تاریخ انتشارسه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۷
کد مطلب : ۳۴۱۳۱۷
تا 12 سالگی هافبک راست بودم، یک بار دروازه‌بان تیم ما نیامد و من گلر شدم که چند توپ با دست مخالف درآوردم؛ آن موقع آقای سیروس راستی گفت من دروازه‌بان شوم بهتر است که این اتفاق افتاد.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ، سید حسین حسینی، دروازه‌بان استقلال تهران در گفت‌وگوی حضوری برنامه نود پیرامون عدم حضورش در برنامه هفته گذشته اظهار کرد: هواداران از من خواستند که شرکت نکنم؛ بعد از آن هم باشگاه زنگ زد و گفت فشار تماشاگران زیاد است و نباید در این برنامه شرکت کنید؛ این مسائل که می‌گویند اگر می‌آمدم مقابل سایپا گل می‌خوردم یا نه، خرافات است و قبول ندارم.


او با اشاره به آغاز دوران حضورش در فوتبال گفت: از تیم برق شیراز و در هشت سالگی کارم را شروع کردم؛ تا 12 سالگی هافبک راست بودم، یک بار دروازه‌بان تیم ما نیامد و من گلر شدم که چند توپ با دست مخالف درآوردم؛ آن موقع آقای سیروس راستی گفت من دروازه‌بان شوم بهتر است که این اتفاق افتاد.


دروازه‌بان استقلال اضافه کرد: وقتی در جوانان برق شیراز بودم، یکی از دوستانم زنگ زد و گفت تست تیم ملی در شیراز است که من نرفتم و گفتم پارتی‌بازی است، اما رفتم و هر توپی بود، گرفتم؛ آقای دوستی‌مهر گفت متولد چند هستید که بعد از گفتنم، عنوان کرد به اردوی تیم ملی نوجوانان بروم و پس از آن، به جام جهانی نیجریه هم رفتم.


حسینی با بیان اینکه تنها سالی که در تیم ملی نوجوانان بودم یک مقدار شیطنت کردم، گفت: با یکی از دوستان در استخر به هم آب پاشیدیم که به دلیل این اتفاق آقای دوستی‌مهر دیگر من را به تیم ملی نوجوانان دعوت نکرد.


او یادآور شد: سال آخر حضورم در برق شیراز که سه، چهار بازی در این تیم انجام دادم که پس از آن، از طریق آقای منصوریان به تیم ملی امید دعوت شدم و بعد از مدتی هم به استقلال پیوستم.


دروازه‌بان استقلال در خصوص پیشنهادی که از پرسپولیس داشت، ابراز کرد: زمان آقای رویانیان یک پیشنهاد خیلی خوب از پرسپولیس داشتم و حتی دو برابر استقلال پول و حتی خانه می‌دادند ولی چون استقلالی بودم، دوست داشتم به استقلال بروم؛ دوسال اول در استقلال سختی کشیدم ولی خدا را شکر الان در این جایگاه هستم؛ پدرم خیلی دوست داشت به پرسپولیس بروم ولی یک سری موضوعاتی پیش آمد که دوست ندارم آن را باز کنم.

حسینی تصریح کرد: در آن سه، چهار روز با آقای رویانیان صمیمی شدم ولی به باشگاه استقلال رفتم تا قرارداد ببندم؛ به دلیل اینکه پدرم می‌خواست بداند دروازه‌بان چندم تیم استقلال هستم، به این باشگاه رفت و این سوال را پرسید که بخاطر پرسیدن این سوال، یکی از مسؤولان استقلال قراردادم را پاره کرد و گفت بفرمایید.


او عنوان کرد: بعد از این اتفاق، پدرم گفت صد در صد باید به پرسپولیس بروی؛ من به پدرم گفتم هر کاری کنید به استقلال خواهم رفت؛ به باشگاه پرسپولیس رفتیم که آقای رویانیان گفت همه جوره پشت تو هستم، بیا اینجا قرارداد ببند و تمام خواسته‌هایت را انجام می‌دهیم؛ قرار شد تا فردا به پرسپولیس خبر بدهیم که آن مقطع پدرم گفت قرارداد ببند و تمام شود و برود ولی من این کار را نکردم؛ پدرم گفت برو با استقلال قرارداد ببند و من به شیراز برمی‌گردم؛ من با استقلال قرارداد بستم و به همین علت دو، سه ماه پدرم با من قهر بود؛ آن زمان با پدرم در باشگاه استقلال بی‌احترامی شد ولی دوست داشتم همه جوره استقلالی شوم.


دروازه‌بان استقلال اظهار کرد: سال اولی که به استقلال رفتم، باشگاه پرسپولیس گفته بود خانه می‌دهیم ولی استقلال گفت چند روز دیگر این کار را انجام خواهیم داد ولی چنین کاری نکردند و من را به اتاق کمپ باشگاه فرستادند؛ یک اتاق بود که تلویزیون، اجاق گاز، کولر و بخاری نداشت و فقط یک تخت برای خوابیدن بود؛ هیچ امکاناتی به ما ندادند و فقط یک هفته اول غذا آوردند و پس از آن این کار صورت نگرفت.

حسینی تاکید کرد: واقعا الان جوانی که به استقلال بیاید و شرایط ما را ببیند نمی‌تواند تحمل کند؛ اتاقی که ما بودیم در تابستان‌ها آنقدر گرم بود، آتش می‌گرفتیم؛ تابستان که تمام شد، در زمستان آنقدر هوا سرد بود که با تی‌شرت نمی‌شد در آنجا زندگی کرد؛ پس از یک بازی که ساعت یک- دو شب به کمپ برگشتیم، با کاپشن، دو جوراب و دستکش خوابیدیم؛ واقعا سختی‌های زیادی کشیدم؛ یک روز آنقدر هوا سرد بود که نمی‌شد هیچ کاری انجام داد و کسی به دادمان نمی‌رسید.


او عنوان کرد: به دلیل این شرایط، آقای جباری بخاری برقی کوچکی برای ما خرید که فقط باید کنار آن می‌خوابیدیم چون تمام اتاق را گرم نمی‌کرد؛ این موضوع را به آقای جباری گفتیم که ایشان با دو، سه نفر بزرگ تیم صحبت کردند که هتل المپیک را بگیرند که این اتفاق افتاد و سه، چهار ماه در آنجا بودیم.


دروازه‌بان استقلال ادامه داد: سال اولم در استقلال بود که آن مصاحبه را کردم و گفتم شرایط خوب است چون دوست نداشتم استقلال را به حاشیه بروم؛ به پدرم گفتم شرایط چطور است و او هم گفت باید به پرسپولیس می‌رفتی اما به پدرم گفتم آنقدر سعی و تلاش می‌کنم تا ثمره‌اش را ببینم.

ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

سینمای دفاع مقدس؛ محبوب و مهجور
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
چرا مجازات ارتداد سنگین است؟
چهارشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰