پاسخ همه اين سؤ الات با توجه به يك نكته روشن مى شود، و آن اين است كه خداوند نيروها و غرائز و صفاتى در انسان آفريده است كه اينها بالقوه وسيله تكامل و ترقى و سعادت او محسوب مى شوند، بنابراين صفات و غرائز مزبور ذاتا بد نيست ، بلكه وسيله كمال است، اما هنگامى كه همين صفات در مسير انحرافى قرار گيرد، و از آن سوء استفاده شود، مايه نكبت و بدبختى و شر و فساد خواهد بود.
فى المثل حرص نيروئى است كه به انسان اجازه نمى دهد به زودى از تلاش و كوشش بازايستد، و با رسيدن به نعمتى سير شود، اين يك عطش سوزان است كه بر وجود انسان مسلط است، اگر اين صفت در مسير تحصيل علم و دانش به كار افتد، و انسان حريص در علم و يا به تعبير ديگر تشنه و عاشق بى قرار علم باشد، مسلما مايه كمال او است، اما اگر آن در مسير ماديات به كار افتد مايه شر و بدبختى و بخل مى گردد.
به تعبير ديگر: اين صفت شاخه اى از حب ذات است و مى دانيم حب ذات چيزى است كه انسان را به سوى كمال سوق مي دهد، اما اگر در مسير انحرافى واقع شود به سوى انحصارطلبى ، و بخل و حسد و مانند آن پيش مى رود.
در مورد مواهب ديگر نيز مطلب همين گونه است ، خداوند قدرت عظيمى در دل اتم آفريده كه مسلما مفيد و سودمند است ، ولى هر گاه از اين قدرت درونى اتم سوء استفاده شود و از آن بمبهاى ويرانگر بسازند، نه نيروگاههاى برق و وسائل صنعتى ديگر، اين مايه شر و فساد خواهد بود. و با توجه به بيان فوق ، مى توان ميان تمام آياتى كه در قرآن مجيد درباره انسان وارد شده است جمع كرد.