گذشته بوده است.
آخرین نسخه این نحله اقتصادی که به مرحله اجرا درآمد، عملیات بازار باز است که همانند برنامههای قبلی (تسهیل مقداری)، راه به جایی نخواهد برد. این نحله با دیدگاهی ایدئولوژیک (به تعبیر رئیسجمهور هر چه در کتاب نوشته شده درست است) یک علم اجتماعی (اقتصاد) را به جایگاه علوم محض نشانده و منتقدان را به عناد با علم متهم کرده است و چنان نسخههای سیاستهای مالی و پولی آمریکایی (مکتب شیکاگو) را در ایران اجرا کردند، که گویی ایران ایالت پنجاه و سوم آمریکا است و هیچ نوع ابتکار عمل دیگری بجز آنچه آقایان توصیه کردهاند وجود ندارد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه نئولیبرالهای وطنی همواره در جهت سلب مسئولیت از خود، ناکامی و شکست سیاستهای خود را به بعضی مداخلات، مشکلات یا اجرای ناقص آنها، نسبت دادهاند. نخست اینکه طی پنج سال اخیر بیش از هر زمان دیگر برنامههای توصیه شده نئولیبرالهای وطنی اجرا شده که آخرین توصیههای آنها همین افزایش قیمت ارز است؛ و دوم این که علت مخالفت منتقدین با این برنامهها، بیارتباطی و بیتوجهی کامل سیاستهای اعمال شده به شرایط خاص و پیچیده اقتصاد ایران، تکساحتی و سطحی بودن و ضعف برنامههای آنها بوده است.
دولت که با تمکین به این توصیههای غلط با تشدید و تعمیق سه بحران بدهیها، بانکی و کسر بودجه روبهرو شده است، اکنون درگیر بحران ارزی و تشدید و تعمیق رکود تورمی شده است. این همه در شرایطی صورت گرفته است که اقتصاد کشور در اثر چند سال رکود مستمر فعالیتهای بخش خصوصی و تحریمهای شدید و ناعادلانه، کاهش قدرت خرید مردم و تعطیلی مستمر واحدهای تولیدی و گسترش رکود و بیکاری را تجربه کرده است. همانطور که بارها بر این نکته تأکید شده است. تنها راه، بازگشت به مردم و مردمیسازی اقتصاد برای گذر از بحران کنونی است.
کرباسچی: دولت با سردرگمی و بدون برنامه اداره میشود
دبیرکل حزب کارگزاران گفت؛ شورای شهر تهران فرصت یک سال و نیمه را از دست داد و با مردم هم شفاف نیست. غلامحسین کرباسچی در گفتوگو با روزنامه جامجم، همچنین جابهجایی وزرا را بیفایده توصیف کرد.
وی در پاسخ این سؤال که «بعد از رای اعتماد مجلس به چهار وزیر پیشنهادی رئیسجمهور، شما این تغییر و تحول در دولت را چگونه ارزیابی میکنید» گفت: هیچ! از نظر من تفاوتی نخواهد کرد. چرا؟ چون این افراد تقریبا حرفی در مجلس برای گفتن نداشتند و معلوم نشد آنها چه برنامهای برای تحول وضعیت اقتصادی دارند. از سوی دیگر ، به نظر نمیآید که دولت برنامهای مدون و مشخص برای برونرفت از این وضعیت داشته باشد و بخواهد تغییری ایجاد کند. دولت به صورت روزمره اداره میشود.
وی میافزاید: از نظر من دولت اصلا تیم اقتصادی ندارد. چند نفر هستند که مسئولیتهایی در بخشهای اقتصادی دارند و تصور نمیکنم آنها خط مشی پیوستهای به لحاظ اقتصادی داشته باشند تا یک مغز متفکر اینها را به هم مرتبط کند و نمیدانم این سخنی که میگویند دو سه نفر تئوری اقتصادی دارند و براساس آنها تدابیری برای رویکردهای اقتصادی انجام میدهند، چقدر صحت دارد؛ البته امیدوارم این حرف درست باشد. من این دو سه نفری را که درباره آنها صحبت میکنند نمیشناسم. بالاخره مطرح شده که آقای جهانگیری فرمانده اقتصاد مقاومتی است، اما به نظر میآید خود ایشان دیدگاه مثبتی درباره لااقل بعضی از این انتخابها ندارد و فکر نمیکنم در عمل ایشان از خیلی از تصمیمات اقتصادی دولت دفاع کند.
کرباسچی با رد دعوای اصلاحطلب-اعتدالی در دولت میگوید: به نظر میرسد یک سردرگمی در تصمیمات وجود دارد. مثلا چندی پیش رئیسجمهور در بحث مسکن عنوان کردند باید زمینهای مجانی یا ارزان در اختیار سازندگان قرار دهیم تا آنها برای خانه اولیها مسکن ارزان بسازند. خب این همان موضوع مسکن مهر است. پس چرا آن موقع در مورد مسکن مهر برخورد حذفی داشتید؟ البته من نمیگویم طرح مسکن مهر درست بوده و شاید سیاستی را که وسط بیابان مجموعههایی ساخته شود قبول نداشته باشم. من به بازسازی بافتهای فرسوده و استفاده از زمینهای شهری موجود بیشتر معتقدم تا اینگونه اقدامات.
(همان طرحی که آقای آخوندی وزیر پیشین راه و شهرسازی به آن اعتقاد داشت؟)
بله، ولی آقای آخوندی در این زمینه اقدامی انجام نداد و تنها حرفش را زد. کاری که میشد انجام داد این بود که در این باره جدیتر وارد عمل میشدیم. اما به هر حال پنج سال در مذمت طرح مسکن مهر صحبت کردند. حالا آقای رئیسجمهور در مجلس بحث ساخت منزل برای خانه اولیها را با مسکن ارزان مطرح میکنند. من اساسا فکر میکنم جمعبندی مدونی در بخشهای اقتصادی برای دولت وجود ندارد. هر از چندی هم تغییراتی در نظرات این بخشها ایجاد میشود.
دبیرکل کارگزاران درباره عملکرد شورای شهر اصلاحطلب تهران نیز گفت: این دوره از شورای شهر تهران، فرصتی نزدیک به یک سال و نیم را از دست داده و از آغاز با وجود اینکه شعار آن شفافیت بوده اما بر این اساس عمل نکرده است. شورای شهر تهران مشخص نکرده که چرا با انتخاب محسن هاشمی به عنوان شهردار مخالف و با گزینش آقایان نجفی و افشانی موافق است. اینها باید به صورت شفاف با مردم در میان گذاشته میشد. بیشتر به نظر میرسد که اعضای این شورا براساس رودربایستی و فضای غیرشفاف عمل کردند.
حساسیت انقلابی آیتالله یزدی عضو باند مهدی هاشمی را نگران کرد
عضو باند مهدی هاشمی معدوم، با ژست دلسوزی، از انتقاد دلسوزانه آیتالله یزدی درباره دیدار یکی از مراجع با جمعی از دستاندرکاران فتنه 88 ابراز تأسف کرد.
سید سراجالدین موسوی مدعی شده طراحان زبردست (که آنها را سپاه پاسداران معرفی میکند) با آبروی آیتالله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بازی کردهاند و هدفشان هم ترساندن بزرگان حوزه از ورود به عرصه سیاست بوده است.
وی در ادامه ادعا میکند گروه مذکور همین روش و بعضاً سختتر و عملیاتیتر شده را با بیت امام در پیش گرفته و به سید حسن خمینی دشنام دادند.
سراج موسوی در پایان مینویسد: «و آخرین سخن آنکه ای کاش آیتالله یزدی که از سابقین انقلاب است و به همین جهت برای ما مورد احترام است، نمیگذاشتند مورد طمع خناسان واقع شوند. برای من که از روزهای قبل از مبارزه در رودبار با ایشان آشنا شدم و شاهد حزن و شعفشان در روزهای سخت مبارزه بودم، برای من که به یاد دارم بعد از اینکه به ایشان خبر اعتصاب غذای پاریس در دفاع از امام و زندانیان سیاسی را که به ابتکار استاد شهید محمد منتظری برگزار شده بود را دادم چه مقدار خوشحال شدند، برای من که از زحمات بسیار ایشان در روزهای سختی آگاهم، سخت است که شاهد این روزهای آیتالله یزدی باشم؛ ای کاش از ایشان صیانت میشد».
یادآور میشود سراج موسوی به اعتبار روابط خانوادگی، پیوند عمیق با هادی هاشمی (رئیس دفتر آقای منتظری و برادر مهدی هاشمی معدوم) دارد و یکی از فتنهگران اصلی در باند مهدی هاشمی محسوب میشود. بنابر اعترافات مهدی هاشمی، باند وی از طریق راهاندازی کتابخانه سیاسی قم (که بعدها در قالب گروهک مجمع مدرسین جلوهگر شد) سعی داشتند جریان موازی و معارض در مقابل «جامعه مدرسین» راهاندازی کنند و نقش صیانتی این جامعه در قبال «مرجعیت» و روحانیت و حوزههای علمیه را کمرنگ سازند. جامعه مدرسین در عزل سید کاظم شریعتمداری و همچنین دفاع از امام و انقلاب در مقابل خیانتهای منتظری، نقش تاریخی و بینظیر ایفا کرد.
سراج موسوی همچنین سال 88 با ستاد فتنه همکاری نزدیک داشت و در تحریک کروبی و موسوی و هاشمی نقشآفرینی میکرد. غیرتی شدن اخیر وی در حالی است که نامبرده در طول دو دهه گذشته (از دولت مدعی اصلاحات تا امروز) در مقابل هتاکیها و حرمتشکنیهای علنی افراطیون مدعی اصلاحات علیه اصل اسلام و نبوت و امامت و ولایت فقیه و حضرت امام(ره) کمترین اعتراضی نکرده است. از این جهات به نظر میرسد هشدار دلسوزانه و به موقع آیتالله یزدی، طراحان اصلی نقشه تطهیر فتنهگران به واسطه ملاقات با یکی از مراجع را نگران کرده است.
گفته میشود نامه منتظری به امام برای جلوگیری از اعدام مهدی هاشمی (سردسته باند قاتل چند نفر) توسط سراج موسوی فرستاده شد.
نیویورکتایمز: ترامپ شکست میخورد نفوذ ایران در اوج تحریمها گسترش یافت
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: تکیه بیش از حد ترامپ به تحریم علیه ایران در نهایت قدرت و اقتصاد خود آمریکا را هدف خواهد گرفت.
این روزنامه مینویسد: نمایش تحريم علیه ايران با حملات متقابلی مواجه شده است و دولت ترامپ در حال حاضر با واکنشهای سیاسی این تصمیمش مواجه است.
چین، هند، روسیه و عراق با تحریمهای جدید مخالفت میکنند و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه نیز این هفته گفت: این تحریمها را نادیده میگیرد. اروپا نیز میگوید با تحریمها مخالف است.
چالشهایی که راهبرد دولت آمریکا درباره ایران با آنها مواجه است بخشی از واکنشهای گستردهتر سراسر دنیا به تاکتیکهای خصمانه و قلدرمآبانه ترامپ است – که دوستان اندکی را با او همراه کرده و به شدت وجهه آمریکا را در عرصه بینالمللی کاهش داده است و با توجه به افزایش تهدیدها در کره شمالی، افغانستان و دیگر نقاط دنیا، به نظر نمیرسد این تاکتیکها موفقیت آمیز بودهاند.
مدتها است که مقامات دولت آمریکا گفتهاند راهبردهای آنها سرانجام نتایج خوبی را همراه خواهد داشت. اما دو سال پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ دیگر هیچ بهانهای موثر نخواهد بود. وقتی در ماه سپتامبر، رهبران دنیا در سازمان ملل به ترامپ خندیدند، این خنده نشانه اهانت آنها به شیوههای ترامپ بود که بیشتر به جای تکیه بر امتیازدهی، سرمایهگذاری و گفتوگو، بر تحریمها و اعمال تعرفهها تکیه دارد.
هر چند در دهههای گذشته استفاده آمریکا از نظام تحریمها به تدریج افزایش یافته، ترامپ این رویکرد را هسته اصلی سیاست خارجیاش قرار داده است. نخستین و شاید تنها ابزار دولت کنونی آمریکا برای شکل دادن به رویدادهای جهانی، مجازات رقبا و دفع کردن چالشهای جدی برای اقتدار آمریکا، استفاده از تحریمها بوده است.
بیشترین میزان اعمال تحریم در گذشته به باراک اوباما تعلق دارد که در ۲۰۱۶ بیش از 695 شخصیت و نهاد را تحریم کرد.
تحریمها بهترین ابزار برای افرادی مثل ترامپ است که بدون هیچ تجربه دولتی و هیچ ارتباط واقعی در کنگره یا در میان رهبران دنیا رئیسجمهور شد. تحریمها به او اجازه میدهد به شیوه خود امور را اداره کند. وی فقط مجبور میشود یک دستور اجرایی را بنویسد و امضا کند.
قدرت تحریمها از همان میثاقهای بینالمللی نشات میگیرد که ترامپ با آنها مخالف است. در خارج از آمریکا به شکل گستردهای تحریمها تهاجم به حاکمیت کشورها و توطئه و سلطهگری آمریکا قلمداد میشود. البته مشکل بزرگ این است که تحریمها به ندرت موثر واقع میشوند.
ایران این موضوع را اثبات کرده است. افزايش نفوذ ایران در خاورمیانه بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵، زمانی که شدیدترین تحریمها علیه این کشور اعمال شده بود نشانه آن است. علاوهبر ناموفق بودن تحریم، استفاده یکجانبه دولت ترامپ از تحریمها به ایجاد کمپینی جهانی برای تجدیدنظر در نظام مالی و بیرون راندن آمریکا از قلب این نظام مالی منجر شده است. تبعات تحقق این امر برای قدرت، اقتصاد و متحدان آمریکا بسیار عمیق خواهد بود.
سالها است که مقامات روسی و چینی تلاش کردهاند اروپا را متقاعد کنند یک کانال تجاری مستقل از دلار و آمریکا ایجاد کنند. البته تاکنون این تلاشها نتیجهای در پی نداشته است. اما این اوضاع میتواند تغییر کند.
منتقدان دولت ترامپ نگرانند هرچند اقتصاد ایران در کوتاه مدت آسیب ببیند، اما تحریمهای جدید در نهایت به شکلگیری یک سازوکار مالی جدید منجر شود که آمریکا در آن گنجانده نشده باشد؛ اقدامی که قدرت و اقتصاد آمریکا و توانمندی واشنگتن را به شدت کاهش میدهد.
روحانی بعد از 5 سال فهمید که نسخه لیبرالها کور میکند؟!
دو کارشناس اقتصادی حامی دولت که طی یک سال اخیر، انتقادات جدی به سیاستهای دولت دارند، میگویند اظهارات رئیسجمهور حاکی از بیاعتمادی به لیبرالها و طرفداران تعدیل اقتصادی پس از چند دهه اخیر است.
حسین راغفر و احسان سلطانی در متن مشترکی نوشتند: رئیس جمهور روز دوشنبه 14 آبان 1397، در جلسه معاونین و مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی- در سخنانی بیسابقه طی سه دهه گذشته از زبان بالاترین مقام اجرایی از بعضی دیدگاههای رایج در حوزه اقتصاد و نرخ ارز انتقاد کرد و گفت: «یک وقتی چند اقتصاددان بودند که سر قیمت ارز همیشه با ما چانه میزدند؛ که اگر این قیمت بالا برود تمام ایران گلستان میشود. اما نباید فقط یک بعد داستان را ببینیم. اقتصاد دانش بسیار پیچیدهای است. اقتصاد کتاب نیست. بعضیها فکر میکنند، اقتصاد کتاب است. فرمولهایی که در کتاب خواندند، رفتند امتحان دادند و نمره گرفتند، میشوند اقتصاددان؛ نه اقتصاد خیلی فراز و نشیب دارد.»
ماجرای افزایش نرخ ارز بخشی از معضلات و مصائبی است که با برداشت سطحی، افراطی، متعصبانه، جزماندیش و ایدئولوژیک از یک قرائت خاص یک مکتب اقتصادی در سه دهه اخیر و به خصوص پنج سال گذشته بر سر اقتصاد ایران آمده است.
سیاستهای مالی و پولی نقدینگیساز، کاهش نسبت سپرده قانونی بانکها و در نتیجه افزایش توان خلق نقدینگی بانکها، افزایش سود سپردههای بانکی (و سود بین بانکی) و در نتیجه افزایش ناترازی بانکهای مشکلدار و استقراض از بانک مرکزی و افزایش میزان استقراض دولت از سیستم بانکی که از مسیر خلق نقدینگی تغذیه شد، عوامل اصلی خلق 1150 هزار میلیارد تومان (70 درصد کل) نقدینگی در 5 سال اخیر، به شمار میروند.
افزایش نرخ ارز به بهانه حمایت از تولید و صادرات، که نتیجه آن رکود شدید و تعطیلی واحدهای تولیدی بخش خصوصی پاییندستی و بخش مسکن و همچنین سهم قابل توجهی از فعالیتهای بخش خصوصی و از سوی دیگر تاراج ثروتها و منابع تحت عنوان افزایش صادرات، از جمله نتایج سیاستهای اعمال شده است. اصرار و ابرام بر عدم دخالت دولت (که عرضهکننده اصلی ارز در اقتصاد است) و عدم کنترل تقاضای مصرف ارز، که در نتیجه افزایش بیش از 3 برابری قیمت ارز در بازار آزاد را به همراه داشته است، از جمله مصائب سیاستهای نئولیبرالی پوپولیستی 5 سال گذشته بوده است.
آخرین نسخه این نحله اقتصادی که به مرحله اجرا درآمد، عملیات بازار باز است که همانند برنامههای قبلی (تسهیل مقداری)، راه به جایی نخواهد برد. این نحله با دیدگاهی ایدئولوژیک (به تعبیر رئیسجمهور هر چه در کتاب نوشته شده درست است) یک علم اجتماعی (اقتصاد) را به جایگاه علوم محض نشانده و منتقدان را به عناد با علم متهم کرده است و چنان نسخههای سیاستهای مالی و پولی آمریکایی (مکتب شیکاگو) را در ایران اجرا کردند، که گویی ایران ایالت پنجاه و سوم آمریکا است و هیچ نوع ابتکار عمل دیگری بجز آنچه آقایان توصیه کردهاند وجود ندارد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه نئولیبرالهای وطنی همواره در جهت سلب مسئولیت از خود، ناکامی و شکست سیاستهای خود را به بعضی مداخلات، مشکلات یا اجرای ناقص آنها، نسبت دادهاند. نخست اینکه طی پنج سال اخیر بیش از هر زمان دیگر برنامههای توصیه شده نئولیبرالهای وطنی اجرا شده که آخرین توصیههای آنها همین افزایش قیمت ارز است؛ و دوم این که علت مخالفت منتقدین با این برنامهها، بیارتباطی و بیتوجهی کامل سیاستهای اعمال شده به شرایط خاص و پیچیده اقتصاد ایران، تکساحتی و سطحی بودن و ضعف برنامههای آنها بوده است.
دولت که با تمکین به این توصیههای غلط با تشدید و تعمیق سه بحران بدهیها، بانکی و کسر بودجه روبهرو شده است، اکنون درگیر بحران ارزی و تشدید و تعمیق رکود تورمی شده است. این همه در شرایطی صورت گرفته است که اقتصاد کشور در اثر چند سال رکود مستمر فعالیتهای بخش خصوصی و تحریمهای شدید و ناعادلانه، کاهش قدرت خرید مردم و تعطیلی مستمر واحدهای تولیدی و گسترش رکود و بیکاری را تجربه کرده است. همانطور که بارها بر این نکته تأکید شده است. تنها راه، بازگشت به مردم و مردمیسازی اقتصاد برای گذر از بحران کنونی است.
کرباسچی: دولت با سردرگمی و بدون برنامه اداره میشود
دبیرکل حزب کارگزاران گفت؛ شورای شهر تهران فرصت یک سال و نیمه را از دست داد و با مردم هم شفاف نیست. غلامحسین کرباسچی در گفتوگو با روزنامه جامجم، همچنین جابهجایی وزرا را بیفایده توصیف کرد.
وی در پاسخ این سؤال که «بعد از رای اعتماد مجلس به چهار وزیر پیشنهادی رئیسجمهور، شما این تغییر و تحول در دولت را چگونه ارزیابی میکنید» گفت: هیچ! از نظر من تفاوتی نخواهد کرد. چرا؟ چون این افراد تقریبا حرفی در مجلس برای گفتن نداشتند و معلوم نشد آنها چه برنامهای برای تحول وضعیت اقتصادی دارند. از سوی دیگر ، به نظر نمیآید که دولت برنامهای مدون و مشخص برای برونرفت از این وضعیت داشته باشد و بخواهد تغییری ایجاد کند. دولت به صورت روزمره اداره میشود.
وی میافزاید: از نظر من دولت اصلا تیم اقتصادی ندارد. چند نفر هستند که مسئولیتهایی در بخشهای اقتصادی دارند و تصور نمیکنم آنها خط مشی پیوستهای به لحاظ اقتصادی داشته باشند تا یک مغز متفکر اینها را به هم مرتبط کند و نمیدانم این سخنی که میگویند دو سه نفر تئوری اقتصادی دارند و براساس آنها تدابیری برای رویکردهای اقتصادی انجام میدهند، چقدر صحت دارد؛ البته امیدوارم این حرف درست باشد. من این دو سه نفری را که درباره آنها صحبت میکنند نمیشناسم. بالاخره مطرح شده که آقای جهانگیری فرمانده اقتصاد مقاومتی است، اما به نظر میآید خود ایشان دیدگاه مثبتی درباره لااقل بعضی از این انتخابها ندارد و فکر نمیکنم در عمل ایشان از خیلی از تصمیمات اقتصادی دولت دفاع کند.
کرباسچی با رد دعوای اصلاحطلب-اعتدالی در دولت میگوید: به نظر میرسد یک سردرگمی در تصمیمات وجود دارد. مثلا چندی پیش رئیسجمهور در بحث مسکن عنوان کردند باید زمینهای مجانی یا ارزان در اختیار سازندگان قرار دهیم تا آنها برای خانه اولیها مسکن ارزان بسازند. خب این همان موضوع مسکن مهر است. پس چرا آن موقع در مورد مسکن مهر برخورد حذفی داشتید؟ البته من نمیگویم طرح مسکن مهر درست بوده و شاید سیاستی را که وسط بیابان مجموعههایی ساخته شود قبول نداشته باشم. من به بازسازی بافتهای فرسوده و استفاده از زمینهای شهری موجود بیشتر معتقدم تا اینگونه اقدامات.
(همان طرحی که آقای آخوندی وزیر پیشین راه و شهرسازی به آن اعتقاد داشت؟)
بله، ولی آقای آخوندی در این زمینه اقدامی انجام نداد و تنها حرفش را زد. کاری که میشد انجام داد این بود که در این باره جدیتر وارد عمل میشدیم. اما به هر حال پنج سال در مذمت طرح مسکن مهر صحبت کردند. حالا آقای رئیسجمهور در مجلس بحث ساخت منزل برای خانه اولیها را با مسکن ارزان مطرح میکنند. من اساسا فکر میکنم جمعبندی مدونی در بخشهای اقتصادی برای دولت وجود ندارد. هر از چندی هم تغییراتی در نظرات این بخشها ایجاد میشود.
دبیرکل کارگزاران درباره عملکرد شورای شهر اصلاحطلب تهران نیز گفت: این دوره از شورای شهر تهران، فرصتی نزدیک به یک سال و نیم را از دست داده و از آغاز با وجود اینکه شعار آن شفافیت بوده اما بر این اساس عمل نکرده است. شورای شهر تهران مشخص نکرده که چرا با انتخاب محسن هاشمی به عنوان شهردار مخالف و با گزینش آقایان نجفی و افشانی موافق است. اینها باید به صورت شفاف با مردم در میان گذاشته میشد. بیشتر به نظر میرسد که اعضای این شورا براساس رودربایستی و فضای غیرشفاف عمل کردند.
حساسیت انقلابی آیتالله یزدی عضو باند مهدی هاشمی را نگران کرد
عضو باند مهدی هاشمی معدوم، با ژست دلسوزی، از انتقاد دلسوزانه آیتالله یزدی درباره دیدار یکی از مراجع با جمعی از دستاندرکاران فتنه 88 ابراز تأسف کرد.
سید سراجالدین موسوی مدعی شده طراحان زبردست (که آنها را سپاه پاسداران معرفی میکند) با آبروی آیتالله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بازی کردهاند و هدفشان هم ترساندن بزرگان حوزه از ورود به عرصه سیاست بوده است.
وی در ادامه ادعا میکند گروه مذکور همین روش و بعضاً سختتر و عملیاتیتر شده را با بیت امام در پیش گرفته و به سید حسن خمینی دشنام دادند.
سراج موسوی در پایان مینویسد: «و آخرین سخن آنکه ای کاش آیتالله یزدی که از سابقین انقلاب است و به همین جهت برای ما مورد احترام است، نمیگذاشتند مورد طمع خناسان واقع شوند. برای من که از روزهای قبل از مبارزه در رودبار با ایشان آشنا شدم و شاهد حزن و شعفشان در روزهای سخت مبارزه بودم، برای من که به یاد دارم بعد از اینکه به ایشان خبر اعتصاب غذای پاریس در دفاع از امام و زندانیان سیاسی را که به ابتکار استاد شهید محمد منتظری برگزار شده بود را دادم چه مقدار خوشحال شدند، برای من که از زحمات بسیار ایشان در روزهای سختی آگاهم، سخت است که شاهد این روزهای آیتالله یزدی باشم؛ ای کاش از ایشان صیانت میشد».
یادآور میشود سراج موسوی به اعتبار روابط خانوادگی، پیوند عمیق با هادی هاشمی (رئیس دفتر آقای منتظری و برادر مهدی هاشمی معدوم) دارد و یکی از فتنهگران اصلی در باند مهدی هاشمی محسوب میشود. بنابر اعترافات مهدی هاشمی، باند وی از طریق راهاندازی کتابخانه سیاسی قم (که بعدها در قالب گروهک مجمع مدرسین جلوهگر شد) سعی داشتند جریان موازی و معارض در مقابل «جامعه مدرسین» راهاندازی کنند و نقش صیانتی این جامعه در قبال «مرجعیت» و روحانیت و حوزههای علمیه را کمرنگ سازند. جامعه مدرسین در عزل سید کاظم شریعتمداری و همچنین دفاع از امام و انقلاب در مقابل خیانتهای منتظری، نقش تاریخی و بینظیر ایفا کرد.
سراج موسوی همچنین سال 88 با ستاد فتنه همکاری نزدیک داشت و در تحریک کروبی و موسوی و هاشمی نقشآفرینی میکرد. غیرتی شدن اخیر وی در حالی است که نامبرده در طول دو دهه گذشته (از دولت مدعی اصلاحات تا امروز) در مقابل هتاکیها و حرمتشکنیهای علنی افراطیون مدعی اصلاحات علیه اصل اسلام و نبوت و امامت و ولایت فقیه و حضرت امام(ره) کمترین اعتراضی نکرده است. از این جهات به نظر میرسد هشدار دلسوزانه و به موقع آیتالله یزدی، طراحان اصلی نقشه تطهیر فتنهگران به واسطه ملاقات با یکی از مراجع را نگران کرده است.
گفته میشود نامه منتظری به امام برای جلوگیری از اعدام مهدی هاشمی (سردسته باند قاتل چند نفر) توسط سراج موسوی فرستاده شد.